گفتگو با شوهر اعظم + عکس

این مرد خشن در مصاحبه با شوک گاهی خونسرد و گاهی ترش‌رو می‌شد و مرتب ادعا می‌کرد همسر و دو کودکش را دوست دارد.

پایان اسارت

ساعت 16:15 نوزدهم فروردین ماه سال جاری ساکنان خیابان طاهری منطقه خواجه ربیع در تماس با پلیس از اسارت زنی جوان و دو کودک 5 و 8 ساله او در همسایگی‌شان خبر دادند.

با اعلام این گزارش به پلیس 110 مأموران کلانتری خواجه ربیع برای رسیدگی در محل حاضر و متوجه قفل بودن در شدند. از آنجا که احتمال هرگونه خطری برای ساکنان خانه می‌رفت، با هماهنگی قاضی موحدی راد، معاون دادستان مشهد، قفل در شکسته شد و اعظم 30 ساله و ‌هانیه و هدیه 8 و 5 ساله در وضعیت نابسامانی پیدا شدند. از آنجا که این سه گروگان مرد شیشه‌ای به دلیل شکنجه وحشیانه، در شرایط وخیمی به سر می‌بردند تکنیسین‌های اورژانس پس از انجام اقدام‌های اولیه مجروحان را به بیمارستان شهید‌هاشمی‌نژاد مشهد منتقل کردند.

آغاز تحقیقات میدانی

پلیس که خود را در برابر یک گروگانگیری وحشیانه می‌دید در گام نخست تحقیقات به سراغ همسایه‌ها رفت.

ساکنان محلی که این خانواده را می‌شناختند مدعی شدند پدر جوان‌هانیه و هدیه و شوهر اعظم را می‌شناسند و چند روزی است متوجه شدند «محمد» که معتاد است از دو هفته قبل همسر و دو فرزندش را در خانه مسکونی‌اش حبس کرده است.

دستگیری پدر شیشه‌ای

با روشن شدن اینکه عامل این جنایت وحشیانه خانوادگی محمد بوده است، پلیس بلافاصله پس از انتقال مجروحان به بیمارستان جست‌وجو برای یافتن این مرد معتاد را آغاز کرد و با تلاش مأموران پلیس مشهد این پدر معتاد در کمتر از یک ساعت از رهایی خانواده‌اش در حاشیه «کال دروی» مشهد دستگیر شد.

سرهنگ محمد بوستانی رئیس پلیس مشهد در این باره به شوک گفت: این مرد به دلیل بدبینی و توهم خانواده‌اش را مورد شکنجه قرار داده است. محمد 30 ساله پس از دستگیری منکر شکنجه خانواده‌اش شد و با اظهارات ضد و نقیض خود سعی کرد روند تحقیقات را منحرف کند. این مرد با دستور معاون ناحیه 4 دادسرای عمومی و انقلاب شهید بهشتی مشهد روانه زندان شد و بازجویی‌ها از او ادامه دارد.

اظهارات تکان‌دهنده مادر جوان

اعظم که پس از رهایی از شکنجه‌گاه همسر شیشه‌ای‌اش با صورت و بدن مجروح نگران دو کودک خردسالش بود درباره 21 روز شکنجه و اسارتش گفت: محمد معتاد و به همه چیز بدبین بود. او در این روزها اجازه خوردن غذا و آب به من و دخترانم نمی‌داد یا با چاقو به جانمان می‌افتاد یا ما را در صندوق فلزی می‌گذاشت و با روشن کردن آتش زیر صندوق آزارمان می‌داد.

گفت‌وگو با مرد شکنجه‌گر

محمد آرام نشسته و چشم‌هایش سرخ است. کاملاً می‌شود دید که بخاطر دوری از شیشه کمی باهوش‌تر شده است.

چند ساله‌ای؟

30 ساله.

شکسته‌تر دیده می‌شوی؟

اعتیاد داغونم کرد!

از کی معتادی؟

نمی‌دانم اما یادم نمی‌آید که یک روز مواد نکشیده باشم.

چه نوع موادی می‌کشی؟

همه نوع مصرفی داشتم اما شیشه راحت‌تر گیرم می‌آید و نیازی به زغال و اینجور چیزها ندارد، همه جا می‌شود راحت آن را کشید به خاطر همین سراغ شیشه رفتم.

روز عروسی‌ات یادته؟

روز خوبی بود. زنم دختر بسیار خوبیه، همه شاد بودند و منم خیلی خوشحال بودم.

اون موقع هم معتاد بودی؟

تفریحی می‌کشیدم حتی به اعظم قول دادم دیگر نکشم اما بعد بدتر شد.

چرا؟

ساعت خالی در روز زیاد داشتم. با دوستانم دور هم جمع می‌شدیم و مواد می‌‌کشیدیم تا ساعتی خوش باشیم.

روز تولد بچه‌هایت را به خاطر داری؟

بله، مگر می‌شود فراموش کرد.

وقتی بچه‌ها متولد شدند چرا تصمیم نگرفتی اعتیاد را ترک کنی؟

خواستم‌ حتی قسم خوردم اما نشد.

زن و بچه‌ات را چقدر دوست داری؟

خیلی، اندازه دنیا.

پس چرا شکنجه‌شان دادی؟
{محمد اخم می‌کند}:

نگویید. من از گل نازک‌تر هم به آنها نمی‌گویم.

اما همسرت زخمی و بچه‌هایت هم افسرده و کبود هستند و می‌گویند کار تو بوده!

اصلاً به خاطر نمی‌آورم، حتماً‌ شیشه کشیده بودم و نفهمیدم.

این‌که دلیل نمی‌شود!

اگر این کار را کرده‌ام معذرت می‌خواهم. آزادم کنید جبران می‌‌کنم.

زن و بچه‌ات 21 روز در خانه زندانی بودند؟

دوست نداشتم زیاد بیرون بروند، مزاحم در خیابان‌ها زیاد است اما آنها را زندانی نکردم.

تا کی می‌خواهی معتاد باشی؟

امروز آزادم کنید دیگر نمی‌کشم.

پشیمان نیستی؟

از چی! از اعتیاد خیلی اما کاری از دستم بر نمی‌آمد!

نه از شکنجه زن و بچه‌ات؟

پشیمانم اما کاری نکرده‌ام.

کارشناسان چه گفتند؟

افسر افشار نادری جامعه‌شناس فرهنگی درخصوص این حادثه دلخراش گفت: افراد باید آگاه باشند و بدانند که «سکوت» همیشه جایز نیست و باید در برابر ظلم و خشونت اعتراض کرد. چرا که وقتی فردی مورد ظلم واقع می‌شود و سکوت می‌کند این امر استنباط می‌شود که از شرایطش راضی است و حرفی نمی‌زند به همین خاطر بیشتر مورد شکنجه و آزار افراد بیمار و روانی قرار می‌گیرد. متأسفانه این قبیل حوادث و شکنجه‌ها در همه کشورها وجود دارد اما در ایران به دلیل عدم حمایت قانون از خانواده‌ها افراد بیشتر مورد بی‌رحمی و خشونت قرار می‌گیرند.

وی افزود: در صورت بروز این حوادث نیز همه افراد نقش اساسی دارند تا از گسترش خشونت و بروز آسیب‌های اجتماعی جلوگیری کنند. به عنوان نمونه امروزه در عصر ارتباطات و تکنولوژی و افزایش تراکم جمعیت همه افراد با هم در ارتباط و در نزدیکی هم زندگی می‌کنند. در اینجا تک تک افراد جامعه موظفند هرگاه با اعمال ناهنجاری روبه‌رو شدند مسئولان را مطلع سازند تا از فرد آسیب‌دیده حمایت شود چرا که اگر همسایه و جامعه‌ای با رفتارهای پرخاشگرانه روبه‌رو شود و سکوت کند به افزایش این ناهنجاری‌ها ادامه داده و خشونت در سطح کشور گسترش می‌یابد.

این جامعه‌شناس ادامه داد: جامعه نیز باید همیشه در روند آگاه‌سازی افکار عمومی باشد و نسبت به افراد خصوصاً افرادی که آسیب‌دیده هستند و حمایتی از آنها صورت نمی‌گیرد مهربانانه‌تر عمل کنند.

امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس با اشاره به اینکه امروزه در قرن بیست و یکم قرار داریم و بروز این خشونت‌ها در جامعه تعجب‌آور است، گفت: در برخی از مناطق و حومه‌های اطراف تهران و شهرستان‌ها همچنان وجود سنت‌ها و عقاید خیلی قدیمی حکم فرماست که همین عاملی برای سکوت و شکنجه بیشتر افراد ناتوان است. زنان وکودکان یکی از اقشار آسیب‌پذیر جامعه هستند اگر به آنها توجه نشود دچار آسیب‌های جدی می‌شوند که آیند‌ه‌شان را نیز تهدید می‌‌کنند. در چنین شرایطی اگر خود افراد که مورد آزار قرار می‌گیرند سکوت کنند شرایط را برای آزار افراد بیمار سادیسمی فراهم می‌کنند.

به همین خاطر در چنین زمانی بیماران دگر آزار و به اصطلاح مازوخیسم هر لحظه شکنجه و بی‌رحمی‌شان را بیشتر و بیشتر می‌کنند تا جایی که ناگهان فردی از راه می‌رسد و اگر او هم نترسد مسئولان را مطلع می‌کند. در این شرایط اورژانس‌های اجتماعی و فوریت‌های امدادی و پلیسی باید از خانواده‌های بی‌سرپرست و بدسرپرست حمایت کنند و آنها را در پناه قانون قرار دهند اما خود اعضای خانواده یا اطرافیان هم موظفند در این موارد اورژانس را مطلع کنند ولی به دلیل افکار غلط که پیش خود گمان می‌‌کنند اگر پای پلیس یا اورژانس اجتماعی به در خانه‌شان باز شود آبرویشان می‌رود و زندگی‌شان نابود می‌شود بشدت اشتباه است. باید این فرهنگ‌سازی‌ها در همه نقاط شهرها و شهرستان‌ها صورت گیرد و مردم باید مطابق روز و زمانشان پیش بروند و با اطلاعات به روز رسانی زندگی‌شان را بگذرانند نه اینکه در قرن بیست و یکم زندگی کنند اما با افکار قرن‌های گذشته که هیچ اطلاع‌رسانی و امکاناتی نبود پیش بروند.

هر فرد از خودش شروع کند و برای خودش ارزش و احترام قائل شود دیگران هم با او بخوبی برخورد می‌کنند گرچه باید توجه کرد که نقش مسئولان و ارگان‌های حمایتی از افراد بی‌سرپرست و بدسرپرست بسیار مهم است و باید توجه ویژه‌تری به آن خانواده‌ها کرد و آنها را مورد حمایت قانون قرار دهند تا هیچ‌کس دیگر ترسی نداشته باشد که به خاطر محرومیت سکوت کند و حقش را نگیرد.

منبع: شوک ایران

برای مشاهده خبر قبلی کلیک کنید