۱۰ زن برتر تاریخ علم که دنیا را متحول کردند
رکنا: در این مطلب به تعدادی از زنان تأثیرگذار تاریخ میپردازیم که تحقیقات و فعالیتهای آنها نقش مهمی در پیشرفت علم داشته است.
در طول تاریخ، زنان برجستهای بوده اند که نقشی اساسی در پیشرفت علم داشته اند، اما برخلاف تأثیر چشمگیرشان، هرگز شناخته نشدند. بعضی از آنها در سایهی مردان زندگی شان دیده نشدند، تعدادی از آنها مجبور شدند خود خواسته، کاری که شروع کرده بودند را رها کنند و بعضی دیگر از آن ها، مرگی تلخ و نابهنگام به زندگی شان پایان داد. اما تعدادی از آنها هم بودند که موفق شدند در دنیای علم جاپای خود را محکم کنند و به شهرت برسند.
۱- هایپشا
هایپشا در میانهی قرن چهارم در شهر اسکندریه به دنیا آمد. او یک فیلسوف و ریاضی دان بود. هایپشا زندگی خود را وقف تدریس و تحقیق دربارهی علوم دقیقه کرده بود. یکی از دستاوردهای متعدد او آن بود که شیوهی طراحی اسطرلابها را بهبود بخشید. اسطرلاب وسیلهای بود که از آن برای تشخیص موقعیت ستارگان استفاده میشد. گرچه هایپشا را اولین زن ریاضیدان تاریخ میدانند، اما حقیقت آن است که در دورهی او، بعضی گروهها نظر مساعدی دربارهی فعالیت علمی او نداشتند و هایپشا را کافر میدانستند. اینکه این ادعاها بر چه پایه و اساسی بوده امروزه مشخص نیست، اما تنها مدرکی که وجود دارد و احتمالاً علت این ادعاها را توضیح میدهد این حقیقت است که هایپشا در کار تدریسش روی آثار افلاطون، ارسطو و پلوتینوس تمرکز داشت.
مرگ هایپشا بسیار تأسف انگیز رقم خورد. او زمانی که بین ۴۰ تا ۵۰ سال داشت، بدون محاکمهی قانونی، به دست عدهای اعدام شد. با این حال، بعد از این واقعه، یکی از فرماندهان امپراتوری روم به نام ارستیز، قتل هایپشا را محکوم کرد و از آن زمان، انجام فعالیتهای خشونت آمیز علیه فیلسوفان متوقف شد.
۲- لیز مایتنر
لیز مایتنر در سال ۱۸۷۸ در شهر وینِ اتریش به دنیا آمد. او یک فیزیکدان بود و بر روی موضوع رادیواکتیویته تحقیق میکرد. او از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۳، استاد مؤسسهی تحقیقاتی کایزا ویلهلم و دانشگاه برلین بود. او در سال ۱۹۳۸، به دلیل یهودی بودنش، مجبور به ترک کشور آلمان شد. قوانین نورنبرگ دولت نازی که در آن زمان در آلمان بر سر کار بود، او را مجبور به خروج از این کشور کرد. بعد از آن، او کار در مؤسسهی تحقیقاتی مانا سیگبان در شهر استکهلمِ سوئد را شروع کرد. لیز مایتنر عضو گروه تحقیقاتیای بود که فرآیند شکافت هستهای را کشف کرد، با این حال، فقط دوست او یعنی اتو هان شناخته شد و جایزهی نوبل شیمی را به خاطر این کشف دریافت کرد. گرچه کشف مایتنر بسیار مهم بود، اما تا سالها بعد، ارزش و دستاوردهای او توسط جامعهی علمی نادیده گرفته شد. اما بالاخره نام او به شهرت رسید و فعالیتهای علمی او مورد تحسین واقع شد و حتی یک سیارک و دو دهانه در کرهی ماه و ناهید برای یادبود لیز مایتنر، به اسم او نامگذاری شد.
۳- ایدا لاولیس
ایدا لاولیس در سال ۱۸۱۵ در شهر لندنِ بریتانیا به دنیا آمد. او ریاضیدان، دانشمند علوم کامپیوتری، نویسنده و تنها دختر آنا ایزابلا و لرد بایرون، شاعر مشهور بریتانیایی بود. پدر و مادر ایدا زندگی مشترک موفقی نداشتند و وقتی ایدا یک ماهه بود، پدرش، لرد بایرون، او و مادرش را ترک کرد و هرگز بازنگشت. از آنجایی که این مسأله تأثیری منفی در زندگی ایدا و مادرش گذاشت و آنها را تا ابد مورد انگ و قضاوت دیگران قرار داد، مادر ایدا مطلقاً ممنوع کرده بود که او هم مانند پدرش به دنبال ادبیات برود و زندگی اش را وقف آن کند. با این حال، ایدا بیشتر به دنیای علم علاقمند بود و همیشه ثابت میکرد که بیشتر تحت تأثیر مادرش بود که خود ریاضیدان برجستهای بود.
ایدا لاولیس در سن ۱۸ سالگی با ریاضیدانی به نام چارلز ببج آشنا شد که او را تشویق و ترغیب کرد به گروه تحقیقاتی او که بر روی ایدهی ساخت یک ماشین محاسبه گر کار میکردند بپیوندد. ایدا نه تنها موفق به این کار شد بلکه دست به ساخت چیزی زد که امروزه آن را اولین الگوریتم طراحی شده برای یک دستگاه در طی تاریخ میدانند. این مسأله باعث شده او را رسماً اولین برنامه نویس کامپیوتری تاریخ بدانند. در حقیقت زبان برنامه نویسی ایدا که توسط وزارت دفاع ایالات متحدهی امریکا ساخته شده و امروزه از آن استفاده میشود، نام خود را از این زن برجسته گرفته است.
۴- جوسلین بل برنل
جوسلین بل برنل در سال ۱۹۴۳ در شهر بلفاستِ ایرلند به دنیا آمد. او یک متخصص فیزیک نجومی بود و اولین سیگنال رادیویی از یک تپ اختر را کشف کرد. تپ اختر به ستارهای اطلاق میشود که انرژی تابشی بسیار زیادی را در فواصل کوتاه و منظم از خود ساطع میکند. متأسفانه جوسلین هم یکی دیگر از زنانی بود که با وجود موفقیت، شناخته نشد. او استاد راهنمای آنتونی هویش بود که به خاطر این کشف در سال ۱۹۷۴ برندهی جایزهی نوبل شد، در حالی که در حقیقت استاد راهنمای او یعنی جوسلین بل برنل بود که این کشف را کرده بود. جامعهی علمی این حقیقت را نادیده نگرفت و بسیاری از همکاران او این اقدام را محکوم کردند. با این حال، جوسلین خود نظر دیگری در اینباره داشت. او در مصاحبهای اظهار کرد که این بهترین اتفاقی بود که میتوانست برای او بیفتد، چون او دستاوردهای دیگری در زندگی اش داشته که بسیار مهمتر از جایزهی نوبل هستند و جوسلین بل برنل با آنها شناخته شده. جوسلین یکی از تأثیرگذارترین دانشمندان در بریتانیا و فیزیک نجوم به شمار میرود.
۵- ماری کوری
ماری کوری در سال ۱۸۶۷ در شهر ورشو لهستان به دنیا آمد. او یک دانشمند مشهور بود و در دو رشتهی فیزیک و شیمی، موفق به دریافت جایزهی نوبل شد. ماری کوری در حوزهی رادیواکتیویته پیشگام شد و روشهای ایزوله کردن ایزوتوپهای پرتوزا را کشف کرد. همچنین دو عنصر شیمیایی پولونیوم و رادیوم، کشف این دانشمند بودند. در جریان این تحقیقات، زندگی کوری به معنای واقعی کلمه، با رادیواکتیویته احاطه شده بود. او این عنصر شیمیایی را با خود به همه جا میبرد و توجهی به خطری که در اثر قرار گیری در معرض آن تهدیدش میکرد نداشت. او در فعالیتهای علمی اش ابتدا با همسرش، پیر کوری همکاری داشت و بعدها یکی از دختران این زوج یعنی ایرنه ژولیو کوری هم در این تحقیقات به پدر و مادرش پیوست.
سالها بعد از مرگ پیر کوری، ماری با دانشمندی به نام پل لانگوین رابطهی عاشقانهای را شروع کرد، اما لانگوین مشکلاتی برای ماری به وجود آورد که او هرگز تصورش را نکرده بود. پل خود متأهل بود، اما دیگر با همسرش زندگی نمیکرد و همین مسأله، رسوایی بزرگی را رقم زد. مطبوعات، ماری کوری را «اجنبی یهودی خانه خراب کن» خطاب میکردند. در همین حین خبر رسید که ماری کوری برای دومین بار برندهی جایزهی نوبل شده، اما از آنجایی که به نظر میرسید روابط عاشقانهی او مهمتر از این دستاورد بزرگ بود او باید به نوعی نام خود را از این رسوایی پاک میکرد. با این حال، بسیاری از همکاران ماری از جمله آلبرت انیشتین طرف او را گرفتند و ماری را تشویق کردند که بدون احساس پشیمانی، جایزه اش را بپذیرد.
۶- ولنتینا ترشکوا
ولنتینا ترشکوا در سال ۱۹۳۷ در روسیه به دنیا آمد. او یک فضانورد و سیاستمدار بود. ترشکوا اولین زنی بود که به فضا رفت و در ۱۶ ژوئن سال ۱۹۶۳ با فضاپیمای وستوک ۶ سفر خود را آغاز کرد. گرچه پرواز ولنتینا بسیار خوب آغاز شد، اما در مسیر پرتاب فضاپیما در مدار زمین، به دلیل مشکلی که در سیستم به وجود آمده بود ترشکوا نتوانست فضاپیما را به سمت هدف هدایت کند. با این حال، مدیر برنامهی فضایی شوروی، سرگئی کورولایوف، ولنتینا را مقصر دانست و به او اجازه نداد که کنترل فضاپیما را به صورت دستی بر عهده بگیرد.
بروز یک خطا در نرم افزار هدایت خودکار فضاپیما باعث شده بود که فضاپیما به جای رفتن به سمت کرهی زمین، از آن دور شود. دانشمندان شوروی مجبور شدند فوراً یک الگوریتم جدید برای فرود فضاپیما طراحی کنند و بعد از آن بود که ولنتینا توانست به زمین بازگردد و پرواز خود را با موفقیت به پایان برساند. در جریان نقصی که رخ داده بود، ترشکوا دچار سرگیجهی شدیدی شده بود و حال بدی پیدا کرده بود، اما توانست زمین را ۴۸ بار دور بزند و همه چیز را از طریق یادداشتها و عکس هایش ثبت کند. ولنتینا ترشکوا هنوز هم تنها زنی در تاریخ به شمار میرود که یک مأموریت فضایی انفرادی را برعهده داشته است.
۷- ریتا لوی-مونتالچینی
ریتا لوی-مونتالچینی در سال ۱۹۰۹ در شهر تورینِ ایتالیا به دنیا آمد. او یک دانشمند بود که حوزهی تخصصی اش عصب شناسی بود. لوی-مونتالچینی یک جایزهی نوبل در حوزهی فیزیولوژی یا همان پزشکی دریافت کرد. با این وجود، ریتا زندگی راحتی نداشت. او که در دوران جنگ جهانی، در دانشگاه مشغول به تحصیل بود، به خاطر زن بودن و یهودی بودنش با مشکلات زیادی رو به رو شد. به دستور بنیتو موسولینی، نخست وزیر آن زمان ایتالیا، قوانینی بر علیه یهودیان در این کشور وضع شده بود، به همین دلیل، ریتا مجبور شد کارش در دانشگاه را رها کند و آزمایش هایش را در خانه انجام دهد. در آنجا او برای خود یک آزمایشگاه ساخت که تنها تجهیزاتش یک میکروسکوپ و تعدادی ظرف معمولی بود که برای انجام آزمایش تغییراتی در آنها داده بود.
اما ریتا باز هم از عواقب روزهای سیاه دوران جنگ جهانی در امان نماند. در سال ۱۹۴۱ شهر تورین بمباران شد و ریتا مجبور شد به یک خانهی روستایی در کوهستان نقل مکان کند و همهی ابزارهای آزمایشگاهی اش را هم با خود به آنجا برد. در آن فضای روستایی ریتا برای اینکه بتواند تحقیقاتش را ادامه دهد مجبور بود خلاقیت زیادی به خرج دهد، با این حال، او مدت زیادی آنجا نماند. بعد از حملهی نیروهای ارتش نازی، ریتا مجبور شد به مناطق دورتری در جنوب ایتالیا فرار کند. با پایان جنگ، تلاشها و تحقیقات چندین سالهی ریتا و همکارش، استنلی کوهن، که متخصص علم بیوشیمی بود، به بار نشست. ریتا موفق به ایزوله کردن «فاکتور رشد اعصاب» شد، نوعی پروتئین که برای ادامهی حیات نورونها ضروری است. این اولین یافته در زمینهی ارتباط سلول به سلول بود.
۸- مارگاریتا سالاس
مارگاریتا سالاس در سال ۱۹۸۳ در اسپانیا متولد شد. او موفق به دریافت مدرک دکتری تخصصی در رشتهی شیمی از دانشگاه کومپلوتنسی شهر مادرید شد. سالاس در پیشرفت تحقیقات حوزهی بیوشیمی و زیست شناسی مولکولی در اسپانیا نقش زیادی داشته است. مارگاریتا به دلیل فعالیتهای تحقیقاتی اش در زمینهی خوانش اطلاعات ژنتیکی شهرت یافته است. تحقیقات او بر روی موضوع ویروس باکتریایی Phi۲۹ تمرکز دارد، مسألهای که باعث شده درک بهتری از مباحث مختلفی از جمله نحوهی رفتار دی ان ای، به وجود آید.
مارگاریتا چندین جایزه دریافت کرده است و با انتخاب سازمان یونسکو، عنوان محقق اروپایی سال ۱۹۹۹ را دریافت کرد. او به سمت مدیریت مؤسسهی اسپین منصوب شد (۲۰۰۳-۱۹۹۵) که تمامی آکادمیهای سلطنتی اسپانیا را گرد هم میآورد. در سال ۲۰۱۸، نام یکی از دانشگاههای اسپانیا تغییر کرد و اسم مارگاریتا سالاس به ان اضافه شد.
۹- ایرنه ژولیو کوری
ایرنه ژولیو کوری، دختر ماری و پیر کوری، دانشمندان مشهور، در پاریس به دنیا آمد. او در دوران جنگ جهانی اول، در رشتههای فیزیک و شیمی در دانشگاه تحصیل کرد. با پایان جنگ، ایرنه کار خود را به عنوان دستیار مادرش در مؤسسهی پاریس ریدیو شروع کرد که بعدها مؤسسهی کوری نام گرفت. تحقیقات او در زمینهی فیزیک هستهای شامل ساختار اتم، پرتوافکنی هستهی اتم (که نقشی اساسی در کشف نوترون داشت) و تولید عناصر رادیواکتیویته به صورت تصنعی میشد.
از آنجایی که ایرنه دختر دو دانشمند برجسته و برندهی جایزهی نوبل بود، این مسأله، به نوعی به انگیزهی کاری او تبدیل شده بود. ایرنه هم در سال ۱۹۳۵، به همراه همسرش، موفق به دریافت جایزهی نوبل در رشتهی شیمی شد. ایرنه ژولیو کوری به دلیل قرارگیری بیش از اندازه در معرض اشعه، به سرطان خون مبتلا شد و در اثر این بیماری از دنیا رفت.
۱۰- هدی لامار
هدی لامار در سال ۱۹۱۴ در شهر وینِ اتریش به دنیا آمد. او یک بازیگر و مخترع آمریکایی الاصل بود. داستان زندگی هدی لامار به ویژه از این نظر جالب توجه است که علیرغم اینکه او بیشتر زندگی اش را به کار بازیگری در سینما مشغول بود، اما یکی از مخترعینی به شمار میرود که در ساخت اولین نمونه از یک زنجیرهی گسترش یافته با یکدیگر همکاری داشتند. این زنجیرهی گسترش یافته، ارتباطات بی سیم از راه دور -که امروزه آن را به عنوان وایفای میشناسیم- را امکان پذیر میساخت. لامار به همراه جورج آنتایل که یک موزیسین بود، یک روش رمزنگاری به نام «پرش فرکانسی» اختراع کرد. اما قبل از آنکه یافتههای آنها به نتیجه برسد، اتفاق بدی برای هدی رخ داد. همسر او، فردریش ماندل، او را در خانهی خودش تحت کنترل شدید زندانی کرد و او را مجبور کرد که کار در صنعت سینما را رها کند.
در سال ۱۹۳۷، هدی موفق به فرار شد و به پاریس رفت تا فعالیت هنری اش را در آنجا ادامه دهد. او در آنجا با لویی بی. میر، رئیس استودیوی فیلمسازی مترو گلدوین-میر آشنا شد و با این استودیو یک قرارداد برای کار در هالیوود امضا کرد. در سال ۱۹۴۲، هدی لامار حقوق انحصاری روش ارتباط سری اش را به ثبت رساند تا از آن برای جلوگیری از شناسایی شدن اژدرها توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی استفاده شود. لامار معتقد بود اگر هم فرستنده و هم گیرنده بتوانند به طور همزمان از فرکانسی به فرکانسی دیگر بروند، هر کسی که قصد ایجاد اختلال در آن سیگنال را داشته باشد، موفق به پیدا کردن سیگنال نخواهد شد. اما متأسفانه او هرگز به خاطر این اختراع مورد تحسین و تجلیل واقع نشد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر