بهمن ماه سال 91 بود که مردی به مأموران پلیس اسلامشهر خبر داد، مادرش به قتل Murder رسیده است. بررسی‌های پلیس بعد از حضور در محل نشان داد که زن سالخورده با اصابت جسم سخت به سرش جان باخته است. پسر مقتول که پلیس را از ماجرا با خبر کرده بود، توضیح داد: چند ساعت قبل ابراهیم، یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت می‌خواهد بدهی 8 میلیون تومانی‌اش را پرداخت کند. من در محل کارم بودم به خاطر همین خواستم پول را به خانه مادرم ببرد و به او تحویل دهد که قبول کرد. با مادرم که تماس گرفتم گفت ابراهیم پول را به او داد و رفت. پسر مقتول گفت: لحظاتی قبل وقتی وارد خانه شدم دیدم که مادرم در اتاق پذیرایی افتاده است. خودم را که به بالینش رساندم، متوجه شدم، به قتل رسیده است.

رها کردن قاتل

بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، ابراهیم اولین مظنونی بود که مورد تحقیق قرار گرفت. او گفت: من نقشی در ماجرای قتل ندارم. ساعتی قبل از حادثه Incident به درخواست دوستم به خانه مادرش رفتم. پول را به او دادم و به خانه‌ام رفتم.

از آنجا که مأموران نتوانستند مدرکی علیه ابراهیم پیدا کنند، او را آزاد کردند.

پنهان کردن دومین قتل

تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه چند ماه بعد از حادثه یکی از دوستان ابراهیم که پسر 28 ساله‌ای به نام هادی بود، به طور مرموزی ناپدید شد.

سرنخ

تلاش مأموران پلیس برای پیدا کردن هادی هم فایده‌ای نداشت تا اینکه آذرماه سال 92 سرنخ ماجراهای مرموز به دست پلیس افتاد. آن روز راننده یک خودروی عبوری پیکر نیمه‌جان مرد ناشناسی را به یکی از بیمارستان‌های اسلامشهر منتقل کرد. این مرد که سهراب نام داشت با ضربات جسم نوک تیز به شدت مجروح شده بود. تلاش پزشکان برای نجات سهراب به جریان افتاد و مرد جوان از مرگ فاصله گرفت. او وقتی زبان به حرف زدن باز کرد، توضیح داد که چگونه ابراهیم و یکی از دوستانش سامان او را زخمی کرده‌اند.

بازداشت قاتل The Murderer آشنا

با اطلاعاتی که او در اختیار پلیس گذاشت، ابراهیم و سامان دستگیر شدند. ابراهیم در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرد و پرده از قتل پیرزن و هادی هم برداشت. او درباره قتل پیرزن گفت روز حادثه وقتی بدهی 8 میلیون تومانی را به خانه مادر دوستم بردم، او از من استقبال کرد. پول را گرفت و داخل یک صندوقچه گذاشت. بعد هم خانه‌اش را ترک کردم. در حال دور شدن از خانه او بودم که وسوسه شدم برگردم و پول را سرقت Stealing کنم به خاطر همین او را به قتل رساندم و 8 میلیون تومان را سرقت کردم.

ابراهیم در توضیح قتل هادی هم گفت: هادی در کار ضایعات کار می‌کرد و مدتی بود که با هم اختلاف حساب داشتیم. وقتی اختلافمان بالا گرفت، او را به جاده شورآباد کشاندم و با ضربات چوب به قتل رساندم. بعد هم جسدش را داخل چاهی انداختم و به خانه‌ام رفتم.

او در توضیح سومین حادثه هم گفت: سهراب از دوستانم بود که وضع مالی خوبی داشت. تصمیم گرفتم تا از او سرقت کنم. برای انجام سرقت به همدست نیاز داشتم به خاطر همین ماجرا را به سامان که از دوستان مشترکمان بود، در میان گذاشتم، که قبول کرد به من کمک کند. روز حادثه مطابق نقشه سامان سوار نیسان سهراب شد و من هم با موتور آنها را تعقیب کردم. در محل خلوتی سامان به سهراب حمله کرد. وقتی خودرو توقف کرد، من هم به کمک سامان رفتم و سهراب را با چاقو و قمه هدف قرار دادم. بعد هم پول و طلاهای سهراب را سرقت کردیم. فکر کردیم که او مرده است به خاطر همین جسدش را کنار جاده انداختیم تا کشف شود. بعد هم از آنجا فرار Escape کردیم و احتمال نمی‌دادیم که زنده مانده باشد.

بعد از اعتراف‌های ابراهیم بقایای جسد هادی از داخل چاه متروکه کشف شد. مأموران پلیس همچنین، سامان، همدست ابراهیم را بازداشت کردند. او گفت من فقط در ماجرای سرقت نقش داشتم و ابراهیم بود که ضربات چاقو و قمه را وارد کرد.

ایستگاه محاکمه

بعد از اعتراف‌های دو متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و دو متهم روز گذشته پای میز محاکمه ایستادند.

درخواست قصاص برای قاتل بی‌رحم

ابتدای جلسه، اولیای دو مقتول گفتند که خواسته‌شان قصاص ابراهیم است. سپس سهراب که در جریان سومین حادثه از مرگ فاصله گرفته بود در جایگاه ایستاد و گفت: من از سامان و ابراهیم شکایت دارم. آنها از دوستانم بودند، اما با قمه به جانم افتادند. التماس کردم تا من را نزنند و هر چه بخواهند به آنها می‌دهم. یک چک 10 میلیون تومانی امضا کردم و به ابراهیم دادم اما آنها من را تا یک قدمی مرگ زدند و اگر راننده عبوری به دادم نرسیده بود، فوت شده بودم. ابراهیم وقتی در جایگاه قرار گرفت، اتهام دو فقره قتل و اقدام به سومین قتل را قبول کرد. او گفت: من حرفی برای گفتن ندارم و قبول دارم که مرتکب این حوادث Accidents شده‌ام. سامان اما اتهام خودش را انکار کرد و گفت: ابراهیم من را فریب داد و به محل حادثه کشاند. من نقشی در ماجرا نداشتم و همه ضربات را خودش وارد کرد. هیئت قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهمان وارد شور شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی