درآمد ٦ میلیاردی با عروس موقت در مشهد / افسانه ندانسته عروس می شد

ماجرای این پرونده از آنجا شروع شد که اواخر سال گذشته زنی سال خورده با دختر بیست وچهارساله اش تماس می گیرد و می گوید مردی خارجی قرار است مبالغی را به نیت خیر و کمک برایش واریز کند ازاین رو از فرزندش می خواهد تا یکی از کارت های بانکی اش را در اختیار او بگذارد.

زن جوان که افسانه نام دارد بدون تحقیق درباره این موضوع کارت بانکی خود را به مادرش می دهد. ٢ماه از این ماجرا می گذرد که زن سال خورده مجدد با دخترش تماس می گیرد و مدعی می شود یکی از عابر بانک ها، کارتش را ضبط کرده است و از او می خواهد که به مشهد بیاید و کارت را از بانک بگیرد.

چند روز بعد افسانه به مشهد می آید اما مادرش با دیدن دختر خود واقعیت این ماجرا را برایش فاش می کند و می گوید که کارت بانکی اش را در اختیار همان مرد خارجی قرار داده و در مقابل این کار تاکنون مبالغی را از این فرد دریافت کرده است. زن جوان بلافاصله با شماره مرد خارجی تماس می گیرد و از او می خواهد که کارت بانکی اش را پس بدهد اما متوجه می شود این فرد کارت بانکی را گم کرده است.

افسانه در تحقیقات اولیه در مرکز پلیس فتای مشهد به افسر تحقیق پرونده اش گفت: « مرد خارجی مدعی شد که کارتم را گم کرده و از من خواست تا آن را بسوزانم. از این ماجرا چند روز گذشت و من هم فراموش کردم که به بانک بروم و کارت جدید بگیرم تا اینکه فردی با تلفن همراهم تماس گرفت و در حالی که لحن تندی داشت گفت چرا بسته اینترنتی او را برایش ارسال نکرده ام. از حرف هایش هیچ سر در نمی آوردم. مرد ناشناس می گفت که یک میلیون و ۵٠٠هزار تومان برایم واریز کرده است.»

طرح فرضیه کلاهبرداری در فتا

با گشوده شدن این پرونده در پلیس فتا و تحقیقات اولیه درباره تراکنش های اخیر کارت مورد نظر، مشخص شد که مبالغ زیادی به آن واریز و سپس برداشت شده است از همین رو فرضیه کلاهبرداری مطرح و موضوع به معاون دادستان و سرپرست دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٧ مشهد اعلام شد. با دستور قاضی حقدادی مادر افسانه برای پاره ای از توضیحات به پلیس فتا احضار شد که او در اظهاراتش به افسر تحقیق این پرونده گفت: « اواخر سال پیش در اطراف میدان بیت المقدس بودم. از یک مرد خارجی کمک خواستم. او به من گفت اگر برایش کاری ساده انجام دهم حاضر است روزانه ٢٠هزار تومان به من بدهد.»

این زن سال خورده ادامه داد: «او گفت که به بانک بروم و یک حساب بانکی باز کنم و کارت آن حساب را در اختیارش قرار دهم. چون من سواد نداشتم به دخترم زنگ زدم و خواستم تا یکی از کارت های بانکی اش را به من بدهد.»

مادر افسانه در ادامه بررسی های پلیس در پاسخ به سؤال افسر تحقیق پرونده درباره متهم گفت که اسمش حامد است و حدودا چهل وپنج ساله و قدی بلند و هیکلی درشت دارد.

در ادامه تحقیقات نیز شماره تلفن های حامد در اختیار پلیس قرار گرفت و بررسی ها برای شناسایی این فرد آغاز شد. از سوی دیگر طبق دستور قاضی حقدادی حساب بانکی زن جوان مسدود شد تا متهم موفق به برداشت پول از آن نشود.در حالی که تحقیقات این پرونده ادامه داشت افسانه مجدد به پلیس فتا مراجعه کرد و مدعی شد که حامد به او زنگ زده و سراغ کارت بانکی مفقود شده را گرفته است و او برای اینکه با پلیس همکاری داشته باشد چیزی از مسدود شدن کارت به حامد نگفته است. حامد نیز در این تماس از افسانه خواسته که اگر چند کارت بانکی دیگر برایش مهیا سازد حاضر است ماهیانه مبلغ خوبی به این زن جوان بدهد.

کشف یک سرنخ خوب

تماس حامد سرنخی بود که می توانست پلیس را به این فرد برساند برای همین تیم رسیدگی کننده طی هماهنگی با مقام قضایی به ردزنی دو شماره تماسی که با افسانه برقرار شده بود پرداختند. شماره ها مربوط به دو شهروند خوزستانی بودند که یکی از آن ها چند ماهی مورد استفاده قرار نگرفته بود و نشان می داد که آخرین نقطه آنتن دهی اش در یکی از شهرهای جنوبی بوده است. در مقابل اما دومین شماره فعال بود و نقطه آنتن دهی اش اطراف بازار رضای مشهد را نشان می داد.

تیم بررسی کننده در قدم بعدی خود از افسانه خواستند تا با متهم تماس بگیرد و بگوید که حاضر است با او همکاری کند متهم بی اطلاع از اینکه مجریان قانون چه خوابی برایش دیده اند به افسانه گفت بابت این کار حاضر است ماهیانه یک میلیون و ۵٠٠هزار تومان به این زن جوان پرداخت کند.

با توجه به اینکه موضوع کلاهبرداری برای تیم رسیدگی کننده محرز شده بود این پرونده برای ادامه تحقیقات طبق دستور قاضی حقدادی در اختیار شعبه ٧۵٢ بازپرسی دادسرای ویژه فضای مجازی قرار گرفت و نزد قاضی محمودی گشوده شد.

دستگیری حامد سر قرار

بررسی های این پرونده ادامه داشت که افسانه سر قرارش با حامد متهم اصلی پرونده در نزدیکی میدان بیت المقدس حاضر شد. او باهماهنگی های از قبل انجام شده حسابی به نام شوهرش در یکی از بانک ها افتتاح کرده و قرار بود که آن را به متهم تحویل بدهد. در مقابل مأموران نیز با لباس شخصی در محل حاضر به کمین نشسته بودند تا به محض رؤیت این فرد بلافاصله وارد عمل شوند. همه چیز طبق نقشه پیش می رفت که متهم شناسایی شد و در این لحظه طی اقدامی غافل گیرانه دستگیر شد.

متهم که از این حرکت ضابطان قضایی یکه خورده بود پس از انتقال به پلیس فتا اتهاماتش را انکار کرد و مدعی شد هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارد. با توجه به شماره ملی اعلام شده از سوی متهم هویت جدیدی برای او مطرح و مشخص شد که نام وی احمد.ج می باشد.

ماموران قانون در بازرسی بدنی از متهم تعدادی رسید و چند کارت بانکی دیگر متعلق به افرادی ناشناس را کشف و ضمیمه پرونده او کردند. متهم در اظهاراتش در دادسرا مدعی شد: «من هیچ نقشی در این پرونده ندارم. از چند وقت پیش با فردی خارجی آشنا شدم و چون مسلط به زبان عربی بودم کار مترجمی اش را بر عهده گرفتم. من و او سفرهای کاری زیادی به شهرهای دیگر کشور داشتیم و در این مدت کنارش بودم.»

احمد در مورد شغل متهم دیگر پرونده گفت: « هیچ اطلاعی از او ندارم و تنها کارم مترجمی او بوده است.»

تحقیقات ادامه داشت که مأموران پلیس فتا طی بررسی های خود در فضایی مجازی و شماره تلفن همراه احمد دریافتند که این فرد ادمین چند کانال تلگرامی غیر متعارف با ماهیت صیغه یابی است. این فرد در مواجهه با این مستندات بازهم موضوع را انکار کرد و گفت کانال ها به همدستش تعلق دارد.

بازپرس محمودی، قاضی شعبه ٧۵٢دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه٧ مشهد که در حال رسیدگی به این پرونده می باشد روز گذشته در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار ما به شرح برخی از ابعاد این پرونده پرداخت و گفت که تاکنون ٧حساب بانکی از متهم کشف شده که طی چند ماه اخیر تاکنون بیش از ۶٠٠میلیون تومان تراکنش داشته است. متهم و همدستان احتمالی او از طریق راه اندازی کانال های غیر متعارف تحت عنوان صیغه یاب مقاصد شوم خود را عملی و مبالغی را از شهروندان مشهدی و دیگر شهرهای سراسر کشور کلاهبرداری کرده اند که تحقیقات ما در این باره همچنان ادامه دارد.

با توجه به حجم بالای اطلاعات این پرونده، مصاحبه با متهم و قاضی محمودی در نسخه روزهای آینده منتشر خواهد شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

مهدی قرآنی