گفتگو رکنا با جوان شهرستانی که عاشق زن شوهردار شد / ناگفته های قاتل مسلح زن شوهردار+فیلم و عکس
رکنا: مجید 23 ساله پسری شهرستانی است که می گوید چوب سادگی اش را خورده و همه زندگی اش را به "عشق" باخته است، عشقی که از همان قدم نخست اشتباه بود چرا که با دلبستگی به یک زن شوهردار به جایی رسیده که هر روز آرزوی مرگ می کند.
این پسر عاشق پیشه با کلت کمری در نیمه شب تاریک خیابان تجریش زن ومردی را هدف گلوله قرار داد و زن مورد علاقه اش را باشلیک 4 گلوله که دو تای آن تیر خلاص بود از پای درآورد و شوهروی را هم روانه بیمارستان کرد:
عشق را معنی می کنی ؟
فقط مال خودت باشه
آخر عشق شما به کجا رسید؟
اعدام می شوم
چند ساله در تهران زندگی می کنی؟
7 سال
برای کار آمدی تهران؟
بله
آیا اینجا آشنایی داری؟
بله، پسر عموم
درآمد شما چقدر بود؟
ماهیانه 2 میلیون تومان که نصف آن را برای خانواده ام در شهرستان می فرستادم
وآشنایی در فضای مجازی ؟
بله، تقریبا چند ماه پیشاز این اتفاق بود که برنامه تلگرام را نصب کردم که آنجا زنی به من پیشنهاد دوستی داد که شد بلای جانم
چه چیزی در شما دیده بود که پیشنهاد دوستی داد؟
داخل گروه که با هم چت می کردیم من اهل شوخ طبی بودم و ایشان از من خوششان آمد.
چه اتفاقی افتاد که دوستی شما به درازا کشید؟
به من می گفت که پسر صادق و خوبی هستی همانی ام که او می خواهد.
وتو چه می گفتی؟
من هم به او می گفتم شما هم دختر خوب و کم توقعی هستی.
از اولین قرارتان برای ما بگوید؟
یک هفته از درخواست دوستی او می گذشت که با هم قرار گذاشتیم و همدیگر را ملاقات کردیم.
کجا؟
اولش فکر می کردم که از طرف یکی از دوستانم است می خواد سر به سر من بگذارد و قرار ملاقات نمی گذاشتم بعد از اینکه فهمیدم اینطور نیست در امام زاده صالح همدیگر را ملاقات کردیم.
و بعد؟
از همه لحاظ همانی بود که می خواستم در چند دقیقه ای که همدیگر را دیدیم درباره خومان صحبت کردیم و من خیلی از نجمه خوشم آمد. ولی به او گفتم لیاقت تو بیشتر از من است . نجمه قبول نکردو گفت: من از مرام ومعرفت تو خوشم آمده می خواهم این دوستی ادامه داشته باشد. چند وقتی بود که از دوستی من با نجمه می گذشت که او حرف ازدواج را وسط انداخت و گفت: می خواهم با خانواده ات صحبت کنم. بعد از آن مرتب از خانواده ام تعریف می کرد .
اوج رابطه تان از کی شروع شد؟
از اول زمستان سال 94 ما با هم وارد رابطه جدی شدیم.
اولین دروغ نجمه چه بود؟
آخر زمستان بود که رفتار های نجمه عوض شد سر قرار نمی آمد پسر عمویم مسلم هم مشکوک می زد.
مسلم هم نجمه را می دید؟
بله، وقت های که می خواستم با نجمه به گردش بروم مسلم هم می بردم.
کی فهمیدید که نجمه با مسلم رابطه دارد؟
من و مسلم با هم در یک خانه زندگی می کردیم خیلی زود متوجه رفتارهای مشکوک مسلم شدم زمان های که مسلم نبود نجمه هم نبود یا وقت های که تلفن مسلم اشغال بود تلفن نجمه هم اشغال بود.
شما چه طور فهمیدید که نجمه زن شوهر دار است؟
از طریق مسلم،زمانی که فهمیدم این دو با هم رابطه دارند خواستم که حقیقت را به من بگویند.نجمه گفت مسلم به من پیشنهاد دوستی داده و من هم از طریق مسلم می خواستم حال تو را با خبر شوم در صورتی که ما با هم دوست بودیم دلیلی برای این کار نبود. مسلم هم مرا باخبر کرد که نجمه شوهر دارد.
آیا این کار درست است که شما با زنی رابطه داشته باشی که شوهر دارد؟
خیر، من نمی دانستم که نجمه شوهر دارد وقتی فهمیدم خواستم به خانواده نجمه خبر بدهم که نجمه از من فرصت خواست.
چرا وقتی فهمیدید که نجمه شوهر دارد همان موقع رابطه را تمام نکردید؟
من تمام کردم ولی نجمه نمی خواست می گفت که به من علاقه مند شده و به این دلیل نگفته متاهل است که مرا از دست ندهد می گفت می خواهد چند روز دیگر به شهرستان برود واز شوهرش جدا شود.
وبعد؟
یکم یا شایدم دوم تعطیلات عید بود که من به همه ی شماره هایی که قبلا از گوشی نجمه برداشته بودم زنگ زدم وبه خانواده نجمه هشدار دادم که دخترشان با من رابطه داشته و من نمی دانستم که او شوهر دارد.
چرا تماس گرفتی؟
قصد این کار را نداشتم می خواستم کلا فراموشش کنم ولی نتوانستم او به من خیانت کرده بود و از طرفی عذاب وجدانی که پیش خودم داشتم مرا رها نمی کرد قصدم فقط تنبیه کردن نجمه بود.
شما آبروی نجمه را بردید و دلتان کمی خنک شد چرا ترکش نکردید؟
من نجمه را ترک کردم
چرا دوباره پیگیر شدی و خواستی 13 بدر شوهر نجمه را ببینی؟
نجمه بعد از یک هفته با من تماس گرفت و گفت آنجا خیلی اذیت می شودو همسرش اوراطلاق نمی دهد از من خواهش کرد که اگر ذره ای پیش من ارزش دارد بروم آنجا و بگویم که رابطه ما مثل برادر و خواهر بوده که شاید همسرش او راطلاق بدهد.
وقتی شوهر نجمه را ازاین رابطه با خبر کردی چه اتفاقی افتاد؟
بنیامین گفت: ایرادی ندارد هرچه بوده تمام شد ازاین پس دیگر مزاحمتی برای همسر من ایجاد نکن
شما دیگر مزاحمت ایجاد نکردی؟
خیر دیگر مزاحم آنها نشدم
به شهرستان رفتی چه صحبت های بین شما رد و بدل شد؟
پیامک هایی را نشان خانواده نجمه دادم و خانواده اوهم از من خواستند دیگر نجمه را نبینم و کلا بی خیال ماجرا شوم.
وادامه ماجرا؟
3 ماه رابطه ای با نجمه نداشتم تا اینکه به من زنگ زد و گفت که زندگی اش بهتر شده ودیگر اذیت نمی شود و گفت که اگر خواستی می توانیم دوباره با هم رابطه داشته باشیم که من فهمیدم می خواهد ضربه ای به من بزند و قبول نکردم من می دانستم که او با مسلم هنوز رابطه تلفنی دارد مسلم بیست روز پیش گفته بود که نجمه از من باردار است ومی خواهد به خاطر حرف هایی که به خانواده او زدم یا از من شکایت کند یا اینکه 50 میلیون تومان از من بگیرد. به مسلم گفتم اگر شماره من را به نجمه دادی ایرادی ندارد.
چند روزی از تماس نجمه گذشته بود که مسلم به من زنگ زد و قرار ملاقات گذاشت . وقتی که با مسلم صحبت کردم مسلم پیشنهاد داد که او را بکشم حتی اسلحه را هم مسلم برای من تهیه کرده بود.
پس نقشه قتل نجمه را پسر عموی شما کشیده بود؟
بله، مسلم به من نامردی کرد
وبعد؟
مسلم به من گفت که تو که آنقدر پول نداری از طرفی هم این همه به تو بدی کرده است بیا او را به قتل برسانیم.
آنقدر شما راحت آدم می کشید؟
نه آنقدر راحت که می گویم.
ازشب حادثه بگو؟
مسلم و نجمه با هم رابطه تلفنی داشتند و می دانستم که آن شب نجمه و شوهرش به مهمانی می روند مسلم اسلحه را هم چند روز پیش به من داده بود. آن روزبا نجمه خیلی خوب صحبت کردم می خواستم شک نکند، تصمیم را گرفته بودم چیزی برای باخت نداشتم تمام پس اندازم را خرج کرده بودم از لحاظ عاطفی شکست سنگینی به من وارد شده بود. قصد خودکشی بعد از قتل نجمه را هم داشتم.
اما الان روبه روی من هستید و خودتان را نکشته اید؟
گلوله آخر گیر کرده بود و اسلحه کار نکرد
چند گلوله داخل اسلحه بود؟
شش گلوله
کار کردن با اسلحه را بلدی؟
خیر، مسلم به من یاد دادو گفت فقط به نجمه شلیک کن همین
و بعد؟
ساعت 2 بامداد نجمه و شوهرش از مهمانی به خانه بر می گشتند من با موتور به محل حادثه رفته ونزدیک خانه نجمه منتظربودم و با اسلحه ای که در دست داشتم به دور خودم قدم می زدم.اصلا متوجه باز کردن در پارکینگ توسط شوهر نجمه نشدم اوبه داخل پارکینگ برای پارک کردن موتور رفت. نجمه هم می خواست در پارکینگ را ببندد که مانع بستن آن شدم. داخل پارکینگ رفتم و به نجمه شلیک کردم که یک گلوله ام به شوهرش اصابت کرد.
چند تا گلوله به نجمه شلیک کردی؟
فکر می کنم 3 گلوله درست به خاطر ندارم
مجید بعد از به قتل رساندن نجمه چه کردی؟
خیابان ها را گشتم و تا صبح گریه کردم. بعد از ظهر فردای آن روز به شهرستان رفتم و بیست روز بعد دستگیر شدم.
آیا درخواستی از شوهر نجمه داری؟
جز مرگ چیز دیگری نمی خواهم
گفتگو با شوهر نجمه
خیلی به هم ریخته است و زندگی اش را یک کابوس می داند:
ازدواج شما با نجمه سنتی بود؟
بله، نجمه دختر عمویم است
وقتی که مجید به شما گفت همسرتان با او رابطه دارد شما در جواب گفته اید که مشکلی نیست،چرا؟
به خاطر اینکه من به زنم خیلی اعتماد داشتم اصلا نمی خواستم این اتفاق را باور کنم از طرفی هم عاشق زندگی ام بودم.
من مرتب سر کار بودم بعضی اوقات ساعت 11 شب از سر کار می آمدم.
چطور اعتماد داشتید شما که اصلا خانه نبودید؟
به خاطر اینکه هر وقت می آمدم همسرم خانه بود اصلا کاری نمی کرد که من شک کنم.
می خواستی 11 شب همسر تان خانه نباشد؟
نمی دانم چه طور توضیح بدم فقط می خواهم بدانم مجید چه طور با همسر من آشنا شده است
تا به حال با نجمه در مورد مجید صحبت کرده بودید؟
مجید یک بار به همسر من گفته بود که من را بکشند تا با هم ازدواج کنند.
چه کسی این حرف را به شما گفت؟
نجمه به خواهر من گفته بود و خواهر من هم به من گفت.
نجمه از شما راضی بود منظورم این است که ابراز محبت تان به نجمه کافی بود؟
ما رابطه مان خوب بود مشکل خاصی نداشتیم ولی بعضی وقت ها من می فهمیدم که نجمه از مسئله ای ناراحت است.
مجید را چند بار دیده اید؟
من مجید را در شهرستان دیدم که همان جا من ونجمه را تهدید به قتل کرد.
مجید چه مزاحمت های برای شما ایجاد کرده بود ؟
به تلفن من زنگ می زد به تلفن منزل پدر من زنگ می زد و می گفت به نجمه بگو من مجید هستم حتی یک بارکه ما شهرستان بودیم شیشه خانه ما در تهران را شکسته بود.
شما از شب حادثه بگو؟
در پارکینگ را باز کردم با موتور داخل رفتم نجمه که می خواست در پارکینگ را ببندد مجید با اسلحه آمد داخل پارکینگ یک مرتبه نجمه اسم من را فریاد کشید و داد زد مجید این طرف نیا که مجید روی یکی از پله ها ایستاد و دستش را به علامت سکوت روی لبانش گذاشت .من دیدم که نجمه را هل داد کیف نجمه افتاد روی زمین نجمه خم شد که کیف را بردارد مجید با اسلحه به طرف نجمه دو بار شلیک کرد من از مردم کمک خواستم که کسی جرات نکرد جلو بیاید بعد مجید تیر سوم را به طرف من شلیک کرد تیر به یک بند انگشت پایین تر از قلبم اصابت کرد.
مجید می خواست مرا به قتل برساند و با همسر من فرار کند (در حالی که گریه می کند) ولی نتوانست وبه نجمه شلیک کرد نجمه داشت جان می داد که تیر های بعدی را به قلب و سر نجمه شلیک کرد. زمانی که 2 تیر بعدی شلیک شد دیگر نجمه را نمی شناختم .
حرفی داری که به مجید بگی؟
هر بلایی سر خودم می آورد می بخشیدم. من خیلی نجمه را دوست داشتم و دارم. مجید همسرم را از من گرفت .... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
گفتگو با قاتل جوانی که عاشق دختر خاله شوهردارش شده بود+ آنونس
تنبیه وحشتناک عسل دختر 3 ماهه با آتش سیگارتوسط مادرش+عکس
ماه عسل غم انگیز عروس و داماد جوان تهرانی در ساحل امیرآباد
ماجرای مانکن آمریکایی که مسلمان و محجبه شد +عکس
دستگیری علی گردو شرور خطرناک آبادان که خود را به رودخانه انداخت
جسد جوان غرق شده در زاینده رود پس از سه روز پیدا شد
اخباری که شاید از دست داده باشید:
5ساعت آزار و اذیت وحشیانه دختر 15 ساله توسط 2 پسر / دختر زیر شکنجه ها جان داد+عکس دختر و متهمان
اقدام زشت زن بیوه با تازه داماد ساعتی پس از شب عروسی
آزار و اذیت عروس جوان توسط فروشنده سوپرمارکت / زن خود را دار زد اما...
خاک بر سرت .بی غیرت زنت به تو خیانت کرد .واقعا بی غیرتی.زنت بیشتر مقصر بود.زنی که شوهر داره چرا خیانت کنه.حقش سنگسار بود
بی غیرت دوسش داری و داشتی ؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
خاک تو سرت باید بری دست مجید و ببوسی که کاری رو کرد که تویه بی غیرت نکردی
تففف به شرف هر چی خیانتکاره
با نظر کاربر دومی موافقم حرف قشنگی زد ولی خب حق اون زن دیگه در حد مرگ نبود
چرا نبود داره میگه از مجید بارداره یعنی با هم رابطی جنسی داشتن زنای محسنح حکمش مرگه