زن تهرانی سردسته باند تبهکاران بود / شهره با نقاب وارد صحنه جرم می شد
حوادث رکنا: شهره زن تهرانی سردسته باند تبهکاران میلیاردی بود که چند مرد را اجیر خود کرده بود.
زن تهرانی به نام شهره سردسته، باند سرقت میلیاردی بود که مردان را اجیر می کرد و نقشه های سرقت مجسمه با هم می کشیدند این زن با همدستانش با نقاب وارد صحنه های جرم می شدند.
عضو باند سرقت وقتی متوجه شد سردسته باند مجسمههای قیمتی را چند میلیارد تومان فروخته و پولش را به جیب زده است پلیس را از ماجرا با خبر کرد.
به گزارش رکنا، چندی قبل به مأموران پلیس پایتخت خبر رسید سارقانی به خانهای در یکی از خیابانهای شمالی تهران دستبرد زده و پس از سرقت میلیاردی از آنجا گریختهاند.
صاحبخانه به مأموران گفت: خانه ما طبقه دوم ساختمان مسکونی در شمال تهران است. امشب همراه خانوادهام برای شام مهمان خانه یکی از بستگانم بودیم. وقتی به خانه برگشتیم همه وسایل بهم ریخته بود که حکایت از آن داشت سارقانی به خانه ما دستبرده زدهاند.
بلافاصله به محل نگهداری پول، ارز و طلاهایمان رفتیم که دیدیم سارقان همه اموال قیمتی ما را سرقت کردهاند. در بررسیهای بعدی متوجه شدیم که در بالکن باز است و فهمیدیم که سارقان از طریق بالکن وارد خانهمان شدهاند و الان ماندهایم که چطور آنها توانستهاند از دو طبقه بالا بیایند و در بالکن را باز کنند.
با شکایت صاحبخانه تیم ویژهای از کارآگاهان پلیسآگاهی به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سارقان وارد عمل شدند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه چند شکایت دیگر هم به مأموران پلیس گزارش شد که نشان میداد سارقان اعضای باند حرفهای هستند که وقتی متوجه میشوند کسی داخل خانه نیست از طریق بالکن وارد خانه میشوند و اموال قیمتی را سرقت میکنند.
یکی از شاکیان گفت: داخل خانهام خواب بودم که صدای شبیه زنگ خانه شنیدم، اما فکر کردم در آن نیمهشب خواب دیدهام و به همین خاطر توجهی به آن نکردم و دوباره خوابیدم تا اینکه دقایقی بعد متوجه صدایی از بیرون ساختمان شدم. این بار بیدار شدم و از پنجره به بیرون نگاه کردم که چشمانم به شبحی شبیه انسان افتاد که روی دیوار حرکت میکرد و ناگهان غیبش زد. فکر کردم در خواب و بیداری قرار دارم و چشمانم اشتباهی دیده است. دوباره به اتاق خواب رفتم و خوابیدم که لحظاتی بعد صدای باز شدن در خانهام را شنیدم و به سرعت به داخل پذیرایی آمدم.
داخل پذیرایی با سه مرد نقابدار روبهرو شدم که مشخص بود سارق هستند. در حالی که من وحشت کردهبودم، سارقان هم با دیدن من هراسان شدند که با داد و فریاد درخواست کمک کردم و سارقان هم به شدت مرا کتک زدند و به سرعت از خانهام فرار کردند که موضوع را به مأموران پلیس خبر دادم.
بعد از آن بود که فهمیدم آن شبح یکی از سارقان بود که از طریق بالکن وارد خانهام شده و در را روی سارقان دیگر باز کرده است.
سرقت مجسمههای عتیقه از خانه بالاشهری ها در تهران
یکی دیگر از شاکیان هم گفت: همراه خانوادهام به مسافرت رفتهبودم تا اینکه پس از چند روز به تهران برگشتم و متوجه شدم اموال قیمتیام سرقت شده است. سارقان از طریق بالکن وارد خانهام شدهبودند و علاوهبر طلاها، اموال قیمتی، تعدادی مجسمه عتیقه گرانقیمت هم سرقت کرده بودند.
زن جوان سر دسته باند سرقت های میلیاردی مجسمه در تهران
بررسیهای مأموران پلیس نشان داد سارقان در تمامی سرقتهای سریالی خود نقاب به صورت دارند و هیچ ردی هم از خود به جای نگذاشتهاند. در حالی که هر چند روز یکبار به تعداد شاکیان افزوده میشد پسر جوانی به اداره پلیس رفت و راز باند سارقان منزل را بر ملا کرد.
وی گفت: مدتی قبل با زن جوانی به نام شهره در یک مهمانی آشنا شدم که قرار بود خیلی زود مرا پولدار کند و به همین خاطر وارد باند سرقت شدم، اما در اولین سرقت متوجه شدم شهره سر اعضای باند کلاه میگذارد که تصمیم گرفتم باند آنها را لو بدهم.
بررسیهای مأموران نشان داد باندی که شهره تشکیل داده همان باند سارقان خانههای شمال تهران است که دست به سرقتهای سریالی میزنند. سپس مأموران پلیس شهره و شش عضو دیگر این باند را شناسایی و دستگیر کردند.
متهمان پس از اقرار به سرقتهای سریالی برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند.
گفتگو با یکی از سارقان
یکی از اعضای باند پسر ورزشکاری است که رئیس باند او را معتاد و وارد باند خلافکاران کرده است. به گفته خودش در بین دوستانش به سهیل عنکبوتی معروف است، چون از دیوار راست بالا میرود و همین موضوع باعث شدهبود که شهره برای او تله بگذارد و او را گرفتار کند.
سهیل ورزشکاری؟
بله، من از دوران کودکی ژیمناستیک کار میکردم تا اینکه به ورزش پارکو علاقه پیدا کردم و آن را به صورت حرفهای ادامه دادم. همیشه دوستانم به من غبطه میخوردند، چون از دیوار راست یک ساختمان سهطبقه در سه دقیقه بالا میرفتم و به همین خاطر معروف شدم به سهیل عنکبوتی، اما قدر خودم را ندانستم و زندگیام را تباه کردم.
شما که ورزشکار حرفهای بودی، چه شد که معتاد شدی؟
شهره مرا معتاد کرد. او برای تکمیل شدن اعضای باندش به فردی نیاز داشت که به راحتی از دیوار بالا برود و از طریق بالکن وارد خانه شود و در را برای اعضای باند باز کند به همین خاطر وقتی فهمید من ورزشکار و جویای نام هستم برای من تله گذاشت و من در تله افتادم.
چطوری؟
من به یکی از باشگاههای مشهور میرفتم و در آنجا تمرین میکردم و گاهی هم با دوستانم در همان نزدیکی داخل پارکی حرکات پارکو انجام میدادیم که شهره مرا دیده بود و همانجا تصمیم گرفته بود مرا در تله بیندازد. آن روز لعنتی وقتی از باشگاه بیرون آمدم و سوار خودروام شدم داخل خیابان با خودروی زن جوانی (شهره) آینه به آینه شدم، البته زن جوان مقصر بود که از من خواست تلفن همراهم را به او بدهم تا هماهنگ کند خسارت ماشین مرا بپردازد. او خودش را شهره معرفی کرد و بعد از یکی دوباره تلفنی حرف زدن به دروغ گفت که مدیر یک شرکت است و شوهر هم ندارد. او به من ابراز علاقه کرد و پس از اینکه چند باری با او به مهمانی رفتم متوجه شدم که در دام اعتیاد گرفتار شدهام. بعد از آن بود که ناخواسته وارد باند سارقان شدم تازه متوجه شدم شهره رئیس باند است و مرا فریب داده است، اما من معتاد شده بودم و آلوده به کارهای خلاف که دیگر کاری از دستم ساخته نبود.
درباره شگرد سرقتها توضیح بده.
ما شش نفر بودیم که معمولاً چهار نفری برای سرقت میرفتیم. البته شهره همه برنامهریزیها را انجام و دستورات را به ما شش نفر میداد و خودش به سرقت نمیآمد. ابتدا محل سرقت مشخص میشد و بعد ما به محل میرفتیم و وقتی متوجه میشدیم کسی داخل خانه نیست یکی از ما داخل خودرو زاغزنی میکرد و من در چند دقیقه خودم را به بالکن میرساندم و پس از اینکه در را باز میکردم دو نفر دیگر وارد میشدند و اموال را سرقت میکردند و در آخر هم اموال سرقتی را برای تقسیم به شهره تحویل میدادیم.
در سرقتها با صاحبخانه هم روبهرو میشدید؟
بله، در چند مورد که زنگ زدیم صاحبخانه خواب بود و متوجه نمیشد، اما وقتی وارد خانه میشدیم متوجه ما میشد که مجبور بودیم برای فرار او را کتک بزنیم.
چه شد که همدست شما، باند را لو داد؟
شهره همیشه سر ما کلاه میگذاشت و پول کمی به ما میداد، ما هم متوجه نمیشدیم تا اینکه پسر جوانی عضو باند ما شد. یکبار که چند مجسمه عتیقه سرقت کرده بودیم شهره گفت مجسمهها تقلبی هستند و کسی بابت آنها پولی نداده است. عضو جدید باند که پسر زیرکی است متوجه شد شهره آنها را به قیمت بالایی فروخته است و همین موضوع باعث درگیری آنها شد و شهره او را از باند اخراج کرد و او هم به اداره پلیس رفته بود و ما را لو داده بود.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.
ارسال نظر