از زن به افسر تحیقیق گفت: هر بار که پدرم از سر کار به خانه بازمی گردد من از شدت شرم وارد اتاق می شوم و در را به روی خودم می بندم...

این زن 17 ساله ای که برای اعلام شکایت از همسرش به کلانتری مراجعه کرده بود در حالی که عنوان می کرد آن عاشقی های دیوانه وار فقط چند ماه دوام داشت درباره ازدواج خود پس از یک عشق خیابانی به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: 3 سال قبل، زمانی که آخرین سال مقطع راهنمایی را می گذراندم روزی در مسیر بازگشت از مدرسه احساس کردم جوانی مرا زیر نظر دارد او در فاصله چند متری از من حرکت می کرد وگاهی به چهره من نگاهی می انداخت و لبخندی بر لبانش می نشست.

نمی دانم در آن شرایط سنی چه اتفاقی افتاد که من هم به خاطر هوس های زودگذر دوران نوجوانی، به ابراز احساسات او پاسخ دادم و بدین ترتیب آشنایی من و «محمدحسن» آغاز شد. از آن روز به بعد سعی می کردم به بهانه های مختلف از همکلاسی هایم جدا شوم تا در مسیر خانه با او صحبت کنم.

خیلی زود ارتباط های ما به دیدارهای خلوت و مخفیانه کشید تا این که او دوسال بعد به همراه خانواده اش از من خواستگاری کرد، اما پدرم به شدت مخالف ازدواج من بود و اعتقاد داشت هنوز برای ازدواج و تشکیل یک زندگی مستقل خیلی زود است و من باید ادامه تحصیل بدهم این در حالی بود که من عاشقی دیوانه بودم و تنها به ازدواج با «محمدحسن» می اندیشیدم. این بود که با یک نقشه احمقانه از خانه فرار کردیم تا پدرم برای حفظ آبرویش با این ازدواج موافقت کند. ولی یک روز بعد از فرار توسط ماموران دستگیر شدیم و پدرم در حالی که می گفت این مرد زندگی نیست و نرفته برمی گردی، برخلاف میل باطنی اش مراسم عقد ما را برگزار کرد اما من کور و کر بودم و حرف های آن روز پدرم را نمی فهمیدم.

هنوز 2 ماه بیشتر از مراسم عقدکنان سپری نشده بود که فهمیدم باردار هستم به همین دلیل پدرم باز هم بغض در گلو مانده اش را فروخورد و با قلبی آکنده از درد و رنج مرا به خانه بخت فرستاد. هنوز چند ماه از این عاشقی دیوانه وار نگذشته بود که ناگهان همه چیز تغییر کرد. همسرم مدام افسوس می خورد که چرا با دختری زیباتر از من ازدواج نکرده است. او گاهی از کوتاهی موهایم ایراد می گرفت و گاهی رنگ چهره ام را بهانه می کرد تا مرا کتک بزند. دیگر بیشتر شب ها به منزل نمی آمد و هزینه های زندگی ام را نیز تامین نمی کرد. زمانی هم که در منزل حضور داشت مدام با شبکه های اجتماعی تلفن همراهش سرگرم بود. وقتی اعتراض می کردم مرا کتک می زد و از خانه خارج می شد به طوری که مدت ها از او بی خبر بودم تا این که متوجه شدم با زنی مطلقه که 10 سال از خودش بزرگ تر است رابطه دارد و در منزل او زندگی می کند. از آن روز به بعد نوزادم را در آغوش می فشردم و تنها اشک می ریختم. پدرم وقتی حال و روز مرا دید مرا به خانه خودش برد. اکنون که 15 ماه از آن روز می‌گذرد همسرم حتی برای دیدن دخترش هم نیامده، در حالی که من نمی توانم به چشمان پدرم نگاه کنم و...

اخبار حوادث اختصاصی رکنا را از دست ندهید:

پرستار شیطان صفت شب ها به سراغ زنان و دختران بیمار می رفت / 8 بیمار هنگام آزار نیمه بیهوش بودند+عکس

وسوسه شیطانی پسر 30 ساله با دیدن عکس های دختر 28 ساله

17 بار ارتباط پنهانی و شیطانی مرد 48 ساله با دختر 12 ساله +عکس

پسر خاله ام زیر پایم نشست و از شوهرم دور شدم تا اینکه ...

فیلمبرداری از افتادن یک زن از طبقه هفتم دردسر ساز شد / فیلمبردار در حالی می توانست کمک کند اقدام به تصویر برداری کرد+فیلم لحظه سقوط

مردی سگ خانگی اش را کباب کرد و خورد + عکس

زنی با عینک دودی سوار ماشین شد و گفت برو هر جا که دوست داری بری! و ...

پزشک زن راز ارتباط پنهانی شوهر پزشکش را با یک دختر جوان لو داد / دختری که در پارکینگ خانه پنهان شده بود!+عکس

قتل تعمیرکار آسانسور به خاطر فحش ناموسی در بلوار فرودس تهران / قاتل آخرین پرونده سال 95 اعتراف کرد

مرگ تلخ دختر 18 ساله شبستری بعد از تزریق واکسن

ناکامی راننده فراری با 180 کیلومتر سرعت برای زیرگرفتن مامور پلیس در بوشهر / انگیزه او از این کار چه بود؟

ماجراجویی جوان 23 ساله در جلفا منجر به مرگ او شد / او برای عکس سلفی به بالای قطار رفت و....

پرونده کثیف مردان شیطان صفت یک خانواده / آنها حتی به دختران و کودکان فامیل هم رحم نمی کردند!+ عکس

شکنجه جسمی رویای 13 ساله تنها در خانه / از دختر به شدت آسیب روحی دیده است

قتل عباس به خاطر خلاف رفتن در خیابان یک طرفه در شهرزیبای تهران / زن قاتل شاهد درگیری بود و ...

درگیری بچه گانه منجر به وقوع قتل در فلکه دوم تهرانپارس شد

 

وبگردی