سعید را کشتم چون به زن دوستم نظر داشت / مرد غیرتی در دادگاه جنایی تهران

به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، رسیدگی به این پرونده از دهم مهرماه سال ۹۷ به دنبال پیدا شدن جسد یک مرد جوان در یکی از باغ های منطقه کن آغاز شد. صاحب باغ که جسد را پیدا کرده بود با ماموران کلانتری ۱۴۲ تماس گرفت و جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.

صاحب باغ گفت: من گاهی اوقات برای سرکشی به باغم می روم. آخرین بار وقتی به باغ آمدم با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. جسد یک مرد در انتهای باغ افتاده بود. من او را می شناسم. او کارگر ساختمان مجاور است که قبلا چند بار او را دیده ام اما نمیدانم چه کسی و با چه انگیزه‌ای او را کشته و جسدش را در باغ من رها کرده است.

دستگیری کارگر قاتل در تهران

تحقیقات در این زمینه آغاز شد و روشن شد وی از چندماه قبل به عنوان کارگر ساختمانی مشغول کارشده بود. ماموران پلیس در نخستین گام از تحقیق ها به بازجویی ازهمکاران وی پرداختند. تناقض گویی‌های همکار ۳۲ ساله قربانی به نام ابوالفضل دستش را رو کرد و وی قتل اعتراف گردن گرفت.

اعتراف به قتل غیرتی در باغ / قاتل بی رحم بخشیده شد

ابوالفضل گفت: من و سعید از مدت‌ها قبل از شهرستان برای پیدا کردن کار به تهران آمدیم و در یک ساختمان نیمه ساز مشغول به کار شدیم.او آخرین بار خاطره‌ای برایم تعریف کرد که موجب شد عصبانی شود .او می‌گفت از مدتی قبل برای همسر یکی از همکارانمان  تلفنی مزاحمت ایجاد کرده و پس از مدتی با او صحبت کرده است .او می‌گفت به همسر همکارمان علاقه‌مند شده و می خواهد با او در ارتباط باشم.

وی ادامه داد: من از شنیدن حرف های سعید غیرتی شدم و به او گفتم بهتر است دست از این کار بردارد اما او مرا مسخره کرد . من که عصبانی شده بودم فکر کردم آدم کثیفی است و ممکن است برای همسر من هم مزاحمت ایجاد کند. به همین خاطر کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم .

به دنبال اعتراف های مرد جوان و بازسازی صحنه جرم وی به پای میز محاکمه ایستاد .این در حالی بود که وی با پرداخت دیه توانست رضایت اولیای دم را جلب کرد .

شرمندگی قاتل در دادگاه

ابوالفضل از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و در دادگاه ابراز پشیمانی کرد .

وی گفت: باور کنید من و همکارم از سال ها قبل با هم دوست بودیم و من هیچ خصومتی با او نداشتم. اما حرف‌های او باعث تا غیرتی شوم . وقتی او از مزاحمت برای همسر دوست مشترکمان صحبت می کرد فهمیدم آدم کثیفی است و ممکن است برای همسر من و سایر دوستانمان که در شهرستان هستند مزاحمت ایجاد کند. به همین خاطر پارچه ای را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. سپس جسد را در باغ روبه رو رها کردم.

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت : پشیمانم و طلب بخشش دارم.من با سختی توانستم دیه را به اولیای دم بدهم و رضایت آنها را جلب کنم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی و از جنبه عمومی جرم برای وی حکم صادر کنند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی