این مطلب از گروه وب گردی است و تنها جنبه سرگرمی دارد
ماجرای جالب دوستی شهاب حسینی و پژمان بازغی و رقابت دو بازیگر برای نقش سریال پس از باران +فیلم
ویدئویی از برنامه هم رفیق با حضور پژمان بازغی را مشاهده می کنید که داستان دوستی خود با شهاب حسینی را تعریف می کند؛ نکته جالب ماجرا رقیب نقشی بودن این دو بازیگر در سریال پس از باران می باشد.
پژمان بازغی بازیگر سینما و تلویزیون، این هفته در برنامه «همرفیق» مهمان شهاب حسینی شد.
او در این برنامه، با بیان اینکه «تعارف که نداریم، فرم پر میکردیم و از روی عکسمان با ما تماس میگرفتند»، در مورد شروع آشناییاش با شهاب حسینی توضیح داد: «به شکل عجیبی چندین بار در دفترهای سینمایی مختلف، یکدیگر را دیدیم و کمکم به سلاموعلیک رسیده بودیم و به این شوخی که من به شهاب میگفتم اگر روشن بخواهند، منم، اگه تیره بخواهند تویی.»
بازغی ادامه داد: «یک جا رفتیم که عواملش بین تیره و روشن مانده بودند! شهاب آن زمان موتور داشت. دستیار کارگردان یک هندیکم آورد و گفت سوار شوید و قرار شد این اتود را بزنیم که کیف یک نفر را زدهایم و میخواهیم گازش را بگیریم و فرار کنیم. خیابان بهار بود و ما با موتور شهاب تست دادیم.»
او افزود: «سری بعد موقع «پس از باران» بود که همدیگر را دیدیم و من گفتم فکر کنم تو انتخاب شوی که انتخاب هم شد.»
شهاب حسینی هم به پژمان بازغی گفت: «به این موضوع هم فکر کردیم که تو لنز تیره بگیری و من لنز روشن.»
پس از باران داستان دکتر صادق مهرپرور و همسرش ستاره سالاری است که وقتی عازم شمال ایران (گیلان) میشوند در یک تصادف رانندگی کشته میشوند و فرزندانشان (مرضیه و مسعود) از آنجایی که به این مرگ مشکوک هستند جهت بررسی بیشتر به شمال سفر میکنند، هرچه از سفرشان در شمال میگذرد آنها از راز خانوادگیشان اطلاعات بیشتری بهدست میآورند. این اطلاعات به نقل از مادربزرگشان نقل میشود.
در روایتی که خدمتکار مادربزرگ مرضیه و مسعود، شیرین، (مهناز انصاریان) از رویدادهای قدیم بازگو میکند، به داستان زنی اشاره میشود که شوهرش ارباب است و به خاطر بچهدار نشدن زنش با اصرار مدام زن اولش (کتایون ریاحی) تصمیم به ازدواج میگیرد که با یک دختر رعیت ازدواج کند و از طبقه رعیت همسر اختیار کند این وسط مادرزن اول ارباب (مهوش صبرکن) به همراه برادرزن اول ارباب (رحیم نوروزی) مشقتهای زیادی به زن ارباب میدهند.
خانوم کوچیک (مرجان محتشم) با اینکه یک رعیت زاده بود، به اصرار خانوادهاش زن دوم ارباب روستا شد تا برای او پسری به دنیا بیاورد. نهایتاً فرزندی که به دنیا آورد یک دختر بود. در آخر هم بعد از کشته شدن همسرش آواره شد و از خانه خان بیرونش کردند.
ارسال نظر