تیپ جدید نوید محمدزاده + فیلم
رکنا: فرشته حسینی فیلمی را از آشپزی کردن و کدبانوگری همسرش ، نوید محمدزاده در فضای مجازی منتشر کرد.
فرشته حسینی با نوید محمدزاده سوپراستار ایرانی ازدواج کرده است. مدتی پیش فرشته حسینی تحت تاثیر اتفاقات بد در افغانستان قرار گرفته بود. فرشته حسینی اکنون در خارج از کشور است. دلتنگی های نوید محمدزاده برای فرشته حسینی را در اینستاگرامش می توان دید. فرشته حسینی فیلم جدیدی را از همسرش در فضای مجازی منتشر کرد.
به گزارش رکنا، فرشته حسینی با انتشار فیلمی از آشپزی کردن نوید محمدزاده نوشت: تو داشتی آشپزی میکردی من همش فکر میکردم که تو خیالی یا واقعیت…
فرشته حسینی: امروز روز خوبی برای مادرم نبود
من در این کشور ۲۳ سال پیش به دنیا آمدم و اینجا بزرگ شدم و احساس تعلق خاطر دارم به خیابانها و آدم هایش. پس تکلیف ما را مشخص کنید!
فرشته حسینی بازیگر سینمای افغانستانی الاصل سینمای ایران از اتفاقاتی که برای مادر و خواهرش رخ داده است گلایه کرد.
گلایه های فرشته حسینی
او در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«امروز صبح وقتی خواهر کوچکم نتوانست در مدرسهی آنلاین شرکت کند، مادرم متوجه میشود که سیمکارتش مشکلی برایش پیش آمده، به مخابرات میرود و مشکل را میگوید و طبق معمول به مادرم میگویند « صاحاب سیمکارت باید بیاد!»
حالا این صاحابِ سیمکارت یک فردی بوده که قادر به خرید سیم کارت بوده و برای مادرم زمانی سیمکارت خریداری کرده، چون *مادر من خودش نمیتواند سیمکارت بخرد برای اینکه مدارک اقامتیاش «کارت آمایش» است*
و حالا در دسترس نیست این صاحاب سیم کارت!
کارت آمایش کارتیست که افغانستانیهایی که به صورت «قانونی» تاکید میکنم «قانونی» در ایران زندگی میکنند، دارند.
پس مشکل سیمکارت مادرم را حل نمیکنند و به او سیم کارت جدیدی هم نمیفروشند. مادرم با من تماس گرفت و گفت “امروز روز خیلی بدی داشتم، زهرا نتوانست درس یاد بگیرد و همهی امروز را گریه کرد. گفت من هم امروز در مخابرات گریه کردم چون هیچ کار دیگری نتوانستم بکنم!
من اینجا مینویسم چون مسیٔولی را نمیشناسم که بروم پیشش وگلایه و شکایت کنم!
اما اینجا مینویسم بلکه مسیٔول یا مسیٔولینی دیدند!
آقا یا خانم مسیٔول! خانوادهی من، مادر من، به صورت کاملا «قانونی» و با مدارکی که خود شما هر سال برای تمدیدش مبالغ نه چندان کمی را دریافت میکنید در این کشور زندگی میکنند!
پس چرا حق خرید سیمکارت ندارند؟
چرا خواهر من در کشوری که در آن «به دنیا» آمده نباید بتواند با آرامش خاطر درس بخواند و هر روز نگران چیزی باشد؟
آقا یا خانم مسئول بهتر است بدانید که خواهر من حتی فرق نژاد را نمیداند و «فارسیِ ایرانی» صحبت میکند پس اگر گریه میکند فقط برای این است که میخواهد درس بخواند.
من در اینجا مینویسم و از شما و از هرکسی که کاری ازش ساختهاست درخواست میکنم که به این مسیٔله رسیدگی کنید!
من در این کشور ۲۳ سال پیش به دنیا آمدم و اینجا بزرگ شدم و احساس تعلق خاطر دارم به خیابانها و آدم هایش.
پس تکلیف ما را مشخص کنید!
این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد.
ارسال نظر