نقد فیلم دروغ‌ های زیبا؛ تلاش‌های بی‌ فایده برای جذب مخاطب

 به گزارش رکنا، در فیلم دروغ‌ های زیبا فرشته که کارگر یک کارخانه تولید شلوار جین است و همسرش امجد که ریکشاران (نوعی وسیله نقلیه موتوری) است آرزوهای بزرگی در سر دارند و در عین فقر، بسیار بخشنده هستند.دیتا، دختر بچه دوست فرشته که به همراه مادرش با آنها زندگی می کند از بچگی ناشنوا بوده و تلاش فرشته و امجد برای بازگرداندان سلامتی دیتا، زندگی شان را وارد فراز و نشیب‌هایی می کند.

پنجمین فیلم مرتضی آتش زمزم مضمونی انسانی و عاشقانه دارد. عشق به هم نوع عشق به زندگی عشق به همسر، که با امید به آینده در هم آمیخته شده است. این اثر با چنین مضمونی می توانست زبانی جهانی داشته باشد اما دچار ضعف هایی در فیلم نامه و ساختار است که همین ضعف ها سبب شده تا دروغ‌های زیبا در حد یک فیلم زیر متوسط و ضعیف جلوه کند.

قصه در یکی از شهرهای بنگلادش اتفاق می افتد و همین جا نخستین چالش مطرح می شود که انتخاب بنگلادش چه هدفی را در محتوا به همراه داشته و اساسا این فضا و مکان چه مقدار کاربردی بوده است؟ آیا نمی شد مثلا محل ساخت فیلم را به پاکستان، افغانستان، هند یا جای دیگری با همین مختصات منتقل کرد؟

به هر حال فقر یک مساله فراگیر در کل دنیاست و از این رو انتخاب هر محله و منطقه فقیرنشین در هر کشوری می توانست محل وقوع داستان دروغ های زیبا باشد. آیا در این لوکیشن با بخشی از آداب و رسوم مردم آشنا می شویم؟ آیا انتخاب این کشور ویژگی خاصی در اثرگذاری بر ساختار و حتی مضمون فیلم داشته؟ یا اینکه انتخاب این لوکیشن پس از فیلم نیروانا ی آتش زمزم که در آنجا هم یک مامور از همین بنگلادش به ایران سفر می کند صرفا خبر از علاقه شخصی کارگردان فیلم به این کشور و لوکیشن دارد ولاغیر؟

خرده پیرنگ‌های (طرح داستان) مختلف در کنار شخصیت پردازی بسیار ناقص اکثر شخصیت‌ها نیز یکی دیگر از مشکلات فیلمنامه به شمار می روند. تاکید چند باره بر پاکدامنی فرشته در بخش های مواجهه او با همکاران و رییس خود در کارخانه، مشخص نبودن وضعیت مادر دیتا که از کجا آمده و چرا این قدر منفعل است و به وجود آمدن این سئوال که مثلا «اگر در فیلمنامه این شخصیت حذف و دیتا تبدیل به فرزند فرشته و امجد می‌شد چه مشکلی در فیلمنامه بوجود می آمد؟» از جمله همین ضعف های فیلمنامه محسوب می شود.

    ریتم کند فیلمنامه و به تبع آن ساختار کشدار و یکنواخت اثر که هیچ گره و تعلیق و فراز و فرودی را بر نمی تابد، سبب شده تا با فیلمی مواجه باشیم که صرفا دارای وجوه و پیامهایی انسانی است و بیشتر به جای اینکه فیلم باشد حاوی یکسری نکات و آموزه های اخلاقی و تربیتی است و از همین رو در مواجهه با چنین مختصاتی نباید استقبال و همراهی مخاطب را نیز طلب کرد.

از طرف دیگر با وجود تمام زحماتی که گروه سازنده در جریان ساخت این فیلم متحمل شده بدون تردید اکران عمومی آن نیز حداقل در سینمای ایران به سادگی میسر نبوده و حتی در صورت اکران محدود نیز با توجه به سلیقه و ذائقه تماشاگر ایرانی به یکی از شکست‌های سنگین در کارنامه کاری گروه سازنده «دروغ‌های زیبا» تبدیل خواهد شد. زیرا حداقل تلاش های کارگردان برای استفاده از نمادهای جذاب و مثلا تماشاگرپسند مثل صدا گذاری ترانه «پرسون پرسون» بر روی سکانس جشن ملی بنگلادش نیز آنقدر سردستی و کلیشه ای از کار درآمده که راه هر گونه دفاع را برای فیلم مسدود ساخته است.

منبع : ایرنا

وبگردی