افسانه های خون آشام دراکولا در طول تاریخ + عکس
رکنا : این مطلب شما را با بی رحم ترین و خون آشام ترین افسانه های ولاد دراکولا آشنا می کند.
خون آشام واقعی تاریخ را در این مقاله معرفی می کنیم.
به گزارش رکنا ، ولاد سیخ کش، یا ولاد دراکولا حاکمی بود که لرزه به حکومت عثمانی انداخت، فردی که آنقدر بیرحمانه حکومت کرد، که هنوز هم در خصوص او به سختی میتوان افسانه را از واقعیت تشخیص داد. با ما همراه باشید تا در این مقاله ولاد سوم، را معرفی کنیم و تاریخ رومانی و بیرحمیها یا افسانههای دراکولا یا خون آشام واقعی تاریخ را بررسی کنیم.
معنی اسم دراکولای واقعی تاریخ یا معنی کلمه دراکول یا تپس چیست؟
دراکول یا دراکولا یا دراگول یا دراگویلا همه در والاکیا به صورت dragon در انگلیسی معنی شده اند، و معنی این اسم در والاکیا به معنی اژدها یا اژدهازاده است. این نام از محفلی به نام محفل شوالیههای اژدها به خاندان ولاد رسید.
معنی teppes در رومانی یا همان والاکیا به معنای به سیخ کشاننده است؛ و از طرز شکنجه محبوب ولاد ریشه گرفته است.
تاریخ ولاد دراکولای مخوف، خون آشام واقعی تاریخ والاکیا (رومانی)
ولاد فرزند ولاد دوم بود. ولاد دوم با نام ولاد دراکول شناخته میشود. نام دراکول در گذشته به معنای اژدها بوده است و از زمانی که او عضو محفل شوالیههای اژدها شد به او داده شد. این محفل نوعی گروهی از بالاترین سران حکومتی والاکیا محسوب می شد. زمانی که عثمانی تصمیم به حمله به ترانسیلوانیا و مجارستان را گرفت، سلطان محمود ولاد دوم را احضار کرد تا وفاداری خود را به عثمانی اثبات کند، او به همراه دو فرزند خود، یعنی ولاد سوم یا ولاد میخ کشنده و رادو به پیش سلطان رفت و آنجا به نوعی حبس ماند. بعدها سلطان ولاد دوم را آزاد کرد، اما دو فرزند او را به عنوان گروگان نزد خود نگه داشت تا مطمئن باشد ولاد دوم به عثمانی در نبرد با جان هیوندی از مجارستان وفادار خواهد ماند، در نبرد بعدها ولاد دوم توسط سپاه جان هیوندی بر کنار و کشته می شود و ولادیسلاو دوم توسط هیوندی به عنوان حاکم والاکیا به سلطنت می رسد.
بعدها عثمانی برای بازپس گیری والاکیا، ولاد سوم را به سرپرستی سپاهی می نشاند و با حمایت خود، به جنگ با والاکیا می فرستد، در همین حین ولادیسلاو دوم و هیوندی والاکیا را به قصد تصرف نقاطی از سرزمین عثمانی ترک می کنند. ولاد به سادگی موفق می شود سرزمین مادری خود والاکیا را تصرف کند و به شرط مالکیت عثمانی، حاکم والاکیا شود، در این بین هیوندی و ولادیسلاو از عثمانی شکست می خورند. هیوندی از ولاد تقاضا میکند که به ملاقات او برود، اما ولاد به دلایل سیاسی این تقاضا را رد می کند. بعدها ولادیسلاو با باقیمانده سپاهیان خود به والاکیا بازمی گردد و ولاد مجبور به فرار به عثمانی می شود.
بعدها هیوندی با ولادیسلاو به مشکلاتی می خورند، در همین حین ولاد از عثمانی فرار می کند و بعدها با حمایت هیوندی ولادیسلاو را در نبرد می کشد و حاکم مطلق والاکیا می شود و سعی می کند به نوعی حمایت اقوام ترانسیلوانیا را جلب کند. پس از این که جان هیوندی در نبرد با عثمانی شکست می خورد و کشته می شود، ولاد خراجگذار عثمانی می شود تا بتواند حکومت خود را حفظ کند. اما این به شدت فرزند هیوندی که جانشین او شده است را خشمگین می کند و در نامهای بیان می کند که ولد بسیار بی ثبات و بی وفا است؛ و از حاکمین ترانسیلوانیا درخواست می کند که به هیچ وجه از ولاد حمایت نکنند. اما مدتی بعد در مجارستان برای تخت پادشاهی جنگ داخلی می شود و تمرکز حکومت مجارستان از روی والاکیا خارج می شود. ولاد از این فرصت استفاده می کند و اول با حمایت نظامی اسفتن برای کسب حکومت ملداوی سعی می کند متحد دست و پا کند. سپس به شهرهای مرزی ترانسیلوانیا حمله می کند و هزار نفر از ساکنین ترانسیلوانیا را به سیخ چوبی می کشد.
بعدها ساکسونهای ترانسیلوانیا با ولاد صلح می کنند و در صلح ذکر می شود که والاکیا و ترانسیلوانیا فعالیتهای تجاری داشته باشند. پس از این جنگها فرزندی دیگر از هیوندی پادشاه مجارستان می شود؛ و از این صلح پشتیبانی میکند. صلح در والاکیا مدتی پایدار می شود تا این که تعدادی از بازرگانان ترانسیلوانیا از یک بازرگان والاکیایی دزدی میکنند، ولاد بسیار خشمگین می شود و آن بازرگانان و فرزندانشان را به سیخ میکشد. این حادثه صلح را به خطر میاندازد، متیوس کوروینوس از دان سوم حاکم ترانسیلوانیا علیه ولاد حمایت میکند. همچنین برخی قبایل ترانسیلوانیا نیز از برادر دیگر ولاد به نام ولاد راهب، حمایت می کنند تا سلطنت را به دست بگیرد. دان سوم به والاکیا حمله می کند و شکست می خورد، سپس ولاد او را به سیخ می کشد؛ و به ترانسیلوانیا حمله می کند و تعداد زیادی از نواحی ترانسیلوانیا را از تیغ می گذراند.
از یک سالی به بعد ولاد از پرداخت خراج به عثمانی سرباز می زند، پس از این محمت دوم، سفیری یونانی را پیش ولاد می فرستد تا از او بخواهد برای مذاکرات و پرداخت حضوری خراج به استانبول بیاید، در این بین او مخفیانه سربازانی را مامور میکند تا زمانی که ولاد از دانوب گذشت او را دستگیر کنند. ولاد از این نقشهها آگاه میشود و تمام ماموران و سفیر محمت را به سیخ می کشد. پس از این به سرعت به نواحه مرکزی عثمانی حمله میکند و ۲۳ هزار ترک را قتل عام می کند. سپس از حاکم مجارستان یاری می خواهد و او را از نبردی که صورت گرفته مطلع میکند؛ و سپس خود را مبارزی در راه دین کاتولیک و آزادی اروپاییان معرفی می کند، چیزی که توجه پاپ پیروس دوم را به خود جلب کرد.
سلطان محمت از دومین بزرگترین سپاهی را که عثمانی به چشم ود دیده بود را جمع آوری می کند (اولین بزرگترین سپاه مربوط به فتح قسطنطنیه بود) سپاهی از ۱۵۰ هزار مرد. سپس رادو برادر ولاد را حاکم والاکیا معرفی میکند و به سمت والاکیا حرکت می کند. پس از این که سپاه از دانوب گذشت، سپاه استراحت می کند. در شب آن روز، ولاد با تعدادی از یاران خود شبانه به اقامتگاه ارتش عثمانی حمله می کند تا بتواند سلطان را دستگیر کند یا بکشد. اما به علت وفور چادرها چادر سلطان را پیدا نمی کند و اشتباها به چادر وزیر سلطان حمله می کند. ولاد موفق می شود پیش از صبح از اقامتگاه سپاه عثمانی فرار کند.
محمت با ارتش خود به پایتخت والاکیا می رسد، اما آنجا با صحنهای روبه رو می شوند که هنوز هم توصیفات آن صحنه ترسو دلهره به جان خوانندگان تاریخ میاندازد، صحنه “ جنگل سیخ کشیده شده ها”، پایتخت کاملا از سکنه و کوچکترین اثری از حیات خالی بود، در عوض شهری بود از ارواح ۲۰ هزار نفر از دشمنان ولاد که به سیخ کشیده شده است. عثمانیان از این بیشتر پیش نمی روند و سریعا عقب نشینی می کنند. تاریخ نگاران عثمان نوشته اند که علت عقب نشینی خستگی و عدم وجود آب کافی بوده است. اما تاریخ نگاران اروپایی علت این عقب نشینی را ترس قلمداد کردند.
با این وجود که عثمانیان عقب نشینی می کنند، رادو با سپاهی باقی می ماند؛ و به بزرگان والاکیا نامه نگاری میکند تا حمایت آنها را برای تصاحب تخت والاکیا جذب کند. با وجود این که ولاد در دو نبر رادو و سپاه عثمانی را شکست می دهد، اما نفوذ خود در والاکیا را از دست می دهد. در این نبردها خبر مرگ ولاد به ملکه می رسد و او با پرش در رودخانهای خودکشی می کند تا به دست عثمانیان و رادو نیفتد. گفته می شود ولاد مانند حیوانها دیوانه می شود و نام همسر خود را زوزه می کشد و به دنبال جسد او می گردد.
پس از این که ولاد والاکیا را از دست می دهد، به مجارستان میرود تا حمایتی از شاه به دست بیاورد. اما شاه او را زندانی می کند. او برای این که دلیلی برای این کار دست و پا کند، گناهان و بی رحمیهای ولاد را بهانه می کند و در نامهای به پاپ می فرستد. اما پس از نزدیک به یک دهه ولاد را آزاد می کند، و ولاد دوباره به والاکیا حمله می کند و بازارب پیر، حاکمی که رادو را کشت و سلطنت را به دست گرفت را شکست می دهد و بازارب از والاکیا فرا می کند. حال نوبت به حمله دوباره عثمانی می رسد که پس از چند سال ولاد در جنگ کشته می شود.
15 – تاکتیک و نبرد شیمیایی
ولاد از جمله بزرگترین جنرالها در سبک نبرد پارتیزانی بوده است، او شاید نتوانست سپاهی به عظمت ۱۵۰ هزار نفر را شکست دهد، اما باعث شد سرزمین والاکیا برای این سربازان به جهنم تبدیل شود. او آنها را با جنازههای به سیخ کشیده می ترساند، زمینهای کشاورزی را می سوزاند تا به آنها غذا نرسد، آب چاهها را زهر اگین میکرد، تا آب به آنها نرسد؛ و تاکتیک اصلی جنگی او این بود که بارها با سوارکاران خود به سپاه بزرگ عثمانی شبیخون بزند و فرار کند.
همچنین از دیگر تاکتیکهای او این بود که با فرستادن افراد با بیماریهای کشنده به اقامتگاه عثمانی این بیماریها را درون سربازان عثمانی شیوع دهد تا آنها از بیماری نیز بمیرند.
۱۴- ریش یا نون؟ آیا ولاد دراکولا خون آشام بود؟
این که ولاد خون دشمنان خود را می خورد یک اشتباه در ترجمه محسوب میشود، جملهی dipping beard in blood (…فرو بردن ریش خود در خون …) به اشتباه به صورت dipping bread in blood (فرو کردن نان در خون) نوشته شده بود؛ که همین اشتبه بعدها افسانهی ولاد خون آشام واقعی تاریخ را ترویج داد.
۱۳- تحول پس از مرگ همسر
گفته می شود پس از مرگ همسر خود ولاد چندین شبانه روز در معبدی عزاداری کرد و هیچ کس را به داخل معبد راه نداد، همچنین او هیچ غذایی در این مدت نخورد. گفته می شود زمانی که او از معبد بیرون میآید، احساسی به جز نفرت و انتقام در او وجود نداشت.
۱۲- ترانسیلوانیا او باردار نیست
زمانی که ولاد در ترانسیلوانیا، اسیر بود اجازهی معاشقه داشت. زمانی که یکی از این بانوان ادعای بارداری کرد، او برای اثبات این که این ادعا درو است با شمشیر شکم او را پاره کرد.
۱۱- عثمانیها، میخ و سیخ
زمانی که سلطان محمت دوم سفیری را برای آوردن ولاد به استانبول فرستاد، ولاد زمانی که از نقشهی پلید محمت آگاه شد، آنها را به سیخ کشید. همچنین گفته می شود که او هنگام قتل و عام ترکها تعدادی از آنها را کباب میکرد و مجبور می کرد که خانواده آنها فرد کباب شده را نوش جان کنند. همین ادعا در خصوص ترانسیلوانیاییها هم شده بود. در روایتی دیگر گفته شده است که ولاد از سفیران عثمانی خواست که عمامه خود را بردارند، آنها مخالفت کردند و ولاد دستور داد عمامه آنها را به سرشان میخ کنند.
۱۰- عدالت و بالانس دراکولای واقعی
گفته می شود که ولاد بسیار عادل بوده است. با وجود این که دشمنان و قانون شکنان را به شدت مجازات و شکنجه می کرد، اما همواره افراد را عادلانه قضاوت می کرد.
همچنین او به نوعی فقر را در والاکیا ریشه کن کرد، چرا که زمانی که دشمنان، اشراف مخالف، شورشیان و قانون شکنان را به سیخ می کشید، تمام داراییهای انها را به طور مساوی میان مردم تقسیم می کرد.
۹- سفره مرگ یا ناهار آخر
زمانی که ولاد به قدرت رسید، مسببان مرگ پدر خود، اشرافی که ممکن بود وارث تخت او شوند و مخالفان احتمالی خود را به ناهار دعوت کرد و در همان اتاقی که ناهار می خورد، دستور داد آنها را سر میز ناهار به سیخ بکشانند؛ و خود به تناول ادامه داد.
۸- ولاد شیطانی و ولاد راهب
ولاد سوم نباید با برادر خود ولاد راهب اشتباه گرفته شود. ولاد راهب فرزندی از ولاد دوم بود که توسط ترانسیلوانیاییها حمایت شد که تخت خون آشام واقعی تاریخ را کسب کند.
۷- اتحاد با پاپ
بر خلاف این که ولاد به نظر اکثریت مردم فردی شیطانی، خبیث و بیر حم بود، ولی موفق شد با پاپ در برابر عثمانی متحد شود. در دوران عثمانی جامعه کاتولیک به شدت تحت تهدید عثمانی به سر می برد و هر نوع متحدی در برابر عثمانی با هر روش حکومتی، یک نوع لطف و امداد الهی محسوب می شد.
۶- جام زرین مرگ
با این که ولاد روش حکومتی عجیبی داشت، اما مورخان باور دارند که بهترین روش بوده است. چرا که تا پیش از ولاد، والاکیا مانند کودکی ضعیف میان دست نشاندههای ترانسیلوانیا و عثمانی و مجارستان دست به دست می شد و نوعی هیاهو در آن نواحی حکمفرما بود اما با حکومت ولاد اینها همه به صلح منتهی شد. با این روش حکومت کمتر کسی از مردم از دستورات ولاد سرپیچی می کرد یا علیه او شورش می کرد. روایتی هست که او جامی زرین در شلوغترین میدان شهر گذاشته بود، و گفته بود هرکس آن را لمس کند، زنده از میدان بیرون نمی رود، تا انتهای حکومت ولاد، آن جام در شلوغترین میدان شهر دست نخورده باقی ماند.
۵- اژدها یا شیطان
کلمهی دراکول در قدیم معنی اژدها یا اژدهازاده داشت. اما با بی رحمیها و افسانههایی که حول نام ولاد وجود دارد، به مرور معنی این کلمه به شیطانی تغییر یافت.
۴- دراکولای واقعی
رمانی در خصوص کنت دراکولا نوشته شده است، خون آشامی به نام ولاد که در تاریخ همسر خود را ازدست داده است و در زندگی جاودان خود زنی تازه را ملاقات می کند که بسیار شبیه همسر از دست رفته او است. این رمان از ولاد دراکول الهام گرفته است.
گفته میشود که نویسنده در خواب به ایدهی این کتاب رسید و از تاریخ ولاد الهام نگرفته است، اما شباهتهای زیادی میان این دو داستان به جرات این ادعا را تکذیب می کند.
۳- فقط سیخ نمی کشید
سیخ کشیدن محبوبترین طرز شکنجهی او بود، اما این تنها روش شکنجه او نبود، قطع عضو، زنده به گور کردن، زنده جوشاندن یا کباب گردن و آدمخواری اجباری نیز از دیگر روشهای حکومتی دراکولا بود.
۲- دشمنی مانند دراکولا نمی خواهید
در دورهای که ابرقدرت زمان عثمانی محسوب می شد، کشور بسیار کوچکی به مساحت والاکیا تحت حکومت خون آشام واقعی تاریخ به بزرگترین و مخوفترین دمشن عثمانی در کل تاریخ محسوب می شود. ولاد حاکمی بود، که مرگ نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر که غالبا عثمان بودند به او نسبت داده می شود. او با به سیخ کشیدن دشمنان خود، صحنهای ایجاد کرد که شجاعترین سربازان بزرگترین کشور وقت را فرار داد.
او در چاههای کشور خود زهر می ریخت و مزارع را آتش میزد تا عثمانیان آب و خوراک کافی در کشور او نداشته باشند؛ و با شبیخونهای مداوم آسایش را از آنها گرفته بود. او در حملهای شبانه قد داشت شخا سلطان عثمانی را (که لقب فاتح داشت) به قتل برساند. (تنها تصور کنید که حاکم کشوری کوچک سلطان عثمانی را می کشت؟!). به شما اطمینان می دهیم، دشمنی مانند دراکولا نمی خواهید.
۱- عقدههای کودکی
گفته می شود که در زمان اسارت در عثمانی رادو بسیار با عثمانیان خو گرفت و به آنها عادت کرد. در همین منوال او لقب رادو خوشگله را گرفت. اما ولاد هرگز به عثمانیان خو نگرفت و به همین علت بارها مورد شکنجهی عثمانیان قرار می گرفت. به همین علت او از رادو و عثمانیان متنفر بود. گفته می شود علت بی رحمیهای ولاد از این خاطرات تلخ ریشه می گیرد.
او برای رومانی همچنان یک قهرمان است
ولاد هرچه قدر هم سنگدل و بیرحم بوده باشد، هرچقدر هم که آدم کشته باشد، برای رومانی یک قهرمان ملی است، او والاکیا را از چنگال مجارستان، ترانسیلوانیا و عثمانی خارج کرد، و برای آزادی و استقلال این کشور جنگید و جان داد. به همین علت مردم رومانی او را قهرمانی در راه آزادی کشور می دانند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر