هیچ گاه تصور نمی کردم کارم به جایی برسد که در این سن و سال انواع خلاف ها را تجربه کنم. از هر شگردی برای سر کیسه کردن افراد پولدار استفاده می کردم اما زمانی که آلت دست گردشگران خارجی پولدار قرار می گرفتم خیلی رنج می بردم این در حالی بود که چاره دیگری نداشتم و تنها به پول بیشتر می اندیشیدم تا مخارج زندگی خود و مادرم را تامین کنم...

سهیلا دختر 16 ساله که به همراه یک زن میانسال، به اتهام سرقت Stealing اموال یک گردشگر عرب زبان دستگیر شده بود در حالی که عنوان می کرد ناخواسته در مسیر خلاف قرار گرفتم و خودم این کارها را دوست نداشتم به کارشناس اجتماعی کلانتری  گفت: چند سال قبل پدر و مادرم به خاطر اختلافات شدید خانوادگی از یکدیگر جدا شدند در این میان من که وابستگی بیشتری به مادرم داشتم ، کنار او ماندم. اما نتوانستم در این شرایط روحی و روانی به تحصیل ادامه بدهم و به همین خاطر نیز در مقطع راهنمایی درس و مدرسه را رها کردم و به همراه مادرم به این شهر مهاجرت کردیم مادرم مدرک تحصیلی لیسانس داشت و فکر می کرد در شهر بزرگ تر می تواند شغل مناسبی پیدا کند اما این گونه نشد و او نتوانست کاری برای خودش دست و پا کند.

این در حالی بود که ما خانه کوچکی نیز در حاشیه شهر اجاره کرده بودیم، اما نمی توانستیم مخارجمان را تامین کنیم . در همین روزها بود که رفت و آمد مادرم با هاجر خانم آغاز شد. او زن معتادی بود که در همسایگی ما زندگی می کرد و از طریق گدایی روزگارش را می گذراند. مادرم که از گدایی کردن شرم داشت مرا به دست هاجر خانم سپرد تا در کنار او کار کنم.

از آن روز به بعد تعدادی قبض آب و برق و گاز را در دست می گرفتیم و با برانگیختن حس ترحم گردشگران خارجی و مسافران، مبالغی را از آن ها دریافت می کردیم. هاجرخانم چنین وانمود می کرد که من دخترش هستم و پس از فوت پدرم قادر به پرداخت اجاره مسکن و قبوض نیست.

در همین اثنا اگر فرصت مناسبی به دست می آوردیم با چرب زبانی و نزدیک شدن به افراد پولدار به جیب آن ها دستبرد می زدیم و یا کیف دستی شان را به سرقت می بردیم. گاهی نیز برخی از گردشگران پولدار با چشمانی هوس آلود به من نگاه می کردند من هم که از ظاهر مناسبی برخوردار بودم برای به دست آوردن پول بیشتر سعی می کردم از این فرصت استفاده کنم بنابراین به انواع حیله ها متوسل می شدم تا بتوانم با هر عنوانی از آن ها پول بگیرم اگرچه خودم از این که آلت دست مردان پولدار قرار بگیرم و تن به خواسته های شوم آنها می دادم رنج می کشیدم اما وقتی می توانستم پول بیشتری به دست بیاورم خودم را قانع می کردم. آخر شب نیز هنگامی که به همراه هاجرخانم به منزل باز می گشتیم همه پول هایی را که از راه خلاف و گدایی به دست آورده بودیم بین خودمان تقسیم می کردیم تا این که چند روز قبل پس از آن که کیف یک گردشگر عرب زبان را سرقت کردیم مورد ظن ماموران انتظامی قرار گرفتیم و در حین ارتکاب جرم Crime دستگیر شدیم. حالا وقتی به گذشته خود می اندیشم نتیجه این روزگار سیاه را در طلاق پدر و مادرم می بینم چرا که ...

ماجرای واقعی با همکاری پلیس Police پیشگیری  /
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

فریبا در روز عروسی شوهر و هوویش مُرد!

شوهرم با دوست دختر سابقش که شوهر دارد، ارتباط شیطانی گرفته است

ناصر با وعده وام الهه را تسلیم خصیصه شیطانی اش کرد

پیام تبریک عجیب سرهنگ قهرمانلو برای عید نوروز

زنم مرا کتک می‌زند / آقا قاضی قاشق داغ به بدترین جای بدنم چسبانده!

بلای شومی که نزدیک سال تحویل از حمام بر سر مادر و دو دختر آمد

ماجرای پیامی عجیب که علنی شد / عیدتان مبارک خانه ما نیایید ما در سفریم+ عکس

حادثه تلخ پیش از سال تحویل در بلوار نصر + عکس

در این زندان سگ ها را به جان برهنه ها می انداختند+ تصاویر تکاندهنده ۱6+

فوری / خطر انفجار تانکر سی هزار لیتری در بوکان+ عکس

تصاویر ترسناک از جنگل خودکشی در ژاپن + جزییات و عکس

حادثه دردناک برای بازیگر سریال پایتخت + عکس

ماجرای دعوای 2 بازیگر سرشناس ایرانی چه بود؟

ترکیدن بادکنک علت سقوط هواپیمای دختر ترکیه ای در ایران!

گفتگو اختصاصی با زن خائن و 2 مرد شیطان صفت / لیلا شوهرداشت اما دل به همکارش بست! + فیلم و عکس