شکنجه های مرگبار سارق مینی بوس سوار / او را با تراکتور روی زمین کشاندند

قتل سارق در پردیس رخ داد. در قتل سارق در پردیس 4 مرد دستگیر شدند. در ماجرای قتل سارق در پردیس یک نفر کشته شد. رسیدگی به پرونده قتل سارق در پردیس در دادگاه آغاز شد. در ادامه بیشتر از قتل سارق در پردیس بخوانید.

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 5 فروردین‌ ماه سال 99 آغاز شد. زنی به پلیس آگاهی دماوند رفت و از ناپدید شدن شوهر 42 ساله اش به نام حبیب خبر داد.

وی گفت:  شوهرم راننده مینی‌بوس است. امروز صبح برای انتقال مسافر به قم ،خانه مان در پردیس را ترک کرد و دیگر بازنگشت. شب شد و هر چه با  تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود.من نگران همسرم هستم و می ترسم بلایی سرش آمده باشد.

با شکایت این زن تلاش برای افشای راز ناپدید شدن حبیب آغاز شد تا اینکه

 مأموران پلیس خودروی مینی‌بوس وی  را که نزدیک پمپ بنزینی حوالی خیابان نامجو رها شده ‌بود پیدا  کردند و به تحقیق پرداختند.

در بررسی‌ها روشن شد ساعتی قبل  مرد جوانی به نام رضا  پیکر نیمه‌جان مردی میانسال  را به پمپ بنزین منتقل  کرده و  از کارکنان پمپ بنزین کمک خواسته بود اما رضا با رها کردن مرد میانسال و قفل کردن درهای مینی بوس وی گریخته بود.

وقتی مشخص شد مرد میانسال که به  بیمارستان امام‌حسین (ع) منتقل شده بود ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات ناشی از ضربه جسم سخت به سرش  از پا در آمده است  خانواده وی از این ماجرا مطلع شدند و جسد وی را تحویل گرفتند.

شکنجه های مرگبار سارق مینی بوس سوار

ماموران پلیس به پرس و جو از کارکنان پمپ بنزین و اورژانس پرداختند و در بررسی  دوربین‌های مداربسته پمپ بنزین دوست حبیب به نام رضا را شناسایی کردند.با شناسایی رضا وی تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: من و حبیب سالهاست با هم دوست هستیم. آخرین بار برای تفریح  به حوالی جاجرود رفته بودیم. سوار مینی بوس حبیب در حال بازگشت بودیم که متوجه فنس های فلزی کنار یک باغ شدیم. ما تصمیم گرفتیم فنس‌ها را سرقت کنیم .در حال بریدن فنس ها بودیم که یکباره 4 مرد با  چوب و چماق به ما حمله کردند و ما را کتک زدند. آنها  پاهایمان را با زنجیر به عقب تراکتوری بستند و ما را روی زمین کشیدند. سپس رهایمان کردند. حال حبیب خوب نبود که سوار ماشینش شد. او چند دقیقه بعد حالش بد شد و از هوش رفت. من که ترسیده بود او را به تهران آوردم و مقابل یک پمپ بنزین از ماشین پیاده کردم و بعد از درخواست کمک از کارکنان پمپ‌بنزین فرار کردم.

به دنبال اظهارات این مرد  صاحب باغی که از آن سرقت شده بود  بازداشت شد.

این مرد گفت: از سالها قبل پیرمردی را به عنوان سرایدار باغ استخدام کرده بودم. اما از چندماه قبل که او فوت شد نگهبانی از باغم را به دو پسر و داماد او سپردم. مدتی قبل بخشی از فنس های کنار باغ سرقت شده بود و من از نگهبانهای باغ خواسته بودم کشیک بدهند و دزد را پیدا کنند. اما از ماجرای کشته شدن صاحب مینی بوس اطلاعی ندارم.

به دنبال اظهارات این مرد دو برادر،داماد و دوستشان بازداشت شدند و به شکنجه 2 دزد اعتراف کردند.

یکی از متهمان گفت: آن روز متوجه شدم 2 مرد در حال سرقت فنس‌های باغ هستند .من به همراه برادرم،دوستم و شوهر خواهرم آنها را کتک زدیم و برای اینکه آنها را ادب کنیم  پایشان را با زنجیر به تراکتور بستیم و چندمتر آنها را روی زمین کشیدیم. سپس آنها را رها کردیم.

با اعتراف های این مرد 3 همدستش نیز جرمشان را گردن گرفتند.

برای چهار متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا از خود دفاع کنند.

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.آنها گفتند: متهمان با بی رحمی پدرمان را به تراکتور بستند و روز زمین کشیدند. به همین خاطر تقاضای قصاص داریم.

وقتی متهمان یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند جرمشان را گردن نگرفتند.یکی از آنها گفت: ساعت 11شب بود که حبیب و رضا را در حال سرقت دیدیم و با آنها درگیر شدیم. آنها بعد از چند دقیقه آنجا را ترک کردند و گزارش ها نشان می دهد ساعت 5صبح پیکر نیمه جان حبیب مقابل پمپ بنزین رها شده است.ممکن است در این زمان میان حبیب و رضا درگیری پیش آمده و رضا او را زده باشد.

دومین متهم گفت: قبول دارم با حبیب درگیر شدم اما من ضربه ای به او نزدم و او وقتی باغ را ترک کرد حالش خوب بود و خودش پشت فرمان ماشینش نشست.

دو متهم دیگر نیز اتهامشان را گردن نگرفتند و قضات دادگاه ادامه جلسه را به آینده موکول کردند.

در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده  و در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ را ضربه به سر اعلام کرده بود، بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. وقتی متهمان  که با قرار وثیقه آزاد بودند به دفاع پرداختند جرمشان را گردن نگرفتند.

اولین متهم گفت: ما با مقتول درگیر شدیم اما ضربه ای به او نزدیم و او را به تراکتور نبستیم.

دومین متهم گفت: ما حبیب را کتک زدیم و قصدمان تنبیه کردن او بود. اما باور کنید ضربه ها کشنده نبود.

سومین متهم نیز اظهارات همدستش را تایید کرد و گفت: حبیب و دوستش با پای خودشان فرار کردند و رفتند. ممکن است بعد از فرار آنها با هم درگیر شده و رضا ،حبیب را کشته باشد.

آخرین متهم نیز جرمش را انکار کرد .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تار ای صادر کنند.