به گزارش گروه حوادث Accidents رکنا، روزهای اول احساس می کردم پرنده ای آزاد شده از قفس هستم، دیگر نه از بیدار شدن های صبح زود خبری بود و نه نگرانی از انجام ندادن تکالیف مدرسه! نه از امتحان می ترسیدم و نه از سوال پرسیدن های معلم خبری بود. تا هر ساعت که دوست داشتم می خوابیدم و بعد از آن، به کارهای روزمره ام می پرداختم تا این که آن حادثه Incident شوم زندگی ام را نابود کرد و ...
دختر نوجوان در حالی که چشمان اشکبارش را به سنگ فرش اتاق کارشناس و مشاور کلانتری پنجتن مشهد دوخته بود، به تشریح ماجرای تلخ شیطان Evilفضای مجازی  پرداخت و گفت: مدت کوتاهی از زمان تحصیلم نگذشته بود که احساس تنهایی کردم، دیگر از آن شوخی ها و شیطنت های همکلاسی هایم  خبری نبود گویی همه چیز هر روز به شکلی خسته کننده تکرار می شد و من از این شرایط رنج می کشیدم. به همین دلیل تصمیم گرفتم در آموزشگاه آرایشگری ثبت نام کنم تا هنری بیاموزم و از این وضعیت رها شوم. چند روز بیشتر از حضورم در کلاس آرایشگری نمی گذشت که با «سعیده» آشنا شدم. او چند سال از من بزرگ تر بود ولی به خاطر رفتارهای نامتعارفش از مدرسه اخراج شده بود. «سعیده» نه تنها به حجاب اهمیتی نمی داد بلکه با پسران زیادی در فضای مجازی ارتباط داشت. خیلی زود نوع پوشش و رفتارهای او بر من تاثیر گذاشت. خیلی اصرار کردم تا پدرم یک دستگاه گوشی هوشمند برایم تهیه کند اما او به دلیل وضعیت بد مالی اش نمی توانست خواسته ام را برآورده کند به همین دلیل مخفیانه النگویم را فروختم و گوشی خریدم. با ورود به فضای مجازی، انگار در دنیای جدیدی قدم گذاشته بودم و بیشتر اوقاتم را در شبکه های اجتماعی می گذراندم تا این که با کمک «سعیده» با «فردین» آشنا شدم او یک چت باز قهار بود و طوری با جملات زیبا مرا شیفته خودش کرده بود که گاهی اوقات شب را تا صبح چت می کردیم و با هم حرف می زدیم. آن قدر به او وابسته شده بودم که جزئی ترین امور خانوادگی و زندگی ام را برایش بازگو می کردم. هنوز یک هفته بیشتر از این آشنایی مجازی نگذشته بود که خواستگاری «فردین» شور و شوق عجیبی را در دلم به پا کرد. او با دادن یک آدرس از من خواست نزد خواهرش بروم تا با او درباره ازدواجمان مشورت کنیم انگار دنیا را به من داده بودند. روز بعد شیک ترین لباس هایم را پوشیدم و بدون اطلاع خانواده ام سر قرار رفتم. فردین مرا سوار خودرو کرد و از میان کوچه پس کوچه ها به منزلی برد که بعد فهمیدم جز او کسی آن جا نیست و ...
او پس از آن که باحیله و نیرنگ از من سوءاستفاده کرد، چند روز بعد مرا در گوشه یک خیابان رها کرد و ... با این اتفاق در حالی زندگی و آینده ام نابود شد که اکنون دلم برای نیمکت های مدرسه و اخم ها و خنده های معلمانم نیز تنگ شده است اما ای کاش ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس Police پیشگیری خراسان رضوی

اخبار اختصاصی حوادث رکنا را از دست ندهید:

سفر شوم دختر ایرانی به اروپا / خانواده این دختر بیچاره شدند!+عکس

مهسا من را به خانه اش برد و از کار شیطانی مان فیلم سیاه گرفت

پیدا شدن جنازه خلبان گمشده پس از 9 ماه در ساحل نکا + عکس

دستگیری محمد جواد ظریف در شیراز / این مرد راز عجیبی داشت!

سرقت ماشین بیخ گوش صاحبش + فیلم

دانشجویان اخراجی رایانه با دزدان همدست شدند!/رییس باند به خارج گریخت

کار کثیفی که نسرین بخاطر مهرداد کرد / آبرویم رفت پشیمانم

حمام خون در جشن عروسی / مرد مسلح چه انگیزه ای داشت؟

بلای کثیفی که بر سر پسر دبیرستانی در بیابان تاریک جنوب تهران آمد + عکس مرد شیطان صفت

قصاص چشم زندانی بیمار اجرا نمی شود!/این مرد در زندان بیماری عجیبی گرفت

شهره زن شوهر دار بود وقتی گفتم نیستم به صورتم اسید پاشید!/وسوسه شدم و به ستار زنگ زدم

سواستفاده از هیکل ستاره زن برنامه های تلویزیونی / او تصمیم عجیبی گرفت! + عکس

قهرمان «پاآهنی» از زندان به بیمارستان رفت / این مرد نامزدش را کشته است؟!+ عکس

پسرنوجوان دستور مادرش را برای قتل پدر پذیرفت + عکس

انگیزه 12 مرد در تیراندازی های وحشتناک خوزستان چه بود؟!

جزئیات شهادت مامور آگاهی کهگیلویه و بویراحمد + عکس

ماجرای نجات خواهر شوهر 17 ساله توسط عروس درستکار

دستگیری وزیر سابق به جرم داشتن 50 میلیون دلار پول نقد در خانه! + عکس

اقدام سیاه 2 پلیس با 2 دانش آموز دختر در راهرو آپارتمان

 

وبگردی