قتل عام با شلیک های مرگبار در قلعه حسن خان ! / داماد کینه جو پدرزن مادر زن و برادرزنش را کشت و میهمان بی گناه را هم به قتل رساند ! + جزییات

به گزارش رکنا، ساعت ۹ صبح نوزدهم آذر ماه سال ۱۴۰۲ صدای شلیک‌ های پیاپی از طبقه اول خانه‌ای در شهر قدس - قلعه حسن خان - شنیده شد  و لرزه بر جان همسایه‌ها انداخت.

آنها که هراسان از خانه‌شان بیرون دویده بودند با مرد جوانی روبه رو شدند که اسلحه در دست از خانه مرد همسایه خارج شد و به سرعت گریخت.

 همسایه‌ها وقتی پا در خانه مرد همسایه گذاشتند با حمام خون روبه رو شدند. مرد ۷۰ ساله همسایه به نام رحیم، همسرش راضیه، پسرش رامین و میهمان آنها که وی نیز پسری جوان بود در خون غلتیده بودند. بلافاصله پلیس امبولانس اروزانس در محل حاضر شد و و چهار قربانی شلیک خونین به بیمارستان منتقل شدند اما آنها همگی جان سپردند.

ردیابی عامل شلیک های خونین

با مرگ هولناک چهار زن و مرد تحقیقات پلیسی آغاز شد و ماموران در پرس و جو از همسایه‌ها دریافتند عامل جنایت داماد سابق رحیم بوده‌است.

 ماموران به ردیابی داماد ۳۱ ساله به نام شهرام پرداختند و وی را در پارکی در فاز ۲ اندیشه ردیابی و بازداشت کردند. داماد خشن به شلیک خونی به اعضای خانواده همسر سابقش و میهمان آنها اعتراف کرد. ماموران در بازرسی از وی یک قبضه کلت کمری، چندین فشنگ جنگی و چند قرص برنج کشف کردند.

شهرام گفت: قصد داشتم بعد از قتل اعضای خانواده همسرم دست به خودکشی بزنم .من در پارک در حوالی خانه خواهرم در فاز ۲ اندیشه بودم که ماموران سر رسیدند و بازداشت شدم.

تشریح انگیزه جنایت

این مرد در تشریح جزئیات زندگی با همسرش و علت جدایی از وی و اقدام به جنایت گفت: ۲۱ ساله بودم که دلباخته دختری جوان شدم. اما به خاطر مخالفت خانواده‌ها نتوانستم با دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کنم. یک سال بعد خانواده‌ام رویا را به من معرفی کردند و سنتی با هم ازدواج کردیم.

با اینکه از قبل عشقی میان ما نبود اما زندگی بدی نداشتیم و در ۸ سال زندگی مشترک صاحب ۲ فرزند شدیم. اما اختلاف‌ با همسرم و دخالت‌های خانواده او موجب شد پس از ۸ سال از هم جدا شویم .چون گمان می‌کردم همسرم علاقه‌ای به ادامه زندگی با من ندارد و با افراد دیگر در رابطه است. من سرپرستی دو فرزندم را به او سپردم. رویا و فرزندانم در خانه پدرش زندگی می‌کردند اما آنها اجازه نمی‌دادند با دو فرزندم ملاقات کنم.هر بار مقابل خانه پدر زنم می‌رفتم تا بچه‌ها را ببینم برادر زنم رامین با رفتارهایش تحقیرم می‌کرد.

حتی چند بار مرا کتک زده بود. رفتارهای او باعث شد به افسردگی مبتلا شوم. مدتی بود قرص مصرف می‌کردم. حتی به دام اعتیاد افتاده و به شیشه معتاد شده بودم. به همین خاطر به فکر انتقام افتادم و یک اسلحه تهیه کردم.

آن روز صبح مقابل خانه پدر زنم رفتم. آنجا وقتی برادر زنم مقابل درآمد به محض دیدنم به سمتم حمله کرد و من به او شلیک کردم .کاوه دوست رامین آنجا بود که با دیدن این صحنه بیرون دوید و من به او هم شلیک کردم .وقتی پدر و مادر زنم از پله‌ها پایین آمدند به سمت آنها نیز شلیک کردند و گریختم . ماموران به بررسی فیلم دوربین مداربسته در محل پرداخته و فیلم صحنه جنایت را بازبینی کردند.  در این میان اولیای دم مدعی شدند شهرام پس از کشتار اعضای خانواده همسرش طلاهای آنها را نیز سرقت کرده است.اما وی منکر این اتهام شد.

 به دنبال بازسازی صحنه جرم شهرام در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در دادگاه

 در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. یکی از فرزندان رحیم گفت: همسایه‌ها گفته‌اند شهرام پس از شلیک ،گوشواره مادرم را از گوش او بیرون کشید. به طرزی که گوش مادرمان پاره و خون جاری شده بود. او النگوی مادر و گردنبند برادر و گوشی پدرمان را دزدید. ماه برای او اشد مجازات می‌خواهیم.

پدر کاوه گفت: پسرم آن روز در خانه دوستش میهمان بود که بی رحمانه کشته شد.من از خون پسرم گذشت نمیکنم. سپس متهم روبه روی قضات ایستاد و  اتهام چهار قتل را گردن گرفت .اما مدعی شد به قصد جنایت مقابل خانه پدرزنش نرفته بود.

وی گفت :همسرم و خانواده‌اش درمدت ۲سال بعد از جدایی اجازه نمی‌دادند فرزندانم را ببینم. آنها با رفتارهایشان تحقیرم می‌کردند. آن روز رفته بودم تا فرزندانم را ببینم.اما پدر زنم حرف‌هایی به من زد که کنترل اعصابم را از دست دادم. او گفت همسرم در این مدت تصمیم گرفته  ازدواج کند و حالا به همراه فرزندانش به خانه جدیدش رفته است. با شنیدن این حرف‌ها کنترل اعصابم را از دست دادم و شروع به شلیک کردم .من بعد از قتل به پارکی در حوالی خانه خواهرم رفتم .می‌خواستم برای آخرین بار پدر و مادرم را ببینم و سپس با خوردن قرص برنج خودکشی کنم. اما همانجا بازداشت شدم.

 قاضی گفت: چرا بعد از قتل دست به سرقت زدی؟ حتی گوش مادر زنت به خاطر کشیدن گوشواره  پاره شد بود.

 که متهم پاسخ داد :من سرقت‌ها را قبول ندارم. خانواده همسرم می‌خواهند جرم سرقت را هم گردن من بیاندازند .من نمی‌دانم چه کسی طلاها را دزدیده است.

 در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی