نقشه شوم 2 مرد بدذات برای زنان روستایی+عکس
رکنا: دو مرد بدذات برای سرقت از پیرزنان روستا نقشه شومی داشتند.
آنها با شگردی خاص سراغ پیرزنان تنها در روستاها میرفتند و با این ترفند که قصد کمک به افراد نیازمند را دارند با زنان تنها طرح دوستی ریخته و طلاهایشان را به سرقت Stealing میبردند. دو مرد جوان برای آنکه به دام نیفتند مدام استانهای محل سرقتشان را تغییر میدادند اما کارآگاهان پلیس Police زمانی که آنها قصد اجرای نقشه جدیدی را داشتند، سربزنگاه دستگیرشان کردند.
حجت، 40 ساله، یکی از متهمانی است که در این کار ید طولایی دارد و پلیس چند استان نیز در تعقیب اوست.
(گفت و گو با متهم)
شگردتان برای سرقتها به چه صورت بود؟
قبل از اینکه سوژههایمان را انتخاب کنیم؛ کیسه نایلونی مشکی که انتهای آن سوراخ شده بود را برمیداشتیم و لباسهای دست دوم و به درد نخور را داخل آن قرار میدادیم. مرحله بعدی شناسایی سوژه بود.
این مرحله را چطور انجام میدادید؟
پیرزنهای تنها بهترین سوژه برای ما بودند، آن هم پیرزنهایی که در روستاها زندگی میکردند. اول اینکه آنها با خودشان طلا دارند و دوم اینکه دلشان میخواهد کمک کنند. روستاییان نسبت به شهریها سادهتر برخورد میکنند و راحت فریب میخورند.
پیرزنها؛ عذابوجدان نداشتید که از پیرزن سرقت کنید؟
متهم جوان سکوت میکند و سرش را پایین میاندازد.
خب برگردیم سر سوال قبلی، داشتی تعریف میکردی که سرقتها را چطور انجام میدادی؟
بعد سوار خودرویمان میشدیم و سراغ روستاهای اطراف میرفتیم. با دیدن پیرزنی تنها سراغش میرفتیم و به این بهانه که میخواهیم به انسانهای نیازمندی لباس بدهیم؛ کیسه نایلون مشکی را که داخل آن لباس بود درمیآوردیم. در همین هنگام با دیدن طلاهایشان به دروغ میگفتم که برای همسرم میخواهم طلا بخرم و اگر میشود طلاهایتان را بدهید تا آنها را ببینم. طلاها را که میگرفتیم به جای آنکه پس بدهیم داخل کیسه نایلونی لباسها میگذاشتیم و پیرزنها با این باور که کیسهها را به دستشان میدهیم اعتراضی نمیکردند. غافل از اینکه ته کیسه نایلونی سوراخ است و طلاهای آنها کف خودروی ما میافتد و بعد از آن هم محل را ترک میکردیم.
چند مورد سرقت از پیرزنها داری؟
حسابش از دستم در رفته است. اما برای آنکه شناسایی نشویم مدام استان محل سرقت را تغییر میدادیم و بعد از چند هفته با این تصور که آبها از آسیاب افتاده دوباره به آن استان برمیگشتیم و روستای دیگری را انتخاب میکردیم.
چطور دستگیر شدید؟
این را نمیدانم؛ ما حواسمان به همه چیز بود. حتی برای اینکه سرنخی از خود به جا نگذاریم، شماره پلاک خودرو را میپوشاندیم. نمیدانم کجای کارمان اشتباه بود که دستگیر شدیم. به محض اینکه وارد شهر شدیم تا به سمت یکی از روستاها برویم مامور پلیس به ما دستور ایست داد و بعد از آن نیز به دام افتادیم.
با همدستت چطور آشنا شدی؟
هممحلیام است، البته گاهی باهم مواد مصرف میکنیم. همین مواد بود که ما را به این راه کشاند؛ هزینه بالای مصرف مواد چارهای جز دزدی theft برایمان نگذاشت. اعتیاد باعث شد نهتنها دوست و آشنا بلکه خانوادهام ما را طرد کنند و زندگی را از ما گرفت.
منبع: جام جم
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
هزاران سال تمدن و ارتباط سالم بین انسانها باعث شکل گرفتن این صداقت و اعتماد بین ادمها مخصوصا روستاییها شده . همچین انگلهایی رو که این اعتماد رو یکشبه به باد میدهند رو باید بیست سال از جامعه دور نگه داشت فرستاد معادن ذغال سنگ تا بیگاری کنن