لابد شما هم این روزها یک مینی آکواریوم خریدهاید
هیچ عابری بدون زبرا به خانه نمیرود
رکنا: دستفروش جوان، تُنگ کوچک ماهی ریزی را کف دستش گذاشته و هر عابری که رد میشود، جلوی صورتش میگیرد. تُنگ که نه، شیشههای کوچک دوات یادتان هست؟ شاید کمی کوچکتر از یک استکان که با چمن مصنوعی در کف و چوب پنبهای بر سر به نام مینی آکواریوم فروخته میشود. انگار نه انگار این محوطه شیشهای محل زندگی موجودی جاندار است. نه برای خریداران این تنگها و نه فروشندگان، این محوطه کوچک
10 هزار تومانی ارزشی بیشتر از یک شیء تزئینی شیشهای برای روی میز کار یا گوشه کتابخانه ندارد. حالا این مینی آکواریومها همه جا دیده میشود از سوپرمارکت سر کوچه گرفته تا مترو و گلفروشی و کتابفروشی و میادین اصلی شهر. خدا نکند چیزی مد شود که تا شورش را درنیاوریم، خیالمان راحت نمیشود. بعد هم یک موج دیگر در تقبیح ماجرا و حرکت جمعی از سمت مخالف.
ماهی زبرا یا گورخری در شرایط طبیعی آب شیرین عمری 3 تا 5 سال دارد و زیستگاه اصلی آن جنوب آسیاست. آن طور که کارشناسان در مورد این ماهی میگویند اینکه صلح جو است و پرجنب و جوش و به خاطر خط های سفیدی که روی تنش دارد به آن گورخری میگویند. آنها معمولاً در دستههای 3 تا 5 تایی زندگی میکنند و حرکت دسته جمعی و تند این آبزیان در محیط طبیعی زیباست. مقاومت این ماهی و آسان بودن شرایط نگهداری از آن بلای جانش شده و حالا خیلیها با زبرای کوچک نان میخورند و خیلیها مثل نوعی اسباب بازی جدید مشتاق خریدنش.
سپهر سلیمی فعال زیست محیطی معتقد است یکی از زیباترین حرکتهای دسته جمعی در دریا مختص این ماهیان است: «این ماهیها در شرایط طبیعی بسیار پرجنب و جوش هستند و بصورت گروهی زندگی میکنند و حبس کردنشان در یک محیط چند سانتی متری ظلم بزرگی است. آنها برای زندگی در دستههای پنج تایی به 40 لیتر آب نیاز دارند اما در این شیشهها آب خیلی خیلی کمتر از نیم لیتر است. متأسفانه در این شرایط آنها بیشتر از چند روز زنده نمیمانند.» سلیمی بارها تکرار میکند که فروش این ماهیان حرکتی حیوان ستیزانه است و عدهای فرصت طلب در ابعاد زیاد مشغول چنین کاسبی هستند. منظور او نه فروشندگان بلکه پرورشدهندگان این ماهی است که حسابی کار و بارشان سکه شده.
در شلوغی خیابان تجریش عابران به سرعت از کنار جعبههایی که روی آن پر از شیشههای کوچک ماهی است رد میشوند و بعضی با تعجب میایستند و از فروشندگان در مورد آنها میپرسند. زنی جوان همراه پسربچه 7 سالهاش با لذت به تنگها نگاه میکنند و از فروشنده که پیرمردی لاغر با ریشی بلند است در مورد ماهیان میپرسد و اینکه نامشان چیست و چرا تا این اندازه ریز و بامزهاند؟ پیرمرد نگاهی به اطراف میکند و جوانی را که کمی آنطرفتر مشغول فروش همین تنگ است صدا میزند تا به سؤالهای زن جواب بدهد. پسر جوان میگوید: «اینها اسمشان زبراست. خانم خیالتان راحت اینها در محیط کوچک خیلی راحت زنده میمانند و اصلاً محیط طبیعی زندگیشان هم کوچک است. در اینترنت بزنید دقیقاً همین حرف را میبینید.» زن که خیالش راحت شده کوچکترین آکواریوم زندگیاش را میخرد و آن را دست پسر کوچکش میدهد. از فروشنده جوان میپرسم شما از کجا این ماهیها را میآورید؟ نگاهش از نوک کفشم تا فرق سر بالا میرود و با اکراه میگوید: «شهریار... آنجا توی سالنهای بزرگ تولید میکنند.» سریع سراغ دکه کوچک خودش میرود که عابران زیادی به تماشایش ایستادهاند و منتظر خرید تنگهای شیشهای هستند.
کمی جلوتر میایستم تا از خریداری بپرسم چرا تنگ کوچک را خریده؟ زن و مرد میانسالی همراه دختر نوجوانشان خوشحال از خرید حیات وحش کوچک، سمت بازار تجریش میروند. جلو میروم و سؤالم را میپرسم؛ میدانید این ماهی در چنین شرایطی شاید کمتر از چند روز دوام بیاورد؟ آیا برایتان اهمیت دارد که بدانید محیط زندگی واقعی زبرا چطور است؟ کمی به هم نگاه میکنند تا اینکه مرد میگوید: «نه نمیدانستیم. ولی 10 هزار تومان بیشتر نخریدهایم که، بالاخره ماهی است دیگر زود میمیرد.» انگار اصلاً متوجه دغدغه من نمیشود. میگویم این ماهی در محیط طبیعی 3 تا 5 سال عمر میکند اما در این تنگ کوچک شاید چند ساعت هم زنده نماند. سری تکان میدهد و میگذرد. لابد پیش خودش میگوید: «دلش خوش استها!»
عباس مختاری، کارشناس شیلات در مورد ماهی گورخری میگوید: «این ماهی مقاوم به آمونیاک و ازت است و برای همین هم از آنها در چرخه آکواریم استفاده میکنند. زبرا تنها ماهی است که در آمونیاک بالا دوام میآورد و میتواند در محیط کوچک هم زنده بماند. گونههای دیگر در این وضعیت اصلاً دوام نمیآورند یا آبشش آنها میسوزد یا چشمشان. درواقع مدفوع ماهی آمونیاک دارد و فقط زبرا است که میتواند آن را تحمل کند.»
مختاری نگهداری زبرا در این وضعیت را ناجوانمردانه میداند و معتقد است در این وضعیت تنگ زبرا هم مقاومت خود را بعد از چند روز از دست میدهد و میمیرد. او یکی دیگر از دلایل گرایش پرورش دهندگان به پرورش این ماهی را راحت بودن تکثیر و تغذیه آن میداند و میگوید: «یکی دیگر از خوبیهای زبرا این است که همه چیز خوار است. این گونه ماهی وارداتی نیست و زندهزا است. کافی است یک آکواریوم داشته باشید و یک تکه چمن مصنوعی کف آن بگذارید و به ماهی غذای کافی بدهید. ماهیهای تازه به دنیا آمده داخل چمن مصنوعی کف آکواریوم میروند و اگر پدر و مادر هم غذای کافی بخورند، دیگر مثل بقیه ماهیها کار به خوردن بچهها نمیرسد.»
کنار ایستگاههای مترو و واگنها هم پر از زبراست. فروشندهای با دو جعبه ماهی پیش میآید و با صدای بلند تبلیغ میکند: «ماهی زنده، طبیعت زنده... ماهی زنده طبیعت زنده. آکواریوم بخر 10 هزار تومن. نه غذا میخواد نه هوا... از خود گیاه میخوره و گیاه هم براش هوا تولید میکنه.» جلوی زن و مرد جوانی که بچه پنج سالهای را روی پا نشاندهاند، میایستد و یکی از شیشهها را بالا میگیرد: «نه برق میخواد نه باطری. دل بچه رو شاد کن با 10 هزار تومن... یک اسباب بازی بیخطر فقط 10 هزار تومن.» بچه به سمت مادر برمیگردد و میگوید: «مامان ماهی!» یکی از مسافرها تنگی را نشان ماهی فروش میدهد و میگوید، همکارت الان پیاده شد، همه خریدن برو قطار بعدی.
طبق معمول دیالوگهای خوشمزه جان میگیرد. یکی میگوید: «آقا اونی که نه برق میخواد نه باطری تفنگ حباب ساز بودها!» همه میزنند زیر خنده. ماهی فروش پیاده میشود اما انگار ماهی فروش دیگر چند واگن آن طرف تر سوار شده و حسابی دارد تبلیغ میکند: «ماهی زنده، طبیعت زنده... ماهی زنده طبیعت زنده.» یکی از مسافرها میگوید: «همه انگار سر یه کلاس نشستن!»
سپهر سلیمی فعال زیست محیطی و حقوق حیوانات با اشاره به اینکه فروش این ماهی توسط دستفروشان و دیگر اصناف غیرقانونی است میگوید: «براساس قانون نظام صنفی فقط صنف «خراز و آکواریوم» میتوانند این حیوانات را بفروشند و افراد و انجمنهای مردمی اگر فروش این ماهی را در دیگر اصناف مثل گلفروشی و سوپرمارکتها دیدند، میتوانند به سازمان تعزیرات حکومتی شکایت کنند.» البته سلیمی برای افرادی که این تنگها را هدیه گرفته یا ناآگاهانه آن را خریدهاند هم پیشنهادی دارد: «بهترین راه نگهداری زبرا این است که اولاً در هیچ محیط طبیعی و حوضی رها نشوند؛ بلکه محل نگهداری بزرگتری با حداقل پنج لیتر آب برای هر ماهی، تدارک ببینند و غذای مناسب به آنها بدهند. همچنین محلی که برای آنها در نظر میگیرند باید آرام باشد و دمای 20 تا 30درجه هم شرایط خوبی برای نگهداری از این ماهی است.» از مترو بیرون میآیم؛ زبرا اینجا، زبرا آنجا، زبرا همه جا. این ماهی کوچک گورخری دل همه را برده. آنها تکهای چمن مصنوعی و ماهی کوچکی را که دو روز دیگر خواهد مرد، به نام «طبیعت زنده» میخرند و شادمانه به خانه یا محل کار میبرند. چرا؟ چون همه میخرند، چون با 10 هزار تومان میشود لااقل یکی دو ساعت سرگرم شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
محمد معصومیان گزارشنویس
این روزها، در همه شهرها، شیشه هایی را در کنار خیابان ها می بینیم که یکی، دوتا ماهی ریز، داخل آن انداخته اند و منتظر برای فروش هستند و چه قدر هم مشتری دارند! من نام این شیشه ها را شیشه های مرگ تدریجی گذاشته ام. اصل عرضه و خرید ماهی های قرمز دم عیدی که داخل تشت و تنگ می فروختند و می فروشند، کاملاً غلط و برخلاف فرهنگ و آیین و مراسم ما و یک چیز وارداتی بود و است که این شیوه جدید بی رحمانه نیز به آن اضافه شده است. معمولاً همه ساله از اوایل اسفندماه، تجارت سیاه و کثیف ماهی قرمز، به همراه لاک پشت و سمندر و مار و حلزون و... شروع می شود و درواقع، دعوت و فراخوان بزرگی می شود از این موجوات، برای یک کشتار دسته جمعی که در جای خود، تأثیر بد روی همه به خصوص روان و افکار کودکان می گذارد و حامیان حیوانات نیز به موضوع حساس تر می شوند و تلاش می کنند از تجارت این موجود زنده جلوگیری کنند اما نتیجه ای نمی گیرند؛ چون از آن نقطه کورهایی است که خلأی قانونی داریم. ماهی قرمز، موجود زنده ای است و اسباب بازی و وسیله سرگرمی یا برای دکور منزل نیست. آزار و فراهم کردن زمینه مرگ ماهی ها به این شکل، فارغ از هر دین و مذهبی، امری غیرطبیعی و غیر اخلاقی و غیر انسانی است. بدیهی است که ماهی ها هم درد و رنج را حس می کنند؛ شاید سیستم عصبی پیچیده ای نداشته باشند اما دارای احساس هستند و حتی صاحبان خود را نیز می شناسند و پاسخ می دهند و نسبت به محرک های دردآور و آزاردهنده، عکس العمل نشان می دهند و برای ایجاد تغییر در شرایط آزاردهنده، تلاش می کنند. ماهی قرمزی که با شرایط فعلی تولید می شود و کسی هم جلوی آن را نمی گیرد، برخلاف حق طبیعی اش، امکان تلاش برای حفظ جان و موجودیتش را ندارد و در تنگ های محدود شیشه ای با تنگی نفس، دست به گریبان و تحت شکنجه است. به دلیل نگرش کالاگونه به آن، در پروسه تولید و توزیع، هیچ گونه توجهی به جان و آسایش این موجود نمی شود و اخیراً هم معلوم نیست کدام بی شعوری، برای اولین بار آن را اختراع! کرده تا اینجوری این موجودات، داخل شیشه های خیلی کوچک و مینیاتوری، با زندگی دستو پنجه نرم کنند و آخرین نفس هایشان، با زجر همراه باشد. ما که همینجوریش هم خشن هستیم و بعضاً با خودمان هم دعوا داریم؛ چرا همیشه دوست داریم خشونت را رواج بدهیم؟! مهربانی، لطافت و نرمی را نمی توانیم رواج بدهیم؟!