این زن از ابرها می ترسد ولی هر روز پرواز می کند + فیلم
حجم ویدیو: 54.22M | مدت زمان ویدیو: 00:06:47

به گزارش گروه اجتماعی رکنا، رویای این زن ؛ نزدیک شدن به آسمان بود. با تمام "نه" هایی که شنید و موانعی که وجود داشت عقب نشینی نکرد . در مسیر آنچه می خواست، حرکت کرد و رسید.این روزها آرزو خود را به دیگران می آموزد. یاد می دهد که از رویاها و آرزوهایشان دور نشوند ، بروند ، موانع را کنار بزنند و برسند.

می آموزد، رسیدن به هدف سخت است ولی نرسیدنی نیست.

سحر سلیمانی این روزها 32 سال سن دارد . همسر است . مادر است . دو پسر دارد ولی در کنار همه وظایف زندگی مشترک ، حواسش به رویاها ، هدف ها و  آرزوهایش است .  معتقد است وقتی فرزندانش ببینند که مادرشان برای رسیدن به اهدافش تلاش می کند آنها نیز فرزندان قوی تر ، با اعتماد به نفس تر و هدفمندتری خواهند بود.

سحر 32 ساله در نگاه اول یک زن پرانرژی و دنبال هیجان است اما او مادر دو پسر ۱۲ و ۹ ساله است و علاوه بر زندگی مشترک، علائق خود را دنبال می کند. او تک دختر خانواده است، خانواده ای که مشوقش نبودند و به قول خودش مادرش آنقدر با کارهایش مخالف است که مدام بر سر این مسئله که علایق و کارهایش با هم درگیر هستند .

سحر از ۱۷ سالگی با پاراگلایدر آشنا شد و از آن زمان  آرامش آسمان او را رها نکرد. او یکی از مربیانی است که صفحه اینستاگرامش پر شده از سفرها و پروازهای پرشور و هیجان.با وجود مخالفت های خانواده ، تجربه هایش را دنبال می کند. او غار نوردی، موتورسواری، کوه نوردی، دوچرخه سواری و پرواز را در کارنامه خود حک کرده است.

در ادامه گفتگو با این مادر پرهیجان را می خوانید که همچنان که عاشق خانواده و فرزندانش است از لذت عشق آسمان و سرعت در موتورسواری و دوچرخه سواری و موفقیت در کوهنوردی و غارنوردی نیز خود را دور نگه نمی دارد.

فرزند چندم خانواده ، شغل مادر و پدر و چندمین فرزند خانواده ؟

سه برادر دارم و تک دختر هستم. مادرم خانه دار است، پدرم نظامی بود و 7 سال است که فوت شده است.

خانواده ات راحت قبول کردند که به ماجراجویی بپردازی؟

اجازه ندادند و هنوز هم مخالفت می کنند و مانع می شوند ولی من مقاومت می کنم.

سحر چطور ماجرا جو شد؟

همیشه دوست داشتم کاری را انجام بدهم که کمتر کسی جرات انجام آن را داشته باشد. دوست داشتم دنبال ماجراجویی باشم و کارهای جدید انجام بدم.

 رویای های سحر در کودکی چه بود ؟ به پرواز و زندگی روزانه میان ابرها فکر می کردی؟

از بچگی در فکر پرواز بودم اما نه به صورت جدی. مثلا چادر مادرم را مثل بال در می آوردم تا با آن پرواز کنم. یا به یک کیسه فریزر عروسک وصل می کردم و از بالا می انداختمش تا با سرعت کمتری پایین بیاید. ولی جدی نبود و در حد بازیگوشی  بچگانه ام بود. 17 ساله که شدم دوست داشتم  پرواز را یاد بگیرم حتی به خلبانی فکر کردم  الان 6 سال است که به صورت جدی پرواز می کنم.

تحصیلاتت در چه رشته ای است؟

مهندسی را   دوست داشتم و در رشته برق مدرک کارشناسی دارم.

اولین پروازت چطوری بود؟ استرس داشتی؟

استرس پرواز را نداشتم ولی خیلی هیجان داشتم و دوست داشتم بدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد. پرواز چه حسی می تواند داشته باشد. بیشتر هیجان داشتم.

ترس از ارتفاع باعث می شود افراد کمتری برای پرواز بیایند.

هنرجوهایی داشتیم که فوبیای ارتفاع دارند. اما هم از نظر روانی با آنها کار کردیم و هم لحاظ فنی و الان جزو خلبانان خوبند.

وقتی پرواز می کنی به چه چیزی فکر می کنی؟

در پرواز به هیچ چیزی نمی توان فکر کرد. فکر آدم کاملا آزاد است و همه آدم ها هر مشکلی روی زمین وجود داشته باشد در پرواز از ذهنمان می پرد و کاملا همه چیز فراموش می شود و فقط به پرواز فکر می کنیم.

سحر چطور غارنورد شد؟

 کوه نوردی می کردم که با رشته های سنگ نوردی و غار نوردی آشنا شدم و بیشتر به سمت غارنوردی کشیده شدم و به آن علاقمند شدم.

موتور سواری هم می کنی؟

از کودکی  موتورسواری می کردم  الان هم بشود موتور سواری می کنم.

با هیجان رانندگی می کنی؟ مثلا تند می رانی یا نه؟

بستگی دارد. یک وقت هایی آرام می روم اما اکثر اوقات تند رانندگی می کنم.

آشپزی سحر چطور است؟

 عالی . همه دستپختم را دوست دارند. اما املت های سحرپز معروف است که در پرواز هم یک بار املت درست کردم. یک چراغ الکلی درست کردم و ظرف، کره، گوجه فرنگی و تخم مرغ بردیم و املت درست کردیم.

همیشه لبخند به لب داری، عصبانیتت وحشتناک است؟

دیر عصبانی می شوم ... بد عصبانی می شوم... خود به خود آرام می شوم.

سحر از زندگی شخصی چه خبر؟

دو پسر ،یکی  12 ساله و دیگری 9 ساله دارم . پسرهایم با من به پرواز می آیند ، پرواز را دوست دارند. من سعی کردم تا به علایق و آرزوهایم برسم و  هر کاری می کنم که آنها به آرزوهایشان برسند.

همسرت با انتخاب شغل  و دنیای هیجانی که انتخاب کرده ای چگونه همراهی می کند ؟

به عنوان شریک زندگی سخت است که دنبال چالش و ماجراجویی باشد و بپذیرد. همه این موضوعات را قبول نمی کنند و نمی پذیرند به ویژه آقایان ولی همسرم همراهم است.

 تا به حال پرواز کرده و می داند چه هیجان و حالی دارد؟

نه. وزنش خیلی بالاست. چندین سال است که دوست دارد وزنش را پایین بیاورد تا پرواز کند ولی هنوز نشده است.

دوست نداشتی روز عروسی پرواز کنی؟

روز ازدواجم پرواز کنم؟! به این موضوع فکر نکرده ام ولی با عروس پریده ام. یک روز یک  عروسی به سایت پروازی آمد ، با لباس  عروس و  گفت می خواهم پرواز کنم. چون پرواز با لباس عروس سخت است، کسی قبول نکرد. خودم بردمش  و پرواز کردیم.

واکنش مردم نسبت به یک زن که زندگیش وسط هیجان است چیست؟

متاسفانه در  فضای مجازی عکس العمل ها جالب نیست . " برو ظرفت را بشور، بچه داری ات را بکن...." خیلی از این حرفها شنیدم اما افسرده یا ناامید نمی شوم، برعکس ، احساس موفقیت می کنم . از ضعفشان است که چنین حرف هایی را می زنند و شاید هم غبطه می خورند(خنده). البته شوخی می کنم به نظرم باید بیشتر بر روی فرهنگ اجتماعی کار کنیم تا نگاه جنسیتی از مشاغل در جامعه دور شود . دیگر زمان گفتن این شغل زنانه و یا آن شغل مردانه است گذشته است. دنبال رویاها و اهداف باید رفت و رسید و لذت رسیدن به مقصد را برد.

از چی می ترسی؟

از چی می ترسم؟! از هیچی نمی ترسم فقط از یک چیزی می ترسم که هیچ کس نمی داند.

این ترس چیست ؟

من از بچگی از ابرهای خیلی بزرگ می ترسیدم.

پس چطور پرواز می کنید و به آسمان می روی؟

سال هاست که با این ترس کنار آمدم ولی هنوز وقتی یک جایی تجمع ابرها را می بینم شروع می کنم با خودم حرف زدن ! حرف می زنم و سعی می کنم از ترس دور شوم ...

سحر چه زمانی ماجراجویی را کنار می گذارد؟

هیچ وقت.  اگر از هیجان ، سرعت و صعود دور بمانم افسرده می شوم ، زندگی دیگر برایم  معنای زیبایی نخواهد داشت . نبرد برای رسیدن به مقصد را دوست دارم ، خسته نمی شوم ، فکر می کنم یک مادر، بهترین درسی که می تواند به فرزندانش یاد بدهد این است که ببینند مادرشان ، از کنار اهدافش نمی گذرد، تلاش می کند و در کنار اینکه یک مادر است و یک همسر به رویاها و هدف هایش نیز توجه دارد. باید به فرزندانم بیاموزم محدودیت، تنها رسیدن به هدف را سخت تر می کند ولی رسیدن با تلاش مداوم و شناسایی مسیر درست برای رسیدن به مقصود ، میسر می شود.

وبگردی