رکنا گزارش می دهد
فشار اقتصادی غیرقابل تحمل بر دوش کارگران
سه سال پس از آغاز بحران اقتصادی، قیمت اقلام اساسی در ایران بین ۲۵۰ تا ۴۸۰ درصد افزایش یافته است؛ بهطوری که گوشت گوسفندی و گاو ۵ و ۴ برابر گران شده و مرغ و پیاز نیز به ترتیب ۳ و ۴ برابر قیمت گذشته خود رسیدهاند. این تغییرات بیسابقه در قیمتها نه تنها قدرت خرید خانوادههای کارگری را به صفر رسانده، بلکه سلامت جسمی و روانی آنها را به شدت تهدید میکند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، سه سال گذشته برای قشر کارگری در ایران بهمثابه یک شوک اقتصادی بوده است. طبق گزارش اخیر مرکز آمار، قیمت اقلام اساسی مانند گوشت، مرغ، پیاز، سیبزمینی و دیگر مواد غذایی ضروری بهطور میانگین ۲۵۰ تا ۴۸۰ درصد افزایش یافته است. در این میان، قیمت گوشت گوسفندی ۵ برابر و قیمت گوشت گاو ۴ برابر شده است. این آمار تنها یک عدد در کاغذ نیست، بلکه نشانهای از بحران عمیقتری است که تحت عنوان «گرانی» در سطح کشور گسترش یافته و نخستین قربانیان آن همانا قشر کارگری و اقشار کمدرآمد هستند.
این افزایش قیمتها نه تنها بر قدرت خرید کارگران تأثیر گذاشته، بلکه دایره مشکلات معیشتی آنان را گسترش داده و به بحرانهای جدیدی دامن زده است. در کشوری که اکثر مردم به ویژه کارگران، بخشی از درآمد خود را صرف خرید این اقلام میکنند، این گرانیها موجب کاهش شدید کیفیت زندگی و سلامت جسمی و روانی آنان شده است.
وقتی گوشت تبدیل به کالای لوکس میشود
در گذشته، گوشت گوسفندی و گاو جزو اقلام رایج در سفرههای ایرانی بود، اما امروز با افزایش ۵ برابری قیمت گوشت گوسفندی و ۴ برابری قیمت گوشت گاو، این اقلام به کالاهای لوکسی تبدیل شدهاند که تنها در برخی از خانوادهها بهطور ماهیانه مصرف میشود. حالا دیگر، خانوادههای کارگری به جای استفاده از این منابع پروتئینی و مغذی، مجبور به روی آوردن به منابع ارزانتر و بیکیفیتتر مانند سوسیس، کالباس یا حتی وعدههای غذایی بدون پروتئین شدهاند.
این امر نه تنها به کاهش ارزش غذایی سفرهها منجر شده، بلکه به بحرانهای بهداشتی و تغذیهای در بین قشر کارگر دامن زده است. تحقیقات متعدد نشان میدهد که کمبود پروتئین و دیگر مواد مغذی، باعث افزایش ابتلا به بیماریهای مختلف میشود و این شرایط سلامت عمومی جامعه را تهدید میکند. در این وضعیت، کارگران مجبور به تحمل تبعات بلندمدت و منفی این کمبودها هستند.
پیاز و مرغ؛ فقط تزئینات سفرههای کارگران
اگر وضعیت گوشت نگرانکننده است، وضعیت دیگر اقلام اساسی نظیر پیاز و مرغ نیز کمتر از آن نیست. قیمت پیاز در سه سال گذشته ۴ برابر و قیمت مرغ ۳ برابر افزایش یافته است. این افزایشها بهویژه برای خانوادههای کارگری که حجم زیادی از مصرف روزانهشان به این اقلام تعلق دارد، تبدیل به یک بحران واقعی شده است. برای بسیاری از این خانوادهها خرید این اقلام باید به شکل حداقلی مصرف شود.
وقتی یک خانواده کارگری نمیتواند پیاز یا مرغ را بهطور منظم خریداری کند، عملاً وارد یک دور باطل از فقر غذایی میشود. از آنجا که این اقلام جزو مواد اولیه و اساسی در طبخ غذاهای ایرانی هستند، حذف آنها از سفره به معنای کاهش شدید تنوع غذایی و در نتیجه بروز مشکلات تغذیهای است.
مسکن، حملونقل، و آموزش؛ فشارهای پنهان در پس گرانی
گرچه بحث بر سر مواد غذایی اساسی در کانون توجه است، اما واقعیت این است که گرانیها تنها به این اقلام محدود نمیشود. هزینههای مسکن، حملونقل، و حتی آموزش، در سه سال اخیر نیز بهطور قابل توجهی افزایش یافتهاند. این مسأله به ویژه برای قشر کارگری که بخش عمدهای از درآمد خود را صرف اجاره خانه و هزینههای جانبی زندگی میکنند، مشکلات بسیاری ایجاد کرده است.
برای نمونه، یک کارگر با حقوقی که به سختی میتواند جوابگوی هزینههای اولیه زندگی باشد، برای تأمین مسکن مجبور به زندگی در شرایط غیرایمن یا غیرمناسب میشود. در این شرایط، هزینههای درمان و آموزش نیز به کمترین اولویت تبدیل میشود و این به معنای فقر مزمن در تمامی ابعاد زندگی است.
یک بحران اجتماعی در راه است
اگر روند کنونی افزایش قیمتها ادامه یابد، پیشبینی میشود که در سال ۱۴۰۴ شرایط زندگی قشر کارگری به مراتب دشوارتر از حالا شود. کاهش قدرت خرید، فقر غذایی، افزایش بیماریها و مشکلات روانی، همه و همه از عواقب افزایش قیمتها خواهند بود. دولت، بهجای اقدامات مقطعی و غیرکاربردی، باید برنامهای جامع و پایدار برای کنترل تورم، حمایت از طبقه کارگر و بهبود کیفیت زندگی آنان داشته باشد.
افزایش دستمزدها در کنار اقدامات جدی برای تثبیت قیمتها و حمایتهای مستقیم از اقشار آسیبپذیر، ضروری به نظر میرسد. بدون این اقدامات، کارگران و خانوادههایشان بیش از پیش در معرض تهدید قرار خواهند گرفت و ممکن است نارضایتیهای عمومی به اوج خود برسد. در این شرایط، سیاستهای اقتصادی که تاکنون پیگیری شدهاند، بیشتر به بحران دامن زدهاند تا اینکه راه حلی برای آن ارائه دهند. تنها راه برونرفت از این وضعیت، بازنگری در اولویتهای اقتصادی کشور و توجه واقعی به معیشت و سلامت قشر کارگری است.
ارسال نظر