ثریا زن میلیونری که روزی به نان شبش محتاج بود!+عکس
رکنا: «ثریا حقیقی» مددجوی کارآفرینی است که حالا روزهای تیره و سرد زندگی خود را با تلاش و پشتکار به ایام آفتابی و گرم تبدیل کرده و با راه انداری کارگاه و قنادی شیرینی پزی گذران زندگی می کند.
چه عجیب است! حکایت سختی و رنج حاصل از بی پناهی و چه ملال آور است! آن زمان که دستانت خالی باشد و برای اندک معاش روزانهات بلاتکلیف باشی!
اما در مقابل چه زیبا و دلنشین است زمانی که امیدت را از دست ندهی و نور وجود یگانه خالق مهربان چهره ات را گرم کند و دست حمایت او را بر سرت احساس کنی و با توکل به خدا، مسیر پرفراز و نشیب زندگی را با همت و تلاش خود بپیمایی و حالا آسمان تیر و تار زندگیت، صاف و آفتابی باشد.
بله! این وصف حال «ثریا حقیقی» مددجوی موفق ورامینی است که حالا بعد از روزهای سرد و ابری زندگی به آسمان صاف و روشن رسیده و امیدوار و مصصم، به سوی فتح قلههای ترقی حرکت میکند.
وی که زمانی در حسرت خرید اندک معاش زندگی درمانده بود و در مقابل خواسته کم و توقع ناچیز فرزندش که خواهان خرید یک «سیخ کباب» بود سرافکنده و شرمنده شده بود، اما حالا به لطف خداوند مهربان و تلاش و پشتکار ستودنی خود، آرزوهای بلندی را تحقق بخشیده و امیدوار، نظارگر روزهای خوب تر زندگی خود است.
در یکی از روزهای گرم تابستان میهمان او در مغازه قنادی در ورامین بودم تا شنوای سرگذشت زندگی او و روایتگر تلخ و شیرینهای زندگیش باشم.گفتوگویم با این مددجوی موفق کمیته امداد امام خمینی(ره) منطقه ورامین را با هم میخوانیم.
«ثریا حقیقی» 44 سال دارم و متولد کرمانشاه هستم. دو فرزند پسر 27 و 19 ساله دارم. حدود 12 سال است که از همسرم جدا شدهام و در این مدت خانوادهام از من حمایتهای مادی و معنوی را انجام داده است.
25 سال است که ساکن ورامین هستم و تحصیلاتم دیپلم حسابداری است. سال 92 تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتم، در این زمان شرایط مالی خوبی نداشتم و حدود یک سال در آژانس کار میکردم. مستمری آن زمان بنده 40 هزار تومان بود که به من و پسر کوچکم پرداخت میشد.
در آن زمان با توجه به شرایطی که داشتید چطور زندگی را میگذراندید؟
- شرایط زندگی خوبی نداشتم.خانواده و برادرم حمایتم میکردند. مدتی در آژانس مسافرتی کار کردم و مدتی نیز شیرینی مخصوص کرمانشاه را تهیه کرده و در ادارات ورامین میفروختم. البته درآمد بسیار کمی داشتم اما با توجه به شرایط زندگی مجبور به این کار بودم.
* امتناع مددکار از خرید شیرینی باعث کار آفرینیام شد
چه طور وارد بازار Store تولید و پخش شیرینی شدید؟
- جرقه اصلی ورود به تولید و پخش شیرینی در کمیته امداد ورامین زده شد. آن زمان در ادارات ورامین شیرینی میفروختم. یک روز یکی از خانمهای کارمند کمیته امداد که از او خواسته بودم از شیرینیهای من خریداری کند، گفت "من شیرینیهای شما را نمیخرم بلکه آن شیرینی را میخرم که خودت یک روز تولید کنی."
همان روز جرقه این کار در ذهنم زده شد و وقتی به خانه رفتم با خود گفتم "چرا نباید شیرینیها دستپخت خودم باشد و اگر بخواهم میتوانم چنین کاری انجام دهم." چند روز بعد به کمیته امداد مراجعه کرده و درخواست وام 30 میلیون تومانی را برای راهاندازی یک شیرینیپزی دادم.
پس از تهیه وام از کمیته امداد به بازار تهران برای تهیه وسایل پخت شیرینی رفتم. آن روز مرد فروشنده وسایل قنادی با تردید نگاهم کرد و گفت "این کاری که شما میخواهید انجام دهید، کار دو نفر مرد است نه شما به عنوان یک زن." در مقابل من با اینکه اضطراب زیادی داشتم، به او گفتم "توکلم به خداست."
خرید 150 میلیون وسائل قنادی با 30 میلیون سرمایه!
در آن زمان چقدر پول وسایل قنادی را پرداختید؟
- آن روز که برای خرید رفته بودم فروشنده به من گفت "چقدر پول داری" که من جواب دادم "تنها 30 میلیون تومان دارم" در حالیکه در همانجا مشاهده کردم هرکس برای خرید لوازم قنادی مراجعه میکند 150 تا 200 میلیون تومان وسیله میخرد.
به هر حال آن روز با دادن چکهایی که از برادرم گرفته بودم وسایل را خریدم اما در طول مسیر برگشت بسیار مضطرب شده بودم و با خود گفتم که وسایل را به مغازه فروشنده بازگردانم.
در مجموع، 150 میلیون تومان وسایل قنادی خریداری کردم؛ درحالی که تنها 30 میلیون تومان پول داشتم و مابقی را به صورت چکهای 6 ماهه پرداخت کردم.
ساختمان قنادی را چقدر اجاره کردید؟
- مبلغ 10 میلیون تومان به عنوان ودیعه پرداختم که این مبلغ را نیز از فردی قرض گرفته بودم؛ ضمن اینکه ابتدا ماهیانه یک میلیون تومان اجاره میدادم و یک استاد کار قنادی به استخدام خود درآوردم و خودم نیز پابهپای او در قنادی کار میکردم. روزها در قنادیهای سطح شهر میگشتم و به آنها اعلام کرده بودم که شیرینی را با سود کمتر به شما میدهم.
آرد و مواد لازم مورد نیاز قنادی را از کجا تهیه میکردید؟
- آرد را از کارخانه آرد ورامین تهیه میکردم و خاطره به یادماندی از روز اول خرید آرد دارم و این بود که وقتی به این کارخانه مراجعه کردم، آنجا همه مراجعهکننده مرد بودند و هیچ خانمی در آنجا وجود نداشت. همه با نگاه تعجبآمیز به من نگاه میکردند. بار اول 4 کیسه آرد خرید کردم و مبلغ 200 هزار تومان پرداختم.
*شیرینیهایم 2000 تومان ارزان تر از دیگران
اولین بار چقدر شیرینی برای فروش تهیه کردید؟
- بار اول 7 سینی شیرینی تهیه کردم؛ در حالیکه خودم سررشتهای از این کار نداشتم و اولین بار شیرینی را به مامازند در پاکدشت برده و پخش کردم. برای پیدا کردن مشتری به مغازههای شیرینیفروشی که فاقد کارگاه بودند مراجعه میکردم و در این راه از پسرم نیز کمک میگرفتم.
قنادیها وقتی میدیدند قیمتهایم زیر قیمت بازار است به خرید راغب میشدند؛ چرا که شیرینیهای تولیدی من 2000 تومان ارزانتر از قیمت بازار بود.
قبل از آغاز فعالیت شیرینی پزی اوضاع زندگی چطور بود؟
- اول باید این را بگویم که انسان باید خود و تواناییهایش را بشناسد. در زمانهایی بود که من شرایط بسیار سختی داشتم؛ به طوری که وقتی برای خانوادهام ناهار تهیه میکردم، دغدغه تهیه مواد غذایی برای شام را داشتم! شرایط به طوری بود که پسر بزرگترم نتوانست به دلیل مشکلات مالی به دانشگاه برود.
آیا در مدت فعالیت در قنادی و فروش شیرینی به قنادیهای سطح منطقه اتفاق افتاده است که به دلیل اینکه شما یک خانم فروشنده هستید، مغازهداران با شما برخورد نامناسبی داشته و بدحسابی کنند؟
- البته مواردی بوده است؛ برای نمونه سال گذشته به فردی زولبیا بامیه فروختم و وقتی برای گرفتن دیسهای آن به قنادیاش مراجعه کردم، دیدم شبانه مغازه را جمع کرده و تبدیل به یک مرغفروشی شده است. من به این فرد 3 میلیون تومان جنس فروخته بودم و بالاخره وقتی به خانه او مراجعه کردم، او گفت "ورشکسته شدهام" و هنوز هم بعد از گذشت یک سال او به من بدهکار است. البته برای دریافت وام از کمیته امداد نیز خیلی اذیت شدم؛ چراکه باید فردی را به عنوان ضامن معرفی میکردم.
*ماهانه 9 میلیون تومان هزینه مغازه و اقساط وامهایم است.
در ماه چه مقدار حقوق به کارگران میدهید؟
- اکنون ماهانه 680 هزار تومان اقساط وام 50 میلیون تومانی را میپردازم؛ ضمن اینکه 4 کارگر در کارگاهم فعالیت میکنند که در حال حاضر به دلیل کسادی کار فعلاً دو نفر از آنها در اینجا کار میکنند.
استاد کارم ماهانه 2.5 میلیون تومان میگیرد و به کارگرهایم نیز ماهانه یک میلیون تومان میپردازم. ماهی 500 هزار تومان قسط بابت خرید مسکن به کمیته امداد می پردازم و در کل با اجاره 1.5 میلیون تومانی مغازه باید ماهانه 9 میلیون تومان پرداخت کنم؛ یعنی باید روزانه 300 هزار تومان پسانداز کنم تا بتوانم هزینههای جاری را بپردازم؛ البته 800 هزار تومان نیز ماهانه قسط وامی که از جای دیگری تهیه کردهام، میپردازم.
در شرایط فعلی وضعیت زندگیتان چه طور است؟
- خدا را شکر اوضاع خوب است و کمیته امداد امام خمینی(ره) از من حمایت کرده است. امسال عید توانستم خودرویی را با کمک پسرم خریداری کنم و دیگر نیازی به کمک کسی ندارم.
*تولید 17 نوع شیرینی در قنادی
در قنادی خود چند نوع شیرینی تولید میکنید؟
- اینجا 17 نوع شیرینی تولید میکنم و از 9 صبح تا 8 شب کار میکنم؛ ضمن اینکه مشتریهای پاتوقی دارم.
*تبدیل روزانه 120 کیلو آرد به شیرینی
روزانه چه مقدار شیرینی تولید میکنید؟
- در حالی که مصاحبهام به دلیل ورود یک مشتری که قصد سفارش هزار عدد شیرینی برای مراسم مربوط به کانون بازنشستگان نیروی انتظامی را داشت، مدتی قطع میشود، ادامه میدهد: میزان پخت و تولید شیرینی بستگی به سفارش روزانه دارد، اما به طور میانگین روزانه 3 کیسه، یعنی 120 کیلو آرد را به شیرینی تبدیل میکنم.
*پخت اولین شیرینی در قنادی، بهترین خاطره!
از خاطرات تلخ و شیرین زندگیتان برایمان بگویید.
- لبخند ملیحی میزند و در حالی که روی صندلی جابجا میشود،میافزاید: خاطره خوبی که دارم مربوط به شبی است که برای نخستین بار فر شیرینیپزی را در کارگاهم روشن کردم و اولین شیرینی که تولید کردم، شیرینی بیسکویتی بود. آن شب خانوادهام در اینجا بودند و وقتی بوی شیرینی در فضا پیچید، بسیار خوشحال بودم و نمیدانستم چکار کنم.
اما وقتی به خاطرات بد خود میرسد، چهرهاش در هم رفته و اشک در چشمانش نمایان میشود و بیان می کند: در طول این سالها خاطرات تلخ زیادی دارم؛ از جمله آنها زمانی بود که شرایط زندگی بدی داشتم
*آرزوی فرزندم برای خوردن کباب که ناکام ماند
یکی از خاطراتی که مرا خیلی ناراحت کرد مربوط به روزی بود که بیرون از خانه برای دادن اقساط بودم که پسرم به من تلفن کرد تا دو سیخ کباب برایش بخرم. در آن زمان پولی نداشتم تا این کار را انجام دهم و شرمنده فرزندم شدم و با خود گفتم "چرا نباید بتوانم خواسته کوچک فرزندم را ادا کنم؟!"
* نگاه سنگین و بی توجهی اطرافیان!
آهی از سر نارضایتی کشیده و اندکی مکث میکند و ادامه می دهد: وقتی اقوامم مرا در خیابان میدیدند این طور وانمود میکردند که من را ندیدهاند و به من کمتوجهی میکردند تا مبادا از آنها کمکی درخواست کنم. نگاههای آنها بسیار سنگین بود. وقتی در میهمانی حضور پیدا میکردم به من طور دیگری نگاه میکردند و به من میگفتند "وای! هنوز تو لباسهای چند سال گذشتهات را میپوشی؟!"
اما حالا در شرایط فعلی اوضاع تغییر کرده است و فرزندم امروز بهترین لباسها را در مجالس و میهمانیها میپوشد و خدا را به این خاطر بسیار شکرگزارم.
* توزیع کارتهای تخفیفی خرید شیرینی در ادارات
موضوع کارتهای تخفیفی که در ادارات پخش کردهای، چیست؟
- به دلیل اینکه خودم سختیهای زیادی کشیدم به این فکر افتادم تا کارتهای تخفیفی را برای خانوادههای کمبضاعت مانند مددجویان و بازنشستگان تهیه کنم تا بتوانند در صورت نیاز برای مجالس خود با تخفیف شیرینی تهیه کنند.
برای نمونه در حال حاضر اتحادیه قنادیها قیمت شیرینی را 15 هزار و 500 تومان اعلام کرده است؛ در حالی که من آن را به نرخ 12 هزار تومان میفروشم و این زیر قیمت اعلامی از سوی اتحادیه است.
کارتهای تخفیفی را در ادارات ورامین پخش کردم و شیرینی که در اینجا تولید و به فروش میرسانم از همه قنادیهای شهر ورامین ارزانتر است.
از لحاظ بهداشت مغازه و تولید شیرینی خیلی رعایت میکنم و اداره بهداشت منطقه روغن مصرفی من را نیز آزمایش کرده است و مشکلی وجود نداشته و میتوانم بگویم یکی از تمیزترین قنادیهای منطقه هستم.
*درخواست کمک از کمیته امداد
با توجه به پیشرفتی که در زندگی داشتهاید و توانستهاید اشتغال زایی کنید، چه در خواستی از مسئولان کمیته امداد دارید؟
بنده سال گذشته به عنوان کارآفرین نمونه در استان تهران انتخاب شدم و اکنون قصد توسعه قنادیام را دارم و میخواهم تنوع تولید شیرینی خود را بالا ببرم، اما نیازمند کمکها و تسهیلات کمیته امداد هستم و از مسئولان میخواهم بنده را در این مسیر کمک کنند تا بتوانم دستگاههای مورد نیاز خود را تهیه کنم. حالا در حالی که این مددجوی تلاشگر در حال پاسخ دادن به مشتریان خود است با او خداحافظی میکنم.
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
چرا ایران پر از امامزاده است؟ + جزییات
استاندار سابق کرمان در دام بی آبرویی گرفتار شد! / واقعیت چیست؟
آخرین خبر از مربی منحرف ورزشی و پسر بچه شیرازی / تعطیلی باشگاه! + عکس
این مرد عادی برای رسیدن به صحن علنی مجلس چه کرد !+ تصویر
پریا 20 ساله مادر بچه دانیال 16 ساله شد!
در اینجا اجساد مرده ها را از صخره ها آویزان می کنند! + عکس عجیب
فاضل به زینب می گفت بدنت را تکه تکه خواهم کرد! / وحشت از شلاق اسب!
بهرام 22 ساله کی بود؟! / پشت دیوارهای باغ جویبار چه گذشت ؟! + عکس
صندلی های تیبا آلوده به خون تازه بود/ کسی تیباسواران فراری را می شناسد؟!
عکس وحشتناک از فرو رفتن دسته ماهیتابه در چشم آشپز + جزییات
جسد دختری در بیابان های دشتستان دفن شده بود!
خانم ورزشکار المپیکی با خون خوک چه کرد!
غوغای رضا صادقی در برج میلاد !
ارسال نظر