رو در رو با زنان سیگاری و مادران آینده ایرانی

برای احاطه بر ابعاد مختلف پدیده سیگاری شدن زنان، باید به این سؤالات پاسخ دهیم تا بتوانیم به راهکارهایی علمی ، اصولی و منطقی برای کم کردن دامنه این آسیب اجتماعی برسیم. منتها پاسخ به تمام این پرسش‌ها، نیازمند یک کار میــدانیِ وسیع و ارتباط چهره به چهره با زنان سیگاری جامعه مان است. ما در حد وُسع این صفحه، سعی کردیم پیش از ماه مبارک، گشت و گذاری در شهر بزنیم و در گفت و گو با زنانی که در ملأعام سیگار می‌کشند، برخی از این سؤالات را بپرسیم تا به درک بهتر و دقیق‌تری از دلایل و شرایط این گروه از زنان جامعه‌مان برسیم.

سکانس اول؛ دانشگاه

به‌خاطر تمرکز و نمره، سیگار می‌کشم

ایام امتحانات است و دانشجوها مشغول سر و کله زدن با درس‌ها و استادان. به یکی از دانشگاه‌های مشهد می‌روم؛ جایی که به داشتن دانشجویان درس خوان معروف است. دانشجویانی که هوش، تلاش و نمره‌های درخشانشان زبانزد است. در محوطه، چند دختر روی نیمکتی نشسته اند. یکی از آن‌ها در حال سیگار کشیدن است. با سؤال امتحان چطور بود، جلو می‌روم و سر صحبت را باز می‌کنم. متوجه می‌شوم دخترِ سیگار به دست، نازنین، ۲۵ ساله و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد است‌ و ۵ سالی می‌شود که سیگار می‌کشد. نازنین، اولین سیگارش را با هم کلاسی اش کشیده و درباره علت سیگار کشیدنش می‌گوید: «تمرکز»! و ادامه می‌دهد: «نمره برای من خیلی مهم است. وقتی سیگار می‌کشم، حواسم جمع تر می‌شود و می‌توانم روی درس تمرکز کنم و بهتر درس بخوانم و اصلا اولین سیگارم را در ایام امتحانات مقطع کارشناسی تجربه کردم». خانواده نازنین از سیگار کشیدنش اطلاعی ندارند، چون قبلا روزی دو سه نخ سیگارِ لایت، آن هم در کافه یا خودرو می‌کشیده و فعلا هم خوابگاهی است و دور از خانواده. از نازنین درباره وضعیت و چگونگی سیگار کشیدن دختران همکلاسی‌اش در خوابگاه می‌پرسم. معتقد است: «وضعیت خوابگاه از سیگار گذشته و بعضی دانشجوهای به اصطلاح خـرخوان، از چیزهای بدتری برای تمرکز روی درس‌ها استفاده می‌کنند. دوری از خانواده و استقلال Esteghlal مادی هم، به این موضوع دامن می‌زند.» از نازنین و رفقایش خداحافظی می‌کنم و با خودم فکر می‌کنم وقتی نازنین و نازنین‌ها، آنقدر باهوش و توانمند بوده‌اند که توانسته‌اند از سد کنکور چنین دانشگاهِ اسم و رسم داری بگذرند، حتما توانایی پشت سر گذاشتن امتحاناتشان، بدون کمک گرفتن از چیزهایی مثل سیگار را هم دارند. آیا کشیدنِ سیگار برای تمرکز بیشتر، یک بهانه یا تلقین نیست؟

سکانس دوم؛ کافـه

سیگار کشیدن از سرِ افسردگـی و کنجکاوی

وارد کافه‌ای دنج می‌شوم و در بدو ورود، با حجم زیادی از دود برخورد می‌کنم. رایحه توتون و عطر در فضا قاطی شده و حلقه‌های دود، بالای سر سه خانم جوان که دور یک میز نشسته اند، پراکنده است. دخترها ۲۶-۲۷ ساله هستند و در یک شرکت تبلیغاتی، همکارند. ساناز می‌خندد و در توضیحِ چگونگی سیگاری شدنش می‌گوید: «یادم نیست اولین بار کی و کجا سیگار کشیدم اما بعد از دیپلم بود». علت سیگار کشیدنش را که می‌پرسم، سکوت می‌کند و مبهوت رد دود می‌ماند. بعد لب باز می‌کند و می‌گوید: «آرامش و لذتی را که سیگار به من می‌بخشد دوست دارم. راستش عادت سیگار کشیدن، بعد از یک شکست عاطفی عمیق، بخشی از زندگی‌ام شد.» از نگار که به نظر بزرگ تر می‌رسد، می‌پرسم تو چرا و چطور شروع کردی؟ پاسخش عجیب است: «من فقط کنجکاو بودم. پدرم همیشه در خانه با لذت سیگار می‌کشید و من دوست داشتم بدانم حس و حالش چطوری است؟ در دوران دبیرستان، یواشکی ته سیگارهای پدرم را دوباره می‌کشیدم و کم کم خودم سیگار خریدم و حالا ده سال است که سیگار از نوع لایت و اولترالایت می‌کشم. الان می‌دانم که سیگار کشیدن، حس و حالِ به‌خصوصی ندارد ولی دیگر وابسته شده ام.»

سکانس سوم؛ پارک

دود کردن یک نخ سیگار، فرصتی برای خلوت

زن و مرد جوانی در تاریکیِ پس از غروب، روی یکی از نیمکت‌های پارک نشسته اند و هر دو مشغول سیگار کشیدنند. وقتی کودکی 3-4 ساله به طرفشان می‌رود، متوجه می‌شوم زن و شوهرند و با فرزندشان به پارک آمده اند. به سراغ مادر خانواده می‌روم. مریم ۳۲ ساله است و ۴ سال است که سیگار می‌کشد. وقتی می‌پرسم چرا، می‌گوید: «من همسر یک مرد و مادر یک بچه چهارساله شر و شیطان Evil هستم. از صبح در خانه مشغول رسیدگی به همسر و بچه و خانه‌داری و پخت و پز و پذیرایی از مهمانم. گاهی کلافه می‌شوم از این همه شلوغی؛ از اینکه حتی یک ساعت از 24 ساعت شبانه روز، به خودم تعلق ندارد. گاهی به چند دقیقه سکوت و خلوت، چند دقیقه برای خود خودم نیاز دارم. کشیدن یک نخ سیگار، این فرصت را در اختیارم می‌گذارد.» از مریم و خانواده کوچکش جدا می‌شوم و با خودم فکر می‌کنم واقعا مطالعه یک صفحه از یک کتاب، گوش دادن به یک قطعه موسیقی، انجام چند حرکت ورزشی یا انجام مهارت‌های تن‌آرامی، هیچ کدام نمی‌تواند جایگزین سیگار برای برآورده کردن این خواسته بحقِ مریم باشد؟ و آیا سیگار کشیدنِ مریم، الگو و مجوزی برای سیگاری شدنِ دختر کوچولویش نیست؟برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی