عکس برف سال 50 چه داستانی را روایت می‌کند؟

به گزارش رکنا، روایتی از زمستان مرگبار: بهمن ماه سال ۱۳۵۰، زمستانی که ایران هرگز از یاد نخواهد برد. طبیعت با خشم و بی‌رحمی تمام، برف و یخبندانی را نصیب این سرزمین کرد که تا دو هفته بدون توقف ادامه داشت. این برف سنگین، که با سرمایی کشنده همراه بود، جان بیش از چهار هزار نفر را در سراسر کشور گرفت.

زلزله سفید در روستاها و شهرها

در آن روزگار، بسیاری از روستاهای کشور زیر بار سنگین برف مدفون شدند. برف در بعضی مناطق به اندازه‌ای سنگین بود که ارتفاع آن از قد انسان‌ها بالاتر رفت، خانه‌ها را در خود بلعید و عبور و مرور را غیرممکن ساخت. در برخی نقاط، نظیر تبریز، مردم از شدت سرما بیهوش شدند و خانواده‌ها در خانه‌های خود گرفتار شدند. اهالی گیلان که زمین دفن مردگان را از دست داده بودند، به دعا پناه بردند و نماز وحشت برپا کردند، اما گویا زمستان بی‌امان به هیچ چیزی توجه نمی‌کرد.

فلج شدن تهران تحت تأثیر برف سنگین

در پایتخت، زندگی روزمره برای مردم به یک کابوس واقعی تبدیل شد. قطع شدن برق و گاز در برخی محلات، بسته شدن مدارس و ادارات، و کمبود شدید مواد غذایی دست مردم را برای رفع نیازهای اولیه بسته بود. برف زمینی را متوقف ساخت که در آن حتی حرکت ساده هم به یک مأموریت خطرناک تبدیل شده بود.

فاجعه‌های انسانی در گوشه‌ و کنار کشور

در جاده‌های کوهستانی، اتفاقات تراژیکی رخ داد. در ارتفاعات حیران، یک اتوبوس با ۳۰ نفر مسافر در میان برف دفن شد و در پیرانشهر، ۴۰ خانوار زیر توده‌های عظیم بهمن جان باختند. دامداران، با ناتوانی از رسیدگی به حیوانات خود، تماشاگر مرگ آن‌ها بودند. یکی از تلخ‌ترین صحنه‌ها در کوه عین‌علی تبریز اتفاق افتاد، جایی که یک خانواده سه‌نفری برای همیشه در سرمای این جهنم سفید تسلیم شدند.

حمل‌ونقل و زندگی عمومی در یخبندان

بلای زمستانی به پرواز هواپیماها و جابجایی وسایل نقلیه نیز رحم نکرد. فرودگاه مهرآباد غیر عملیاتی شد، کامیون‌ها و اتوبوس‌ها در گردنه‌های برفی گیر کردند و در برخی محله‌ها تنها مسیر رفت‌وآمد به پشت‌بام خانه‌ها تبدیل شد. مناطقی مانند پیرانشهر با کمبود شدید نفت و آب روبرو شدند، و در گیلان، ارتفاع برف به حدی بود که این خطه سبز، به یخبندانی بی‌پایان شبیه شد.

واکنش رسانه‌ها به بحران

روزنامه‌ها در برابر این مصیبت، تیترهای سنگینی زدند و از قلم، فریادهای کمک بیرون آوردند. عنوان‌هایی مانند «۲۰۰ روستا در برف دفن شد» یا «دمای خراسان به منفی ۳۷ درجه رسید» نشان‌دهنده عظمت این فاجعه بود. بالاخره، روزنامه اطلاعات با تیتری معنادار نوشت: «خدایا، برف بس است!» اما گویا زمستان آن سال، هیچ توجهی به این فریادها نداشت و همچنان به تسلط خود ادامه داد.

  • ویدیو | خاطرات جالب مهران مدیری از جنگ / در کردستان هم می‌جنگیدیم هم برای رزمنده ها تئاتر اجرا می‌کردیم

اخبار تاپ حوادث