زن و شوهر از همدیگر مدرک جمع می کردند تا انتقام بگیرند !

اخم های در هم کشیده پدرت هم ... .

جشن تولد بچه مان خواهر ایف و افاده ای ات کلاس گذاشت و آ خر شب آمد. از زن برادرت هم چیزی نباید بگویم چون عروس خوب خانواده تان است و هر چه باشد فامیل را ول نمی کنید پشت سر من غریبه بایستید. توپ زن جوان حسابی پر بود. شوهرش هم کم نمی آورد. سرنخ کلاف سردرگم گلایه هایش را گم کرده بود ،از برادر زنش می گفت و مادر زن را «آتشفشان خانه خراب کن »خطاب می کرد.

این حرف های تکراری و گلایه های اعصاب خرد کن سر کوچکترین بهانه ای در خانه آنها مرور می شد.

بگو مگوهای زوج جوان صدای همسایه را هم در آورد. او صاحبخانه را در جریان گذاشت. صاحبخانه و همسایه نشستند و با یک مقدمه چینی طولانی باب گفتگو را با زوج جوان باز کردند تا بلکه عقل شان را سرجمع کنند و راهی برای این مشکلات بیابند.

اما به محض آن که صاحبخانه و همسایه از خانه بیرون رفتند مرد جوان هر چه به دهانش رسید پشت سرشان گفت. او نمی دانست همسرش با گوشی تلفن همراه ،صدایش را ضبط می کند. چند روز گذشت .دوباره بگو مگو کردند.همسایه که عاصی شده بود با صدای بلند گفت:«بابا کوتاه بیاین ،ما در خانه خودمان هم از دست شما آ رامش نداریم و نمی توانیم استراحت کنیم ...»

غروب روز بعد زن همسایه به زن جوان گفت چرا این قدر با شوهرت لج بازی می کنی و اجازه می دهی غرورت را خرد کند.

زن که دنبال فرصتی می گشت شوهرش را محکوم بی چون و چرا کند گوشی تلفن همراه را از داخل کیفش در آورد و صدای شوهرش که پشت سر همسایه بد و بیراه گفته بود را پخش کرد.

او هم با عجله به خانه برگشت و موضوع را به شوهرش اطلاع داد.

همسایه سراغ مرد جوان آمد و با عصبانیت گفت شما یک بچه دارید و اگر من حرفی زدم به خاطر حفظ زندگی تان بوده و ... .

چند ساعت گذشت و زن و شوهر جوان دوباره سر این موضوع با هم بگو مگو کردند که چرا صدای ضبط شده به گوش همسایه رسیده است .

پایان این مشاجره حرف های تکراری بود . زن جوان از خواهر شوهرش می گفت و همسرش صدای او را ضبط می کرد. این بار خواهر شوهر در جریان قرار گرفت که عروس خانواده چه حرف هایی پشت سرش می زند.

دعوا بالاگرفت. زن ،جهیزیه اش را برداشت و به خانه پدرش رفت. مرد جوان هم وسایل خودش را برد . صاحبخانه کوتاه آ مده بود و می گفت حیف است بیایید با هم زندگی کنید و ... .

فایده ای نداشت . کارشان بیخ پیدا کرده بود.

اما راه خودشان را پیدا کردند. با کمک یک مشاور خانواده و البته حمایت و پشتیبانی صاحبخانه فرصتی پیدا کردند از نو شروع کنند.

حفظ اسرار زندگی و اعتماد و صمیمیت، نقش موثر و کارآ در حل تعارضات دارد و از مهارت های اساسی حل مساله است.

گاهی مداخله اطرافیان و اظهار نظرهایی که بیشتر جنبه احساسی و هیجانی دارد به جای آن که مشکلی را حل کند مشکل های دیگری را درست می کند.

آ گاهی از مهارت های زندگی وعقل و منطق در سایه احساسات و عواطف می تواند از بسیاری پیشداوری ها و برداشت های غلط در زندگی پیشگیری کند .

اگر زوج جوان از همان لحظه رویارویی با تعارض و اختلاف از یک مشاور متخصص کمک می گرفتند بی شک دچار چنین مشکلاتی نمی شدند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.