می گوید بعد از 4 سال حبس کشیدن توانسته با فروش چند تکه اثاثیه به ویژه یخچال خانه اش و البته با کمک خانواده همسرش مبلغ خسارت شاکی را جور کند و در چند قدمی آزادی از زندان قرار گیرد. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با چوپان زندانی از نظر می گذرانید.

به چه جرمی سر از زندان درآوردی؟

به دلیل داشتن شاکی خصوصی نزدیک به 4 سال است که در زندان هستم چون نتوانستم خسارت شاکی را بدهم.

ماجرا چه بود؟

دو نفر از اهالی یک روستا ادعا کردند من گله گوسفندان را برای چرا به زمین های کشاورزی گندم و جوی آن ها بردم، برای همین از دست من شکایت کردند. (او مدعی می شود:) با توجه به شهادت دروغ چند شاهد محکوم به پرداخت خسارت به شاکیان شدم. البته یکی از شاکیان همان ابتدا وقتی دید که من تقصیری ندارم و بی گناه هستم شکایتش را پس گرفت اما نفر دوم مرا به خاک سیاه نشاند.

شغل ات چه بود و بگو چه اتفاقی رخ داد؟

نزدیک به 15 سال بود که چوپانی می کردم و در این مدت کسی از من شاکی نشد و مشکلی هم پیش نیامد. روز حادثه در صحرا نزدیک زمین های کشاورزی شاکیان مشغول چرای گوسفندان روستا بودم که صاحبان زمین های کشاورزی از من شاکی شدند که به محصول جو و گندم آن ها خسارت زده ام . (او مدعی می شود:) اصلاً من در این قضیه نقشی نداشتم و نمی دانم چه کسی قبل از من به محصول آن دو نفر خسارت زده بود. چون یکی از شاکیان از قدیم با خانواده اجدادی و همچنین پدرم خصومت داشت مدام دنبال یک فرصت و بهانه بود که برای ما مشکل درست کند تا به دردسر بیفتیم. او که زورش به پدرم نمی رسید مرا در دام انداخت تا از من انتقام بگیرد. با این تهمت و با توجه به شهادت چند نفر، محکوم به پرداخت خسارت به شاکیان شدم.

مبلغ خسارت چقدر بود و به چند سال حبس محکوم شدی؟

با توجه به شکایت یکی از شاکیان به پرداخت حدود 10 میلیون تومان خسارت محکوم شدم. به خاطر چرای گوسفندان فقط به پرداخت خسارت محکوم شدم و حبسی در کار نبود، اما چون توان پرداخت چنین مبلغی را نداشتم به زندان افتادم و تا زمانی که خسارت تمام و کمال شاکی را پرداخت نکنم باید در زندان بمانم.

در مدت 4 سالی که در زندان بودی شاکی حاضر به دادن رضایت نشد؟

نه اصلاً حاضر نشد که یک ریال از خسارتش بگذرد. (او مدعی می شود:) اصلاً من مسبب آن ماجرا نبودم. حتی در مدتی که در زندان بودم اهالی روستا و حتی ریش سفیدان روستاهای اطراف را جمع کردم که از شاکی رضایت بگیرند تا از زندان آزاد شوم اما او تحت هیچ شرایطی از خواسته اش کوتاه نیامد و با وجود این که می دانست من آه در بساط ندارم و یک کارگر ساده هستم بر گرفتن مبلغ خسارتش اصرار داشت. صاحبان گوسفندان هم پشت مرا خالی کردند و گفتند باید خودم به تنهایی همه خسارت شاکی را جور کنم و روی آن ها حسابی باز نکنم.

هیچ کدام از اطرافیان و فامیل حاضر نشدند به تو کمک کنند؟

در این زمانه همه درگیر مشکلات زندگی خودشان هستند و از طرفی من یک کارگر ساده هستم، در چنین شرایطی چه کسی حاضر می شود مبلغ خسارت را پرداخت کند؟ خانواده و پدرم خودشان به نان شب شان محتاج و تحت پوشش یک نهاد دولتی هستند و از طرفی خواهرانم هم معلول اند و پدرم به سختی از آن ها نگهداری می کند پس چطور می تواند به من کمک کند.

از ستاد دیه کمک نگرفتی؟

چرا چندین بار درخواست کمک کردم اما به دلایلی این امر محقق نشد و هر بار به تعویق افتاد. البته آن ها هم شاید حق داشتند چون درخواست های امسال زیاد بود و نمی توانستند به همه کمک مالی کنند.

خانواده ات چطور در این مدت که در زندان بودی امرار معاش می کردند؟

زمانی که در زندان نبودم و چوپانی می کردم به زور شکم مان را سیر می کردیم چه برسد به اکنون که در زندان هستم و دستم از همه جا کوتاه است. از زمانی که به زندان افتاده ام خواهر خانمم کمک مختصری به همسرم می کند اما جوابگوی مخارج سنگین و هزینه درس و کتاب 3 فرزندم نیست. البته هر بار چند روزی از زندان مرخصی می گیرم و کارگری می کنم تا کمک مختصری به خانواده ام کرده باشم. تنها آب باریکه کمکی مان هم یارانه است و آن هم به خاطر این که حدود 2 میلیون تومان از بانک وام گرفته بودم، بعد از این که زندانی شدم اقساط باز پرداخت آن به تعویق افتاد و بانک یارانه مان را مسدود کرد و از طرفی چک ضامنم را هم برگشت زد که قوز بالا قوز و شرایط زندگی ام بحرانی تر از قبل شد.

هم بندی هایت می گویند قرار است طی روزهای آتی از زندان آزاد شوی؛ مگر مبلغ خسارت را فراهم کرده ای؟

خانواده همسرم ابتدا که به زندان افتادم اصلاً به فکر کمک نبودند و منتظر ماندند ببینند من چه کار خواهم کرد اما وقتی دیدند که آس و پاس هستم و چندین سال حبس ام طول کشید و زن و فرزندانم دچار مشکلات زیادی شده اند حاضر شدند کمی از مبلغ خسارت شاکی را پرداخت کنند و بقیه مبلغ را هم خودم با فروش اسباب خانه و یخچالم توانستم تأمین کنم تا بتوانم رضایت شاکی را جلب کنم.

(او مدعی می شود:) در این سال ها که به ناحق و با شهادت دروغین چند شاهد در زندان بودم زندگی ام زیر و رو شد و تاوان کار نکرده ‌ام را با هزینه زیادی پرداخت کردم. خیلی به من سخت گذشت و می خواهم بعد از آزاد شدن از زندان دوباره سراغ چوپانی بروم چون غیر از آن حرفه ای بلد نیستم و تنها راه تامین مخارج زندگی ام همین چوپانی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

صدیقی

وبگردی