پدر و مادرم قصد داشتند مرا به عقد پیرمردی درآورند که ۱۵ سال قبل پول شیربهای مرا به خانواده ام پرداخته بود، اما من او را دوست نداشتم و می خواستم با پسری که ادعا می کرد مرا دوست دارد به افغانستان بروم، اما... 

دختر ۱۷ ساله ای به نام زهرا که به اتهام فرار Escape از منزل توسط پلیس Police اطلاعات و امنیت اخلاقی دستگیر شده بود درباره ماجرای فرار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری  گفت: پدر و مادرم ۳۵ سال قبل از افغانستان به ایران مهاجرت کردند و پدرم در یک کارخانه ریخته گری در اطراف ورامین مشغول به کار شد.

من ۴ برادر و ۳ خواهر دارم که همه آن ها مانند من کم سواد هستند. مادرم می گوید هنگامی که ۲ ساله بودم پیرمردی از بستگانمان مرا برای ازدواج از پدرم خواستگاری کرده و مبلغی را نیز به عنوان شیربها پرداخته است و قرار شده بود من تا هنگام ازدواج رسمی در خانه پدرم باشم.

چند سال قبل یکی از خواهرانم که وضعیتی مشابه من داشت با پسر جوانی به افغانستان رفت و دیگر از او اطلاعی نداشتیم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که حدود یک ماه قبل و از طریق پیامک با پسری آشنا شدم که خود را هموطنم معرفی می کرد.

«حبیب» که از وضعیت زندگی و ماجرای ازدواج من آگاه بود خود را دلباخته من نشان می داد و وانمود می کرد که قصد دارد مرا از این وضعیت نجات دهد. اگر چه در ابتدا به پیامک هایش پاسخی ندادم، اما کم کم به او علاقه مند شدم تا این که روزی عکس حبیب را به مادرم نشان دادم و گفتم می خواهم با او ازدواج کنم. مادرم با شنیدن این جمله بسیار عصبانی شد و آن شب کتک مفصلی خوردم.

روز بعد وقتی حبیب در جریان موضوع قرار گرفت، پیشنهاد کرد تا به طور پنهانی به افغانستان برویم و در آن جا با هم زندگی کنیم. به همین خاطر مقداری پول و طلاهایم را برداشتم و با حبیب از تهران خارج شدیم ، اما چون هیچ گونه مدرک شناسایی نداشتیم به هر مسافرخانه ای که می رفتیم ما را نمی پذیرفتند.

از سوی دیگر هم قاچاقچیان انسان برای عبور غیرقانونی از مرز پول زیادی درخواست می کردند به همین دلیل در شهری غریبه سرگردان شدیم تا این که حبیب با طرح نقشه ای همه پول ها و طلاهای مرا گرفت و سپس از من خواست تا خود را به عنوان دختری افغانی به نیروهای انتظامی معرفی و عنوان کنم که قصد بازگشت قانونی به کشورم را دارم تا آن ها از طریق اردوگاه مرا به افغانستان بفرستند و حبیب هم بعد از آن به طور قاچاقی به افغانستان بیاید. اما پدرم فرار مرا به پلیس گزارش کرده بود و من دستگیر شدم.

این جا بود که فهمیدم حبیب متأهل است و تنها قصد سوء استفاده از مرا داشته و به این طریق پول و طلاهایم را سرقت Stealing کرده است...  برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

دستگیری بازیگر معروف یک سریال نوروزی در آبادان / او در حال عربده کشی بود!

این دختر ایرنی از ارتباط با پیام صادقیان در ترکیه گفت! + عکس

با هادی همکار بودم، مجبورش کردم زنش را طلاق داد! / اعتراف تلخ کارمند زن

وقتی نسترن منشی 20 ساله عاشق مدیرعامل متاهل و 40 ساله شد / خانه مجردی برایم گرفتم!

عکس / این سرباز فداکار جان ٥ نفر از مسافران نوروزی را نجات داد! + گفتگو

ناگفته های پدر نسیم نجفی از حمله دخترش به دفتر یوتیوب + عکس و جزئیات تازه

ارتباط مرموز کیارش با زن جوان در برابر دوربین خانه / زن از تجاوز گفت ولی ..!

بلای وحشتناکی که در انباری خانه بر سر فرشته مادر 2 دختر آمد + عکس

3 مرد مست ،30 خودرو را در یوسف آباد تهران تخریب کردند

این مرد پولدار عاشق کفش پاشنه بلند است! +عکس

16 ساله بودم که از پشت پرده گلدار اتاقم عاشق هیبت پسر همسایه شدم!

کودک دبستانی با استفراغ یک نهنگ پولدار شد

مردی که اشتباهی اعدام شد/ او همسر و دخترش را نکشته بود!

توهین ناموسی به یک زن تهرانی فاجعه آفرید / ناصر باید ادب می شد

زمین یک شبه دهان باز کرد / مردم وحشت زده شدند + عکس

اقدام وحشیانه خواستگار شکست خورده با خانواده دختر 17 ساله در جنگل + عکس

وبگردی