این مرد تهرانی همسایه را از ترس طلاق همسرش کشت!

به گزارش رکنا، این متهم در حالی که حکم قصاصش در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده است بار دیگر به اتهام سرقت از قربانی جنایت محاکمه شد.

سرقت خونین از کارگاه قالب سازی

به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن صاحب یک کارگاه قالب سازی در پاکدشت آغاز شد .ماموران وقتی به کارگاه رفتند با جسد خونین صاحب آنجا به نام مهرداد روبه رو شدند که شواهد نشان می داد با ضربه‌های جسم سخت به سرش از پا درآمده است.

جسد با دستورقضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارگر مهرداد که پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت :صبح که به  کارگاه آمدم و در را باز کردم  با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم . صاحبکارم کشته شده و همه دستگاه‌ها به سرقت رفته بود که بلافاصله با پلیس تماس گرفتم .

ماموران در نخستین فاز از تحقیقات به پرس و جو از همسایه ها پرداختند و دریافتند در همسایگی کارگاه مهرداد کارگاه قالب سازی دیگری بود که صاحب آن از چند روز قبل قصد داشت دستگاههای  قالب سازی اش را  بفروشد.

تناقض گویی های مرد همسایه

ماموران به بازجویی از صاحب کارگاه به نام داوود پرداختند و تناقض گویی های وی شک پلیس را دو چندان کرد .به این ترتیب داوود بازداشت شد و پرده از قتل مرد همسایه برداشت .

وی گفت: من و دایی ام  یک کارگاه قالب سازی داریم و در آن کار می کنیم. ما از سالها قبل با مهرداد  همسایه بودیم .مدتی بود من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم مشکل داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم یکی از دستگاه های کارگاهم را بفروشم .چند روز پیش وقتی با مهرداد در این باره صحبت کردم او هم گفت قصد دارد چندین دستگاه قالب سازی را بفروشد. آنجا فکر شیطانی به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دستگاه قالب سازی کارگاه مهرداد بدزدم و آنها را هم بفروشم ولی دستگاه ها سنگین بودند و باید برای حمل  آنها از جرثقیل استفاده می کردم.

وی ادامه داد: من در فرصتی مناسب  قرص خواب به مهرداد دادم تا بخوابد. وقتی او در کارگاهش به خواب عمیق  رفته بود 2 مالخر را به کارگاه آوردم و شبانه با  جرثقیل دستگاه کارگاه خودم و چند دستگاه از کارگاه مهرداد را به مالخرها  فروختم .چند ساعت از این ماجرا گذشته بود که مهرداد از خواب بیدار شد و متوجه ماجرا شد. او به کارگاهم آمد و داد و بیداد راه انداخت و میخواست پلیس را خبر کند که با او درگیر شدم و چند ضربه به سرش زدم .

به دنبال اعتراف‌های این مرد، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .

در دادگاه

در ابتدای جلسه اولیا ی دم درخواست قصاص را مطرح کردند .

سپس داوود در جایگاه متهم ایستاد و اتهام قتل عمدی را  نپذیرفت .

وی گفت : باور کنید من نمی خواستم مهرداد را بکشم .او می خواست به پلیس زنگ بزند .به همین خاطر فقط می خواستم مانع تماس او شوم. به همین خاطر چوبی را که روی زمین افتاده بود برداشتم .می خواستم به کمر او ضربه بزنم تا روی زمین بیافتد و دیگر نتواند پلیس را باخبر کند .اما او یکباره  برگشت و ضربه ناخواسته به سرش برخورد کرد و موجب شکستگی جمجمه اش شد . اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و حالا پشیمان هستم .

وی ادامه داد :من مشکلات مالی داشتم به همین خاطر وقتی از مهرداد شنیدم او هم می‌خواهد دستگاه های گران قیمت کارگاهش  را بفروشد، تصمیم گرفتم  دستگاه های کارگاه او را سرقت کنم و بفروشم .اما فکر نمی کردم کار به قتل کشیده شود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص  و 5سال زندان به خاطر سرقت محکوم کردند.

حکم قطعی قصاص در دیوان عالی کشور

این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالی رتبه حکم قصاص داوود را تایید کردند. اما  اعلام کردند مجازات 5سال حبس برای اتهام سرقت وی حکم است و لازم است به همین خاطر وی بار دیگر محاکمه شود.

به این ترتیب و در حالی که حکم قصاص وی قطعی شده بود داوود بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام سرقت اموال قربانی از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه اولیای دم  که در دادگاه حضور داشتند به سمت متهم حمله ور شدند. اما این درگیری با حضور ماموران حفاظت پایان یافت .

سپس 2 پسر و  یک دختر قربانی در جایگاه اولیای دم ایستادند  و برای داوود اشد مجازات خواستند .

دختر قربانی در حالی که اشک می ریخت گفت :این مرد بی رحمانه پدرمان را کشت و ما فقط در صورتی که اعدام شود آرام می شویم .ما حاضر به گذشت نیستیم و برایش قصاص می خواهیم .برای سرقت نیز باید به  اشد مجازات محکوم شود .

پشیمانی متهم در دادگاه

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید قصدم کشتن مهرداد نبود .من و او با هم دوست بودیم .چون وضع مالی ام بد شده بود و همسرم به من فشار می آورد و می گفت قصد جدایی دارد تصمیم گرفتم بخشی از وسایل کارگاه را بفروشم تا زندگی ام را سر و سامان دهد اما وقتی با مهرداد صحبت کردم و او هم گفت قصد فروش بعضی از دستگاه ها را دارند، فکر سرقت وسایل کارگاه او به  ذهنم رسید. پیش خودم میگفتم داوود وضع مالی خوبی دارد و اگر بخشی از وسایل کارگاه اش را سرقت کنم می تواند دوباره آنها را بخرد .

اما من با فروش وسایل می توانم زندگی ام را عوض کنم .همسرم از جدایی منصرف می شود و مشکلات مالی  ام هم حل می شود. به همین خاطر چنین تصمیم اشتباهی گرفتم .باور کنید وقتی مهرداد به هوش آمد و با هم درگیر شدیم من از ترسم با چوب به سر او ضربه زدم. اما بلافاصله پشیمان شدم اما دیگر کاری از من ساخته نبود .

وی درباره اتهام سرقت نیز گفت: من اصلاً فکر نمی کردم ماجرای سرقت وسایل کارگاه همسایه به قتل ختم شود. من تصمیم داشتم بدون اینکه آسیبی به مهرداد برسد و در حالی که در خواب عمیق است وسایل کارگاهش را بفروشم اما از شانس بدم مهرداد به هوش آمد و متوجه ماجرا شد. من واقعا شرمنده اولیا دم هستم و حرفی برای دفاع از خودم ندارم .من به آنها حق میدهم از من ناراحت باشند .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.