چند دختر برای شوهرم شعر می گویند / دیگر تحمل ارتباط های مهرداد را ندارم
رکنا: شش سال از روزی که مهرداد و هدیه آغاز زندگی مشترکشان را جشن گرفتند، میگذرد. در این مدت هیچ مشکلی نتوانست عشق و علاقه میان این زوج جوان را از بین ببرد اما درست از وقتی که مهرداد تصمیم گرفت خواننده شود، همه چیز به هم ریخت. هدیه نتوانست عشق و علاقه مهرداد به خوانندگی را تحمل کند.
از طرفی وقتی تبادلشعر و آهنگ میان مهرداد و همکاران خانمش را دید، بیشتر از قبل عصبانی شد و این عصبانیت تا جایی پیش رفت که کار این زوج جوان به دادگاه خانواده کشیده شد. آنها که درخواست طلاق توافقی خود را به قاضی شعبه 268 دادگاه خانواده ارائه دادند، بدون توجه به اصرارهای قاضی، بر تصمیم خود مبنی بر جدایی پافشاری کردند. مهرداد در رابطه با ماجرای اختلافاتشان به قاضی عموزادی گفت: تقریبا هفت سال پیش در دانشگاه با هدیه آشنا شدم. از همان روزهای اول آشنایی تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم. برای همین سعی کردم همه چیز را درباره خودم و موقعیت زندگی ام به او بگویم. به همین دلیل همان ابتدا به هدیه گفتم که عاشق خوانندگی هستم و دوست دارم در آینده هر طور شده خوانندگی کنم.
هدیه هم استقبال کرد و قول داد که هر موقع تصمیم به اجرای این هدف گرفتم، کمکم کند. من هم بشدت خوشحال شدم، اما حالا بعد از گذشت 6 سال که تازه تصمیم گرفتهام کار خوانندگی را انجام دهم، هدیه شروع به مخالفت کرده و در کمال ناباوری، هر شب دعوا به راه میاندازد. او مرتب بهانهگیری میکند و از من میخواهد دست از این کارم بکشم. از کوچکترین مساله هم ایراد میگیرد تا شاید بتواند جلوی خواننده شدن مرا بگیرد. در صورتی که همیشه میدانست چقدر در آرزوی چنین کاری هستم، اما به جای تشویق و همراهی، پشت مرا خالی کرد. همین باعث شده زندگی ما به میدان جنگ تبدیل شود، برای همین دیگر نمیخواهم در کنار چنین زن خودخواهی زندگی کنم.
در ادامه، همسر این مرد رشته کلام را در دست گرفت و به قاضی گفت: آقای قاضی، قرار ما از اولش این نبود. من نمیدانستم که خوانندگی مهرداد تا این حد دردسر دارد. او از وقتی تصمیم گرفت کار خوانندگی را شروع کند، رفتارش از این رو به آن رو شد. دیگر به من اهمیتی نمیدهد. شبها تا دیروقت بیدار میماند و با همکاران خانومش درباره شعر صحبت میکند. هرچه پول در این سالها جمع کرده بودیم، خرج این کار کرد و هربار هم حرفی به او میزنم، سرم داد میکشد. توقع دارد بدون هیچ مزاحمتی از صبح تا شب و از شب تا صبح کار کند. برای من وقت نمیگذارد. از همه بدتر ارتباطش با خانمهاست. مرتب با آنها صحبت میکند و هر بار اعتراض میکنم میگوید آنها شاعر هستند و مجبور است در رابطه با شعر با آنها صحبت کند. الان پنج ماه است وضعیت زندگی ما فقط به خاطر خوانندگی مهرداد از این رو به آن رو شده و هر شب با هم دعوا داریم. برای همین است که به مهرداد گفتم دیگر حق ندارد کار خوانندگی را ادامه دهد. ولی او فقط به خودش فکر میکند و انگار نه انگار که من همسرش هستم. از این همه بیتوجهی خسته و تازه متوجه شدهام که هیچ اهمیتی برای مهرداد ندارم. برای همین تصمیم گرفتم به این زندگی مشترک برای همیشه پایان دهم چون میدانم که ادامه آن فقط اوضاع را بدتر میکند.
وقتی صحبتهای این زن و شوهر به پایان رسید، قاضی تلاش کرد آنها را از جدایی منصرف کند، ولی این زوج بر تصمیم خود پافشاری کردند و در نهایت جلسه به آینده موکول شد. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
شوهرم نیمه شب از خانه دخترخاله شوهر دارم بیرون آمد / کتکاری زنانه به کلانتری رسید
فیلم لحظه شلیک 17 گلوله به پسر جوان در فرودگاه + تصاویر
مغازه دار خونسرد سیگار به لب به سارق مسلح شلیک کرد + فیلم
معمای قتل زن مدلینگ در اردبیل / این زن داخل خودرو با گلوله کشته شد + عکس
راز رها شدن جسد یک زن با موهای خرمایی با کفش های پاشنه دار
دختر بامزه ستاره زن سینمای ایران در کنار مادرش در ساحل +عکس
سلفی آیینه ای بازیگر معروف زن ایرانی در باشگاه بدنسازی! +عکس
ارسال نظر