شالیکاران شمال، قربانی سیاست‌ های آزادسازی بازار و دلالی‌ ها / نقش وزارت جهاد کشاورزی تنها سکوت!

به گزارش رکنا، در سرزمین باران و باد، جایی که زمین با بوسه‌ پای کشاورز به بار می‌نشیند، شالیکاران شمال، دل به خاک سپرده‌اند و جان به داس. هنوز برگ‌های برنج جوانه نزده، که حساب‌و‌کتاب دلالان سبز شده. درخت امیدشان از همان ابتدای فصل، با تیغ قیمت‌های دروغین بریده می‌شود.

در مزارع مه‌آلود مازندران و گیلان، کشاورز می‌کارد؛ نه فقط برنج، که رنج. نهال به نهال می‌نوازد، آب به آب می‌چرخد، اما در پایان، او تنها نظاره‌گر نمایش مضحک بازار است؛ تماشاچی بازی‌ای که نقش اولش را دلال بازی می‌کند، سودش را دیگران می‌برند، و سهم او فقط خاک خیس‌خورده‌ای‌ست که زیر پایش فرو می‌رود.

در سال ۱۴۰۳، بیش از ۷۲۰ هزار هکتار از زمین‌های کشور زیر کشت برنج رفت؛ بیشتر در شمال. کشاورزانی که در گرما و رطوبت، روزها را با کمترین امکانات در زمین ماندند، اما در مهرماه، مجبور شدند حاصل دست‌رنج‌شان را با قیمتی میان ۹۰ تا ۱۱۰ هزار تومان و اغلب به شکل چک‌های چندماهه واگذار کنند. همان برنج، در زمستان، در بازار آزاد تهران تا ۲۲۰ هزار تومان معامله شد.

سهم کشاورز چقدر است؟ کمتر از ۳۰ درصد.

سهم دلال؟ بیش از ۴۰ درصد.

سهم دولت؟ تنها سکوت و سیاست‌گذاری‌هایی که به اسم "آزادسازی بازار" صورت می‌گیرد و در عمل به زنجیر شدن شالیکار ختم می‌شود.

کشاورز حتی توان خرید برنجی را که خود کاشته ندارد. وقتی دلال، حاصل کارش را می‌برد و سودش را در دبی و استانبول خرج می‌کند، شالیکار با دست‌های پینه‌خورده‌اش فقط نظاره‌گر می‌ماند. پدری که نان ندارد، نگاهی که شرم دارد.

تا کی قرار است سیاست‌گذار، بازار را به اسم حمایت از مصرف‌کننده، قربانگاه تولیدکننده کند؟ تا کی قرار است تورم به سود واسطه‌ها باشد و زیانش پای کسی نوشته شود که در گل‌ولای زمین، نفس می‌کشد؟

در شمال کشور، زمین هست، باران هست، کشاورز هست؛ فقط عدالت نیست.

عبدالرضا خزایی/ روزنامه نگار

  • فیلم خنده دار عمو پورنگ /از آبرویی که مامانش جلو ملت ازش برده میگه غشیدن!

اخبار تاپ حوادث

وبگردی