اواسط سال 89 در جریان بررسی پرونده چند کلاهبردار که توانسته بودند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شوند، معلوم شد که سندهای آنها جعلی است. از همان زمان بود که تحقیقات پلیس برای دستگیری متهمان و روشن شدن ابعاد پشت پرده این ماجرا آغاز شد. در جریان دستگیری زندانیانی که با سند جعلی آزاد شده بودند روشن شد که بیشتر آنها از جعلی بودن سندها اطلاعی نداشته‌اند و سندگذاران را از لا‌به‌لای آگهی روزنامه‌ها یا جلوی در مجتمع‌های قضایی پیدا کرده‌اند.

شواهد نشان می‌داد در پشت پرده این ماجرا یک باند حرفه‌ای جعل قرار دارد که تاکنون زندانیان زیادی توسط آنان آزاد شده‌اند. در این شرایط مأموران پلیس در چند عملیات همزمان اعضای این باند را که 17 نفر بودند دستگیر کردند. هرچند به اتهامات تعدادی از متهمان در مجتمع قضایی بعثت رسیدگی شد اما پرونده سرکردگان باند به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و آنها صبح دیروز در شعبه هشتم، به ریاست قاضی حسین اصغرزاده و با حضور قاضی حشمت‌الله توکلی محاکمه شدند.

در ابتدای این جلسه یکی از شاکیان گفت: مدتی قبل شوهرم به زندان افتاد و قاضی پرونده برای او قرار وثیقه صادر کرد اما من سندی نداشتم که برای آزادی او به دادگاه ارائه کنم. در این بین مردی که به‌تازگی از زندان آزاد شده بود، گفت می‌تواند برای آزادی شوهرم سند بگذارد. او 70میلیون تومان گرفت و سندی به من داد اما قاضی متوجه جعلی بودن سند شد. دومین شاکی جوانی بود که برای آزادی پدرش از زندان وثیقه گذاشته بود اما با روشدن جعلی‌بودن سند، خودش نیز به زندان افتاده بود.

در ادامه متهم ردیف اول که اتهامش مشارکت در به‌وجود آوردن تشکیلات برای جعل و کلاهبرداری تشکیلاتی است، گفت: من مدتی زندانی بودم و در آنجا فهمیدم که بعضی زندانیان برای آزادی نیاز به سند دارند. وقتی بیرون آمدم چند نفر را که برای ضامن شدن اعلام آمادگی کرده بودند پیدا کردم و برای چند زندانی وثیقه گذاشتیم و آنها آزاد شدند.

در ازای این کار 10درصد ارزش سند را به‌عنوان اجاره می‌گرفتم. دومین متهم جوانی بود که از این راه 100میلیون تومان نصیبش شده بود اما در دفاع از خودش گفت که فقط یک پیک موتوری بوده که سندها را جابه‌جا می‌کرده است. سومین متهم زن مطلقه‌ای بود که مدعی شد برای تأمین مخارج زندگی‌اش حاضر به همکاری با اعضای این باند شده است. او گفت: سرکرده باند برایم یک شناسنامه جعلی درست کرد و سند چند خانه را به نامم زد.

من هم به دادسراها می‌رفتم و ضامن افرادی می‌شدم که او می‌گفت. من از هیچ‌چیز باخبر نبودم و بعد از دستگیری فهمیدم که در دام افتاده‌ام. محاکمه در حالی انجام شد که یکی از متهمان مدتی قبل فوت و پرونده درخصوص وی بسته شد. قرار است رأی دادگاه به‌زودی اعلام شود. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی