اعدام کشتی گیر قهرمان در یک جنایت/ورزشکارانی که قاتل شدند و از ایران گریختند/این ورزشکاران به قتل رسیدند

«حجت تدرو از کشتی‌گیران سرشناس کشور در دهه‌های گذشته که سال‌های طولانی در حبس بود، با حکم دستگاه قضا، اعدام execution شد.» اعدام تدرو که یکی از استعدادها و امیدهای عرصه کشتی ایران بود، برای خیلی‌هایمان تداعی کننده ماجراهای تلخی است که از سالیان دور تا به حال، برای برخی چهره‌های ورزشی کشورمان رقم خورده است. «شرخری»، «زورگیری»، «اعتیاد و فروش مواد مخدر»، «مزاحمت برای نوامیس مردم» و حتی «قتل» که هر کدام به شکلی، سرنوشت برخی ورزشکاران مطرح را تغییر داد و به جای سکوی قهرمانی و جایگاه پهلوانی، یا به زندگی شان پایان داد یا پایشان را به زندان Prison و چوبه دار باز کرد. بی ظرفیتی در مواجهه با شهرت و محبوبیت، سوءاستفاده از جثه و هیکل ورزیده، غرور و تکبر، رو به رو شدنِ بدون آمادگی با دنیای پرزرق و برقِ ورزش Sport در سطح ملی و بین المللی و...، شاید عواملی باشد که این ورزشکاران را به سمت ماجراها و درگیری‌های جبران نشدنی و جرایم سنگین و مجازات، سوق داده است. مرور سرگذشت تلخ برخی از این چهره‌ها، فرصتی است برای تامل و عبرت. با ما همراه باشید.

اعدامی‌ها

نزاع و زد و خــورد، ورزشکار و غیر ورزشکار نمی‌شناسد. وقتی قانون Law را زیر پا می‌گذاری و سلاح سرد و گرم حمل می‌کنی، هیچ بعید نیست در لحظه خشم و عصبانیت، دست به چاقو و تفنگ شوی و طرف دیگرِ دعوا را از پا درآوری و به راحتی، مرتکب قتل Murder شوی. اتفاقی که برای برخی چهره‌های ورزشی مان در نزاع‌های خیابانی و خانوادگی افتاده و یا اعدامی شان کرده، یا فراری. با هم چند مورد از مشهورترین موارد را مرور می‌کنیم.

اعدام پس از 10 سال حبس

«حجت تدرو»، کشتی گیر کرمانشاهی که 10سال پیش، از شاخص ترین 74 کیلویی‌های کشتی ایران و یکی از بخت‌های نزدیک به دوبنده تیم ملی بود، متاسفانه استعدادش به هدر رفت و به خاطر جرمی که مرتکب شده بود، چند روز پیش اعدام شد. تدرو چندین دوره قهرمان مسابقات قهرمانی کشور در رده‌های سنی مختلف و نفر اول نیروهای مسلح و انتخابی تیم ملی بزرگسالان شده بود و حتی در اوج، موفق شد بزرگان 74 کیلویی کشور مانند‌ هادی حبیبی، رضا رمضان زاده و صادق گودرزی را شکست دهد. او حدود 10 سال پیش و به دنبال یک درگیری باعث قتل مرد دیگری شده و پس از آن دستگیر شده بود. پرونده تدرو در این 10 سال بارها رفت و برگشت تا در نهایت حکم اعدام او تایید شد. او در این مدت در زندان به سر می‌برد تا اینکه صبح پنجشنبه 4 خرداد در محوطه زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شد!

فرار از اعدام به خارج از کشور

در زمستان سال 1370 یک داستان تراژیک اتفاق افتاد که روزنامه‌ها و رسانه‌های آن زمان را به شدت تحت تاثیر قرار داد. مهدی رستم پور، روزنامه نگار ورزشی در صفحه خود و در این باره نوشته: «احمد آزادی، کشتی‌گیر، در 20 سالگی در وزن 130 کیلوگرم کشتی فرنگی، با ضربه فنی (فن تندر) همه رقبا را از پیش رو برداشت. فیزیک او برای فوق سنگین، استثنایی بود. تورانیان قهرمان بازی‌های آسیایی می‌گفت رقیب کارلین متولد شده. زمستان 70 اما اختلاف شخصی بر سر یک موضوع ساده با دوست صمیمی اش مجید میرمعصومی (کشتی گیر) به نزاع، داخل مغازه ای در خیابان ابوسعید منجر شد. «احمد آزادی» مسلح بود. بعد از اولین شلیک به میرمعصومی، گفته بود جلو نیا بازم می‌زنم. مجید دنبالش کرده بود و گلوله‌های بعدی، به زندگی کوتاهش پایان داد. هر دو متاهل بودند. آزادی Freedom به خارج از کشور گریخت و 26 سال است کسی نمی‌داند کجاست...»

خودکشی در زندان، پیش از اعدام

بابک قربانی، پسر خوش اندام کرمانشاهی و یکی از بچه‌هایی که محمد بنا به کشتی فرنگی ایران معرفی کرده بود هم، ورزشکاری بود که قربانی شهرت شد، قربانی شهرت و تب تلخ فراموشی. سایت «خبرآنلاین» درباره او نوشته «پسری که از سال 2007 تا 2011 افتخارات زیادی برای کشتی فرنگی ایران آورده بود، وقتی بر اثر سهل انگاری مسئولان کشتی، رها شد تا به دام دوپینگ بیفتد، سرنوشت زندگی اش به کلی عوض شد. او که می‌توانست تضمینی برای تداوم قهرمانی‌های ایران تا سال‌ها باشد حالا در حالی به سردخانه زندان دیزل آباد منتقل شده که خانواده داغدار دیگری انتظار افتادن طناب دار به دور گردنش را می‌کشیدند. بابک که با قهرمانی در بازی‌های آسیایی گوانگژو ستاره شد، توانست دو سال متوالی در سیستم چرخشی محمد بنا، مدال‌هایی در دسته 97 کیلوگرم کشتی دنیا بگیرد. اما روزی که دوپینگش مثبت اعلام شد، محمد بنا این حادثه Incident را یکی از تلخ ترین اتفاقات زندگی اش خواند و آن را حاصل غفلت خودش و همکارانش از این بچه دانست. در دوران محرومیت که به حال خود رها شد، حادثه تلخ دیگری رقم خورد: با عصبیت آنی، جان یک بی‌گناه را گرفت و به دیزل آباد رفت و در انتظار اعدام ماند. او که با همراهی برادرش در بازگشت از شکار و هنگام شنا در یکی از آب بندهای محلی با خانواده ای درگیر شده بود و با شلیک تفنگ شکاری اش، پسری 25 ساله را کشت، شوک بزرگی به ورزش ایران وارد کرد و در نهایت، در آبان سال 1393 با خوردن قرص برنج در زندان دیزل آباد به زندگی خود پایان داد.»

حبس ابد برای حمل مواد توسط روماریو

در روزگار دور، او را «روماریوی ایران» صدا می‌کردند. منظورمان «علی اکبریان» فوتبالیست سابق تیم ملی است که این روزها به جرم Crime حمل موادمخدر در زندان است. هفته نامه تماشاگر در سال 1391 در گزارشی نوشته بود: «اینکه چرا علی اکبریان به نگهداری و توزیع موادمخدر روی آورد سوالی است که شاید در ذهن بسیاری از علاقه مندان به فوتبال نقش بسته باشد. همان گونه که می‌دانیم در زمان بازی علی اکبریان هرچند به فوتبالیست‌ها مبالغی پرداخت می‌شد که در قیاس با مردم عادی پول نسبتا خوبی بود اما قطعا قابل مقایسه با رقم قراردادهای فوتبالیست‌های میلیاردی امروز نیست. امثال علی اکبریان‌ها وقتی به دوران بازنشستگی از فوتبال می‌رسند، دچار نوعی یاس و سرخوردگی می‌شوند زیرا طبیعت فوتبال این است که تا وقتی در اوجی، طرفدار داری ولی به محض اینکه کنار رفتی همه به یکباره فراموشت می‌کنند. اکبریان هم از این قاعده مستثنا نبود، ضمن اینکه نتوانسته بود از فوتبال برای دوران بازنشستگی خود اندوخته مناسبی فراهم کند. این شد که با نقش آفرینی دوستان ناباب، راه خلاف را در پیش گرفت. اکبریان ابتدا به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد و در حال حاضر همچنان در زندان قزل حصار به سر می‌برد و برخی دوستان و نزدیکان وی خبر از ترک اعتیادش می‌دهند.»

سرگشتگی، تاوان قتل با شمشیر سامورایی

یکی از موردهای عجیب عاقبت به خیر نشدن ورزشکاران، به «امیر قرایی» مربوط است. امیر قرایی یکی از شرکت کنندگان مسابقه قوی ترین مردان ایران که سال 1390 در جریان درگیری با دوستش، او را با شمشیر سامورایی به قتل رسانده بود، بعد از 6 سال همچنان متواری است. جنایتی که تنها برای 3 میلیون تومان رخ داد و پای مرد آهنین را به دنیای جنایتکاران باز کرد. حالا شش سال از روزی که طرفداران امیر قرایی در شوک فرو رفتند می‌گذرد و این ورزشکار با فرار Escape از ایران، هنوز تن به مجازات اعدام نداده است.

در تهیه این مطلب از روزنامه «هفت صبح» هم استفاده شده است

مقتول‌ها

وقتی اسم مرگ، به شکل کشته شدن و به قتل رسیدن می‌آید، شاید اولین فکری که به ذهنمان می‌رسد، این باشد که «حیف از یک زندگی که بی جا و بی مقدمه و به یک دلیل بی‌خود، تباه شد». حالا اگر مقتول، یک ورزشکار و یک سرمایه ملی باشد، این افسوس عمیق تر می‌شود. متاسفانه تعدادی از ورزشکاران کشورمان، به دلایل شاید پیش پاافتاده و در سنین جوانی، در نزاع‌های خانوادگی و خیابانی به قتل رسیدند. نزاع‌هایی که می‌شد بدون زد و خورد و قتل و خونریزی، آرام و مسالمت آمیز حل شود.

قربانی لجبازی در رانندگی

هنوز درگذشت روح ا... داداشی قوی ترین مرد ایران که در درگیری خیابانی با یک جوان 20ساله با اصابت چاقو به قلبش جان باخت، در یادهاست. داداشی در یکی از شب‌های تیر ماه سال 90، وقتی از جشنی بر می‌گشت، به خاطر پیچیدن ناگهانی خودرویش، مورد اعتراض و فحاشی سرنشینان یک پراید قرار گرفت. فحاشی سرنشینان، موجب عصبانیت داداشی می‌شود و به تعقیب پراید می‌پردازد و در نهایت پشت یک چراغ قرمز، آن‌ها را متوقف می‌کند. با پیاده شدن داداشی، یکی از سرنشینان پراید که از جثه و قدرت او ترسیده بود، به کشیدن چاقو اقدام می‌کند. چاقو به گردن و قلب داداشی اصابت می‌کند و به بیمارستان منتقل می‌شود ولی با وجود تلاش پزشکان، به علت شدت جراحات جانش را از دست می‌دهد. انتشار تصویر پیکر بی جان این قهرمان باعث رنجش خانواده اش هم شد.

مرگ به دست اوباش خیابانی

چیزی از ماجرای قتل داداشی نگذشته بود که در شهریور 91 بار دیگر خبر قتل یک ورزشکار سر و صدا کرد؛ «مهرداد امینی قهرمان چند دوره مسابقات دوچرخه سواری کشوری توسط افراد شرور به قتل رسید». ماجرا از این قرار بود که مهرداد امینی، قهرمان دوچرخه سواری و از ورزشکاران استان البرز، هنگام بازگشت به خانه، با چهارنفر از اوباش درگیری پیدا می‌کند و با چهار ضربه چاقو مجروح می‌شود و پس از انتقال به یکی از بیمارستان‌های کرج دار فانی را وداع می‌گوید. خوشبختانه پس از پیگیری‌های قضایی، همه متهمان به قتل دستگیر شدند.

قتل توسط پدر زن

بیست و یک اسفند 95 یک مورد قتل، توسط ورزشکاران یک باشگاه بدنسازی در اصفهان به پلیس Police گزارش و در ادامه مشخص شد مقتول، محسن مکتوبیان یکی از قهرمانان پرورش اندام ایران بوده که به تازگی به تیم ملی هم دعوت شده بود و به علت اصابت ضربه چاقو جان داده است. ورزشکاری که کمی بعد مشخص شد به دست پدرزنش به قتل رسیده است. این قاتل The Murderer به خبرگزاری میزان درباره انگیزه قتلش گفته: «محسن دامادم هر شب وقتی به خانه می‌آمد همسرش را کتک می‌زد. چندی قبل از طریق دخترم متوجه شدم او دست بزن دارد و دخترم را زیر مشت و لگد می‌گیرد. امروز برای صحبت با او و اعتراض به این رفتارش به باشگاه آمدم اما پس از شنیدن حرف‌ها یم، سیلی محکمی به من زد و با من درگیر شد. هیچ راه دفاعی نداشتم، به همین خاطر چاقویی را که همراهم بود بیرون آوردم و برای ترساندنش ضربه ای به او زدم؛ ولی چاقو وارد قلبش شد و جانش را از دست داد.»

یک خرید مرگبار

بهمنِ 94 هم فائزه قاضی Judge پور، عضو تیم ملی والیبال بانوان در فرار از نقشه شیطانی جوان فروشنده داروهای نیروزا، به کام مرگ فرو رفت. به گزارش جام‌جم این حادثه هنگامی رخ داد که این مرد جوان با فریب دادن دختر والیبالیست، او را به آپارتمان خود کشانده بود. ساکنان منطقه مهرآباد شهر نکا با شنیدن فریادهای دختر جوانی، به خیابان دویدند و متوجه شدند که او بعد از سقوط Fall از ساختمانی بلند، نیمه‌جان روی آسفالت خیابان افتاده است. هر چند مردم بلافاصله فائزه را به بیمارستان منتقل کردند اما وی به دلیل خون زیادی که از دست داده بود، تسلیم مرگ شد.

چرا کار یک ورزشکار به اعدام می‌کشد؟

سید مصطفی صابری: وقتی خبرهای تلخی از درگیری، نزاع و حواشی عجیبی که توسط ورزشکاران حرفه ای و نامدار رقم خورده به گوشمان می‌رسد، از خودمان می‌پرسیم مگر ممکن است شخصی در آن جایگاه، مرتکب چنین رفتارهایی شود که حکمش اعدام یا حبس ابد است؟ برای پاسخ به این سوال باید بدانیم وقتی از چنین ورزشکارانی حرف می‌زنیم، از کسی حرف می‌زنیم که صرفاً ورزش کرده و در مسیر موفقیت حرفه ای بوده و لزوما مدیریتی بر توانایی‌ها ، شهرت و پولش نداشته است. شاید با دانستن این نکته، از شنیدن اخبار هولناک درباره ورزشکاران کمتر تعجب کنیم. به خصوص اگر بدانیم هر چیزی در زندگی ما آدم‌ها ، اقتضائات خاص خودش را دارد و می‌تواند شخصیت و رفتار و عملکرد ما را تغییر دهد. به طور مثال وقتی سوار دوچرخه هستیم، رفتار ما با دیگران با زمانی که سوار بر یک موتورسیکلت پرسروصدا هستیم، متفاوت است. به طور معمول سوار بر دوچرخه بوق نمی‌زنیم و با صبر بیشتری رفتار می‌کنیم، اما انگار صدای دلخراش موتور باعث می‌شود یک نوع شتابزدگی در رفتار ما پدید بیاید. داشتن دوچرخه و موتورسیکلت عیبی ندارد اما تغییر و تاثیرپذیری ماست که باعث بروز ناهنجاری‌هایی در رفتارمان می‌شود. ورزش هم همین طور است. بازیکنان فوتبال که به طور معمول درگیری بیشتری با بازیکن حریف و ارتباط بیشتری با هوادار دارند، متفاوت از بازیکنان والیبالی هستند که یک تور بین آن‌ها و بازیکن حریف فاصله می‌اندازد. بازیکن شطرنج، رفتار و شخصیت یک شطرنج‌باز را دارد و ورزشکاری که حرفه اش تیراندازی با تیروکمان است و سروکارش با دقت و تمرکز، طور دیگری رفتار می‌کند.

مسابقات قوی‌ترین مردان ایران یا مردان آهنین که پخش می‌شد، تلاش زیادی شد تا بین بخش‌های مختلف مسابقات حرف‌های خوبی از زبان ورزشکاران به مخاطب گفته شود. اما از قرار حاشیه‌های ورزشکاران این رشته حین برگزاری مسابقات و بعدش چنان زیاد بود که برگزاری آن و نمایشش از تلویزیون قطع شد. این رشته هم مثل هر ورزش دیگری برای سلامتی جسم و جان پدید آمده بود اما آن قدر دوربازوی عضلانی برای بعضی فعالان این ورزش و رشته‌های مشابهش موضوعیت پیدا کرد که ماجرا توسط برخی از تازه‌واردان به این رشته به مصرف مکمل‌های غیرمجاز و ... کشیده شد. در مرحله بعد وقتی روح آدم وسعت و پذیرش کافی برای درک توانایی جسم نداشته باشد، تحت تاثیر قابلیت‌های جسمانی خاصی که بسیاری از افراد جامعه فاقد آن هستند قرار می‌گیرد و فرد فخرفروشی می‌کند. فرد، مطیع زور بازویش می‌شود و نتیجه می‌شود اتفاقات عجیب و تلخی که برای خیلی از قهرمانان رشته‌هایی مثل بدنسازی و پاورلیفتینگ افتاد. هر چند شاید این اتفاقات، به نسبت کل فعالان این فضا خیلی نادر باشد اما همان مقدار کم هم نقاب زشتی روی چهره ورزش که ذاتش پرورش روح و روان است، می‌گذارد. در ادامه حتی شاهد این نوع حواشی تلخ در ورزش کُشتی هم که ورزش اول و پهلوانی ماست هستیم؛ از چاقوکشی بین مسابقات توسط همراهان قهرمانان ملی تا دعوا و نزاعِ منجر به قتل و جرحِ خارج از آوردگاه رقابت. اگر برخی فوتبالیست‌ها تحت تاثیر پول و شهرت، خودشیفته می‌شوند و گاهی حواشی اخلاقی دارند، در مورد بقیه ورزشکاران به شکل دیگری شاهد بروز ناهنجاری هستیم. وقتی در ورزش، نتیجه گرایی به هر قیمتی ملاک می‌شود، ورزش حرفه ای از ذات خود فاصله می‌گیرد و فعالانش از همان میدان مسابقه در تقابل با آرمان‌های ورزش قرار می‌گیرند و بروز برخی رفتارها، خارج از میدان مسابقه، از سوی آن‌ها عجیب به نظر نمی‌رسد. هر چند بازهم باید تاکید کرد که اشکال از ذات ورزش نیست، هم پول و شهرتِ فوتبال را می‌شود مدیریت کرد، هم زور بازو و جثه درشت و خاص حاصل از بقیه ورزش‌ها را؛ به شرط آن که ورزشکار، قبل از ورود به مسیر حرفه ای ورزش و پیش از آن که درگیر نتیجه گرایی در ورزش قهرمانی شود، خوب یاد بگیرد چرا ورزشکار شده و در صورت موفقیت چه مسئولیت‌هایی در قبال خودش و جامعه دارد و از طرفی، بعد از پایان دوران حرفه ای هم بداند که پایان قهرمانی، رسیدن به خط پایان زندگی نیست. حقیقت تلخ این است که بسیاری از رفتارهای نامناسب ورزشکاران بعد از پایان روزهای قهرمانی و با فرارسیدن دوران افسردگیِ ناشی از دور بودن از انظار عمومی شکل می‌گیرد؛ جایی که ورزشکار می‌خواهد با رفتارهای غلط، برخی خلأ‌ها را در زندگی اش پر کند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی