داستانک خشم / عاقبت عصبانیت والدین با کودکان

به گزارش رکنا ، اکبر آقا بعد مدتی یه ال‌سی‌دی برای خونه می‌خره. زهره همسرش کلی خوشحال میشه. یک روز پسر اکبر آقا، محمد با توپک‌های کوچیکش بازی می‌کرد؛ یک آن نخ توپک‌ها از دستش رها میشه و می‌خوره به ال‌سی‌دی و می‌شکنه. اکبر آقا از سر کار میاد می‌بینه ال‌سی‌دی شکسته.

وقتی علتش رو می‌فهمه با همون توپک‌ها اینقدر رو دست بچه می‌زنه که خودش خسته میشه. محمد به مامانش میگه: دستم درد می‌کنه. مامانش اهمیت نمیده. بعد از دو روز دست محمد سیاه میشه می‌برنش دکتر؛ میگن عصب‌های دستش قطع شده، باید دستش قطع بشه. اکبر آقا عذاب وجدان می‌گیره و خودکشی می‌کنه.

7920---0915

 

وبگردی