این جوان با ارزان فروشی کلاهبرداری می کرد / او زخم خورده از یک شاه دزد بود + عکس و فیلم
حجم ویدیو: 60.11M | مدت زمان ویدیو: 00:07:40

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، چندی قبل ماموران پلیس تهران در جریان سرقت و کلاهبرداری مرد جوانی قرار گرفتند و تیمی از ماموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند.

بدین ترتیب کارآگاهان تحقیقات خود را آغار کردند و مشخص شد که مرد جوانی خودروی پراید خود را در سایت دیوار آگهی و قیمت خودرو نسبت به بازار کمی ارزان تر اعلام کرده است و نخستین طعمه با حضور در محل قرار ومشاهده خودرو مبلغ 55 میلیون تومان را برای خرید به جوان کلاهبردار پرداخت کرده و مرد فریبکار به بهانه شیرینی خرید خودرو با طعمه اش به رستوران رفته اما در یک لحظه مرد فریبکار پشت فرمان خودرو نشسته و پا به فرار گذاشته است.

کلاهبرداری های سریالی

کارآگاهان در تجسس های میدانی پی بردند افراد زیادی به این شیوه هدف کلاهبرداری قرار گرفته است و جالب اینکه برخی از طعمه ها پس از اینکه خودرو را تحویل گرفته اند متوجه شدند که مرد فریبکار که مسعود نام دارد خودرو را به صورت شرایطی خریداری کرده و به صورت نقدی به فروش رسانده است.

ردیابی های پلیسی ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران با توجه به شیوه و شگرد مسعود آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی طعمه ای مرد کلاهبردار قرار دادند و خیلی زود مسعود که یکبار به این شیوه دستگیر شده بود شناسایی شد.

همین کافی بود تا ماموران با شناسایی خانه مسعود در آخرین روزهای تیرماه امسال برای دستگیری وی وارد عمل شدند که مسعود در زمان دستگیری وقتی خود را در برابر ماموران دید سعی داشت با حمله به سمت پلیس راه فرار پیدا کند اما او در محاصره ماموران قرار گرفته بود و به ناچار تسلیم ماموران شد.

مالباخته ای که کلاهبردار شد

مسعود 30 ساله می گوید من خودم در دام یک کلاهبردار حرفه ای گرفتار شدم و چون ضربه دیدم تصمیم گرفتم به دیگران ضربه بزنم تا زخمی که به زندگی ام وارد شد درمان شود.

سابقه داری؟

بله، یکبار به خاطر کلاهبرداری دستگیر شدم و 15 روز در زندان بودم که مقصر من نبودم.

شغل؟

تدریس موسیقی می کردم و با درج آگهی فروش خودرو و فروش خودرو کمیسیون می گرفتم، به قول معروف دلالی می کردم.

چرا همان مسیر را ادامه ندادی؟

سال 93 ازدواج کردم و چون پدرم را در سن 4 سالگی از دست داده بودم کسی را نداشتم که از من حمایت کند و وضعیت مالی خوبی نداشتم به همین خاطر سال 96 با همسرم در یک صحافی کار می کردم و بعضی اوقات نیز موسیقی خیابانی انجام می دادم تا اینکه از طریق یک آگهی با یک شرکت آشنا شدم که خودرو تحویل می داد و با همان خودرو کارهای شرکت را انجام می دادیم که برای شروع به کار به آنجا رفتم که از من خواستند به عنوان ضمانت به آنها چک بدهم.

دسته چک داشتی؟

نه، خود شرکت این کار را برایم کرد و من هیچ اطلاعی نداشتم و 10 برگ چک سفید امضا به آنها دادم و متوجه شدم که از 10 برگ چکم استفاده کردند و بعد از آن 25 برگ چک سفید امضاء به مدیرمون دادم و ادعا می کرد با حساب بانکی ام کار می کند و می توانم وام بگیرم و مشکلات زندگی ام را حل کنم.

چک ها را برای چه کاری خرج می کرد؟

آگهی سرمایه گذاری گذاشته بود و سرمایه گذارها وقتی به دفتر کار و مکان بزرگی که داشت می آمدند به او اعتماد می کردند و سرمایه گذار در قبال پول زیادی که می گذاشتند چک های مرا به عنوان ضمانت می گرفتند.

چه مبلغی به عنوان ضمانت در چک برگ ها نوشته می شد؟

500 میلیون، 100 میلیون، 150 میلیون و ... البته من اطلاعی نداشتم تا اینکه مدیر شرکت ناپدید شد.

چطور ناپدید شد؟

بعد از مدتی من و همکارانم که به مدیر شرکت اعتماد کرده بودیم در یک نمایشگاه خودرو مشغول به کار شدیم و بابت هر خودرویی که قولنامه می کردم 250 هزار تومان می گرفتم و همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه بعد از 5 ماه خریداران خودروها متوجه شدند که خودروها به صورت اقساطی خریداری شده و به آنها فروخته شده است که ما هم اطلاعی نداشتیم که باشکایت صاحبان خودرو نمایشگاه پلمب شد و چک های من و امثال من به اجرا گذاشته شد و دستگیر شدم.

چقدر بدهکار هستی؟

با فروش زمین و کمک برادر و پدرزنم توانستم 300 میلیون تومان پرداخت کنم اما چک های زیادی از من در بازار است که برگشت خورده است و من از مدیر شرکت به عنوان خیانت در امانت شکایت کردم اما فراری است و حدود 5 میلیارد بدهکار هستم.

چرا کلاهبرداری کردی؟

وقتی بیرون آمدم تصمیم گرفتم همان کاری که مدیرمان با من کرده را با دیگران انجام بدهم به همین خاطر یک خودروی پراید به صورت اقساطی خریدم و بعد از چند روز آن را آگهی کردم و نسبت به قیمت خودروها دیگر 5 میلیون تومان ارزانتر آگهی کردم که یک مشتری پیدا شد و بعد از دیدن خودرو مبلغ 50 میلیون تومان را به حسابم واریز کرد و برای شیرینی این معامله با هم به رستوران رفتیم و وقتی دیدم می توانم به راحتی سوار بر خودرو شوم از فرصت استفاده کردم و سوار بر خودرو پا به فرار گذاشتم و سوژه بعدی نیز طعمه ام 55 میلیون تومان به حسابم واریز کرد و من خودرو را در اختیارش قرار دادم و هیچ قولنامه ای ننوشتیم تا اینکه نقشه کلاهبرداری هایم فاش شد.

چند شاکی داری؟

2 نفر.

تو اعتماد کردی ضربه خوردی؟

بله، من اعتماد کردم و طعمه هایم نیز به من اعتماد کردند که این اتفاقات رقم خورد.

یعنی این پرونده ها زنجیره ای به هم متصل است؟

یک زمانی هزار تومان روی زمین می دیدم دست نمی زدم ولی وقتی من به خاطر اعتمادم ضربه خوردم تصمیم گرفتم من هم ضربه بزنم تا مشکلاتم را حل کنم و حتما بعد از من هم افراد دیگری به همین شیوه به دیگری ضربه می زند، فهمیدم کسی به فکر دیگری نیست و من هم نباید به فکر کسی باشم و دلسوزی کنم.

فکر می کردی دستگیر شوی؟

بله، شب ها راحت نمی خوابیدم و حتی زمان دستگیری ام با ماموران درگیر شدم.

عذاب وجدان نداشتی؟

ناراحت بودم، چون خودم خانواده دارم و به این فکر می کردم شاید طعمه ام که پول هایش را بالا کشیدم همه زندگی اش را برای خرید خودرو جمع کرده و این کار من باعث نابودی زندگی اش می شود و همین موضوع مرا ناراحت می کرد ولی از اینکه دستگیر می شوم هیچ وقت ناراحت نبودم و نمی ترسیدم.

قبول داری هیچ چیز ارزانی بی حکمت نیست؟

بله، هیچ چیز ارزانی بی حکمت نیست و من با ارزان فروختن خودرویم طعمه هایم را گرفتار کردم.

ارزشش را داشت؟

میلیاردها تومان نیاز داشته باشی ارزشش زندان و دستگیری را ندارد و من فقط به فکر فرزندم هستم و دلتنگش هستم و من آدمی نیستم جام اینجا باشه.

بنا به این گزارش، مسعود برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.