چسبیدن به خانه پدری ممنوع ! / عشق را نابود نکنید

وابستگی به خانه پدری / به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، دکتر جعفر بای، آسیب‌شناس و محقق آسیب‌های اجتماعی درباره تاثیر دل‌بستگی‌های بیش از حد زوجین به خانواده اصلی و وقت نگذاشتن زن و مرد برای یکدیگر می‌گوید: یکی از آفت‌های زندگی امروزی دل‌بستگی‌های افراطی به خانه پدری است؛ اگرچه این پدیده در مدل خانواده‌های تک‌فرزندی نیز تشدید شده و آسیب‌های جدی را به پیکر خانواده وارد می‌سازد. وقتی فردی ازدواج می‌کند و دست به تشکیل خانواده مشترک می‌زند، از استقلال برخوردار است، بنابراین باید تعلقش را نسبت به خانواده پدری کمرنگ کرده و به مدیریت خانواده خود بپردازد. او نمی‌تواند مانند گذشته هر وقت که می‌خواهد با خانواده پدری در تعاملات چهره به چهره، مداوم و مستمر قرار گیرد، زیرا این کار از یک سو وقت زیادی را از او سلب می‌کند و از سویی دیگر مجال پرداختن به مدیریت زندگی مشترک را از دست می‌دهد، به همین دلیل تعامل به خانواده پدری بعد از ازدواج و تشکیل خانواده باید به گونه‌ای مدیریت شود که فرد خانواده جدیدش را فدای خانواده پدری نکند.

بی توجهی به خانواده های جدید التاسیس

وابستگی‌های عاطفی به اعضای خانواده اصلی، باعث بروز این پدیده می‌شود. گاهی اوقات بی‌توجهی به زندگی مشترک منجر به قربانی شدن خانواده جدید‌التأسیس می‌شود، خانواده‌ای که باید با توجه خاص و برنامه‌ای ویژه استحکام یافته، ساخته و پرداخته شود.این جامعه‌شناس با اشاره بر اینکه نقش والدین در هدایت فرزندان تازه ازدواج کرده بسیار کلیدی است، افزود: والدین باید ارتباط افراطی و وابستگی‌های بیمارگونه را با تعاملات خویش معماری کنند. آنان باید به فرزند خویش یادآور شوند برای شکل‌گیری قوام و دوام خانواده وقت گذاشت و زحمت کشید و مدیریت صحیحی اعمال کرد تا زندگی آنگونه که انتظار می‌رود در مسیر واقعی قرار گیرد. این نگاه افراطی و بیمارگونه که گاهی از طرف مرد و گاهی از طرف زن اتفاق می‌افتد، به نسبت مساوی می‌تواند موجب اختلال در روند زندگی شود. اگرچه توصیه شده از تجربه‌های مفید والدین در مدیریت خانه باید بهره گرفت، ولی این بدان معنا نیست که با حضور مستمر به نوعی از زیر بار مسوولیت‌های خانواده فرار کرد. انسان وقتی در مرحله جدیدی از زندگی قرار می‌گیرد، باید خویش را متناسب با شرایط جدید تنظیم کند.

تزریق مهر و محبت

این دوره گذار و انتقالی اگرچه اندکی دشوار است، ولی به لحاظ استقلال و عدم وابستگی به دیگران بسیار پر‌نشاط و دلنشین است، به همین دلیل قطعا برای احداث یک بنای زندگی نو و شکل‌گیری کانون پر‌مهر و محبت خانواده باید فرصت‌های فراوانی را سپری کرد. تلاش برای معاش باید با عقلانیت صورت پذیرد تا بتواند اولا نیاز‌های عضو جدید در زندگی نوین را تمکین و تامین کرد و ثانیا برای دوام و قوام و استمرار زندگی جدید باید پایه‌های مستحکمی را بنا نهاد و شرایط نو را ایجاد کرد تا اهداف و برنامه‌های تدوین شده، محقق شود.

وی ادامه می‌دهد لازم است برای زندگی اهدافی تعیین شود و برای رسیدن به آن برنامه‌هایی اجرا شود و همه این اقدامات که از انتظارات بدیهی یک خانواده است، مستلزم وقت گذاشتن است. پیوندهای خانوادگی را باید با تزریق مهر، محبت و عاطفه و لبریز از عشق مستحکم کرد. هدف‌گذاری برای بهبود زندگی شرط اصلی است. همچنین باید برای تحقق آرمان‌های ناب و اصیل استراتژی‌های دراز‌مدت را در قالب گفت‌وگو و تفاهم با همسر به کار گرفت. همراه انسان فردی است که این مسیر را در فراز و نشیب‌هایش با او طی می‌کند، سختی‌های آن را تحمل می‌کند و همچون هم‌نفسی که در تمام سختی‌ها باید یار و یاورش باشد، با هماهنگی، همدلی، همراهی، همکاری و مشارکت هم به همه امور زندگی بپردازند. اهداف زندگی باید با گفت‌وگو و با توافق همسر طراحی شود و برنامه‌ریزی‌های آن نیز باید با هم‌اندیشی، همفکری، همدلی و همراهی محقق شود، زیرا راه پر‌فراز و نشیب زندگی با اعمال فشار بر یک عضو محقق‌نشدنی است.

پیمان‌نامه مشترک زندگی

تشکیل زندگی مشترک پیمان‌نامه مشترکی است که باید در همه گام‌هایش همراه هم بود و با همکاری سختی‌ها را درنوردید. زوجین باید بدانند زندگی پدری در مقابل زندگی مشترک زندگی اصلی تلقی نمی‌شود، بلکه آن فرع بر زندگی اصلی است، البته والدین هم نباید انتظار حضور مستمر و پیوسته‌ای را از عضو قبلی داشته باشند.

دکتر بای، معتقد است شیرینی زندگی در با هم بودن است خاطرات ارزشمند در کنار یکدیگر شکل می‌گیرد، پس باید تلاش کرد بیشترین زمان ممکن را در کنار یکدیگر بود و با هم به ساختن زندگی پرداخت. زن و شوهر باید در روند زندگی خویش به سان دو بال یک کبوتر در عرصه زندگی به پرواز درآیند تا شکوه زندگی اوج گیرد و خانه و کاشانه سرشار از مهر و محبت باشد. زوجین اگرچه به لحاظ جسمانی از یکدیگر دور هستند، ولی به لحاظ روحی و روانی چنان با یکدیگر مانوس می‌شوند که تحمل دوری یکدیگر را ندارند و مانند یک روح در دو جسم در عرصه زندگی به تکاپو و فعالیت می‌پردازند. غیبت هر یک از اعضای زندگی جدید‌التاسیس لطمه جبران‌ناپذیری را بر زندگی وارد می‌سازد. فلسفه زندگی با هم بودن است، به یقین جدایی یکی از زوجین آسیب مبنایی بر پیکره زندگی وارد می‌سازد و آن را از دوام و قوام و شکل‌گیری باز‌می‌دارد. اگر یکی از اعضای خانواده همه بخش‌های زندگی را مدیریت کند، شهد و شیرینی در آن زندگی مشاهده نخواهد شد و وفاق، اتحاد و انسجام از زندگی روی بر‌می‌دارد و با شکل‌گیری ناقص زندگی با کوچک‌ترین آسیب متزلزل می‌شود. زندگی که با همکاری زوجین بنا نشود، با کوچک‌ترین آسیب لرزان است و از بنیان و پایه و اساس در معرض خطر قرار دارد. زندگی‌ای که همه مسوولیتش به عهده یک فرد باشد، قطعا نمی‌تواند استمرار یابد، چون آن فرد هر اندازه توانمند باشد، در مسیر زندگی خسته خواهد شد و تنهایی او را از پای در‌می‌آورد. این مساله حتی در دنیای پرندگان هم مشاهده می‌شود. برای مثال در دنیای پرندگان، قو از پرندگانی است که به صورت تنها در طبیعت دیده نمی‌شود و همیشه در کنار جفتش به زندگی ادامه می‌دهد و بدون شریک زندگی‌اش قطعا دچار مرگ و نیستی خواهد شد.وی در پایان اظهار داشت: زوجین برای ادامه زندگی مشترک نقش‌های کلیدی را بر عهده دارند که باید در انجام آن نقش‌ها نهایت تلاش و کوشش را برای بهبود زندگی به کار گیرند.

در زمین ماندن نقش‌های هر یک از زوجین باعث بروز مشکل و گرفتاری جبران‌ناپذیری می‌شود. مرد و زن هر دو باید نقش مردانه خویش را آنگونه که در زندگی تعریف شده و جامعه از او انتظار دارد، به نحو احسن انجام دهد. قصور و کوتاهی از جانب هر شخصی پذیرفتنی نیست و هر‌گونه کم‌کاری، موجب بروز مشکلاتی در زندگی می‌شود، بنابراین نباید زوجین قسمتی از انجام مسوولیت‌ها را به مرحله‌ای برسانند که دیگر عنان زندگی از هم پاشیده شود و نباید زن و شوهر با قصور در انجام وظایف خویش موجبات تلخی، ناراحتی و عذاب را در زندگی برای عضو دیگر فراهم کنند، همچنین انتظارات زوجین از یکدیگر آن اندازه بالا نرود که باعث انحراف و گمراهی در زندگی شود.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی