ثریا دختری ۲۴ ساله دیپلمه ای است که با مراجعه به واحد کلانتری یکی از شهرستان های گلستان زندگی و مشکلات خود را مطرح کرده است.

به گزرش گروه حوادث Accidents رکنا، او می گوید: پدرم اعتیاد داشت و من از همان بچگی شاهد دعواهای مکرر پدر و مادرم بودم. او مشروب مصرف می کرد و آنقدر مادرم را می زد که بر اثر مشت و لگد از هوش می رفت.
مادر ثریا برای خرج و مخارج ما در خانه های مردم کار می کرد و به سختی پول در می آورد تا بتوانند زندگی را بگذرانند. روزی مجدد آن اتفاق ناگوار افتاد ولی پدرش حالت طبیعی نداشت یا شاید هم کتک کاری مادرش برای او تفریح شده بود. ثریا هر چقدر جیغ می زد که نزند و دست از سر مادرش بردارد، فایده ای نداشت.
او بسیار ترسیده بود و شاهد بود که مادرش زیر کتک در حال جان دادن بود تا اینکه یک لحظه نگاهش به گلدان شیشه ای روی طاقچه افتاد. ثریا می گوید: اصلا نفهمیدم دارم چه کار می کنم. گلدان را برداشتم و به سرش زدم. گلدان شکست و در حالی که خون از سرش جاری بود از حال رفت و روی زمین افتاد. من فقط می خواستم مادرم را نجات دهم، خیلی ترسیده بودم.
عمویش تنها کسی بود که در آن لحظه می توانست پناهش باشد، به طرف گوشی تلفن دوید و با او تماس گرفت. با کمک عمویش پدر را به بیمارستان رساند در حالی که اصلا باورش نمی شد او برای همیشه به کما رفته باشد. به گفته پزشکان او الان دو سال است به کما رفته و در زندگی نباتی به سر می برد.
مادرش هم به خاطر کتک های پدر و فشارهای عصبی که در اثر این کتک ها به او وارد شده گرفتار آلزایمر شده است. او توضیح می دهد: مشکلات و بدبختی هایم این اجازه را به من نمی داد که قادر به نگهداری او باشم و به ناچار مادرم را به آسایشگاه بردم. دیگر واقعا تنها شدم و عمویم که با آن همه آرزو او را تنها تکیه گاه می دیدم خنجری شده بود که ندانسته به او تکیه کرده بودم.
از آن روز به بعد با عمو و مادربزرگش زندگی می کرد. یک روز عمویش او را تهدید کرد که اگر به خواسته های او تن ندهد ماجرای ضربه زدن به سر پدرش را به پلیس Police گزارش می دهد تا به زندان Prison بیفتد.
ثریا ادامه می دهد: او از من خواست که با مردهای ثروتمند رابطه برقرار کنم و در ازای آن پول دریافت کنم. من تنها بودم و هیچ پشت و پناهی نداشتم. او مرا تهدید می کرد و می گفت که تنهایم می گذارد.
عموی ثریا دائم تهدید می کرد اگر به حرف هایش گوش بدهد زندگی و آینده خوبی را برایش می سازد. او هم نمی دانست چه کند. مجبور بود به خاطر ترس از تنهایی و بی پولی به خواسته های عمو تن بدهد.
او که اکنون دچار عذاب وجدا شده می خواهد توبه کند. می گوید: می خواهم پاک زندگی کنم. دیگر تحمل این شرایط را ندارم و به تنگ آمده ام به همین دلیل به کلانتری مراجعه کرده ام تا درخواست کمک کنم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار زیر را از دست ندهید:

سرباز سپاه هم خدمتی‎هایش را به رگبار بست! + جزئیات

فیلم حمله به خانه عنکبوتی داعشی ها در استان کرمانشاه + عکس متهمان دستگیر شده

خواهرم برای تعقیب شوهرش با یک مرد ارتباط شوم گرفت و ...

مجید و حسین در ویلای بومهن به من آمپول تزریق کردند و ...

مردی دختر روزه دار را تا سرویس بهداشتی تعقیب کرد و ...

تماس تلفنی تاجر مُرده از داخل قبر! + عکس

قتل درپشت شمشادهای بزرگراه چراغچی

رییس کلانتری تهران از قصاص نجات یافت + عکس

3 تصویر زیبا از تشییع پیکر شهدای حمله تروریستی مجلس / عکسی که اشک همه را در آورد

شاکیان کتکم زدند به رویشان اسیدپاشیدم اعتراف مرد بی رحم

ماجرای خودکشی دختر جوان تهرانی در خانه دوست پسرش چه بود؟

دختر رهاشده با لباس بافتنی در خیابان کاخ تهران / در سال 1341 من را به شیرخوارگاه آمنه دادند

عکسی از حادثه تروریستی مجلس ایران که جهانی شد + عکس

شوهرم وقتی پسرم سربازی بود عروسم را ...

وزارت اطلاعات 41 داعشی را در 4 استان دستگیر کرد

قاتل بی نام و نشان به اعدام محکوم شد / این مرد را می شناسید + عکس

تک تیرانداز خطرناک داعشی که در ساختمان مسکونی پنهان شده بود دستگیر شد

جسد بی جان کودک ۳ ساله تهرانی در تنکابن پیدا شد +عکس

دزدی که در نزد پلیس 4 چهره متفاوت دارد! + عکس

حل معمای عجیب حمله تمساح به یک زن و شوهر

سرقت از بانک با جرثقیل!

پیام های عجیب یک دختر به دوست پسرش / خودت را بکش!+ فیلم و عکس

تبریک سیاه به زن شوهردار و ...

قتل هولناک دختر نوجوان در پارک + عکس

دام 2 زن برای شوهران صیغه‌ای با فیلم سیاه

 

وبگردی