رکنا گزارش می دهد
زرینهرود در بند، دریاچه ارومیه در حال جان کندن + فیلم
در حالیکه میلیاردها تومان بودجه صرف احیای دریاچه ارومیه شده، انسداد کامل زرینهرود – اصلیترین شریان حیاتی این پهنه آبی – آنهم بدون اعلام رسمی و مجوز شفاف، به بحرانی عمیقتر دامن زده است؛ بحرانی که نهفقط نماد محیطزیستی، بلکه هشدار یک فاجعه اجتماعی و انسانی را فریاد میزند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، در دل آذربایجان، جایی که سکوت، از هر فریادی آزاردهندهتر شده، قلب طبیعت دیگر نمیتپد. دریاچه ارومیه، روزگاری افتخار سرزمینهای شمالغربی کشور، حالا در آستانه مرگ کامل ایستاده است. نه فقط یک پهنهی آبی، که نماد حیات، فرهنگ و معیشت منطقه، در برابر چشمان حیرتزده مردم، آرامآرام خشک میشود.
اما این بار، نام یک رودخانهی حیاتی به تیتر اول دغدغههای زیستمحیطی بازگشته است: زرینهرود. شریانی که همواره اصلیترین منبع تغذیهی دریاچه ارومیه بود، حالا بهطور کامل مسدود شده و بحرانی عمیقتر از همیشه را رقم زده است.
پردهای از ابهام؛ انسداد بدون اعلام رسمی
محسن قاصدی، فعال محیطزیست شناختهشده منطقه، با انتشار فیلمی از وضعیت زرینهرود، میگوید:
"چه کسانی و با چه مجوزی زرینه رود را با بستن آب بند بزرگ و قطور مسدود کردند؟ نقش امور آب شهرستان میاندوآب و شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی برای جلوگیری از تجاوز به حریم و بستر رودخانه چیست؟ کوتاهیهای آب منطقهای از نظارت روی رودخانههای ورودی، تقریباً در تمامی رودخانههای منتهی به دریاچه به وضوح قابل مشاهده است که این کوتاهی و ترک فعلها به کل عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه لطمه وارد خواهد کرد."
تلاشهایی که بر باد رفت
این در حالی است که طی سالهای اخیر، میلیاردها تومان از بودجه عمومی صرف طرحهای احیای دریاچه ارومیه شده است؛ طرحهایی که یکی از کلیدیترین پروژههای آن، افزایش سهم آبی زرینهرود برای نجات دریاچه بود.
قاصدی در ادامه تصریح میکند:
"تمامی طرحهای احیای دریاچه ارومیه با این هدف انجام میشود که آب بیشتری به داخل دریاچه ارومیه برسد، مادام که روی رودخانههای ورودی به دریاچه و حقآبه نظارت مستمر و دائمی وجود نداشته باشد، تمامی طرحهای احیای دریاچه ارومیه با شکست مواجه خواهد شد."
تهدیدی فراتر از محیطزیست
دریاچه ارومیه سالهاست به خط قرمز بحران زیستمحیطی ایران بدل شده است. خشک شدن آن فقط پایان یک دریاچه نیست، بلکه آغاز طوفانهای نمکی، آلودگیهای شدید هوا، تخلیه روستاها، نابودی کشاورزی و آغاز مهاجرتهای اجباری است.
اما در برابر این تهدید عظیم، آنچه به چشم نمیآید، نقش نهادهایی است که مسئولاند، اما مسئولیتپذیر نیستند. وقتی یکی از شاهرگهای حیاتی دریاچه، بدون مجوز شفاف و در سکوت کامل قطع میشود، چه امیدی به بازگشت حیات میتوان داشت؟
چه باید کرد؟
کارشناسان تأکید دارند، هیچ طرح نجاتی بدون نظارت دقیق، مشارکت مردمی و حکمرانی شفاف به سرانجام نخواهد رسید. اما آنچه اکنون میبینیم، بیشتر به رهاشدگی شباهت دارد تا تدبیر.
ارسال نظر