قتل مستانه!  / شاهرگ دوست 17 ساله را بریدم

به گزارش رکنا، وقتی به خودم آمدم دیدم «بابک» غرق در خون، نقش بر زمین شده است. پسر ۲۳ ساله با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری افزود: من با دیدن این صحنه از محل متواری شدم و به خانه یکی از دوستانم رفتم. لحظات بسیار سختی را پشت سر گذاشتم و از ترس مثل بید می لرزیدم. حدود دو ساعت از آن حادثه لعنتی گذشته بود که برایم خبر آوردند بابک به خاطر شدت صدمات وارده و خونریزی زیاد در بیمارستان فوت کرده است.

با شنیدن این خبر، ناگهان از خواب غفلت بیدار شدم و کابوس وحشت تا زمانی که پلیس برای دستگیری ام آمد روح و روانم را عذاب داد. باور کنید در این دو ساعت بدترین دقایق عمرم را سپری کردم و حالا تازه می فهمم که در حالت مستی چه جنایتی انجام داده ام.

پسر جوان اشک هایش را پاک کرد و در بیان داستان تلخ زندگی اش افزود: پدرم فردی معتاد و بی مسئولیت است و خرج زندگی ما را مادرم با کارگری به سختی تامین می کند. من از دوران کودکی با حس حقارت بزرگ شدم و سرکش و خودخواه بار آمدم. افسوس به جای آن که کمک خرج خانواده ام باشم و باری از روی دوش مادر بیچاره ام بردارم همیشه سنگ جلوی پایش می انداختم و مایه عذاب و ناراحتی اش بودم.

رفیق بازی و مشروب خواری تنها تفریحی بود که به نظرم می رسید و در روز حادثه نیز پس از خوردن مشروبات الکلی، با دوستم درگیر شدم و نمی دانم چه طور شد که با چاقو شاهرگش را بریدم. من حالا به عنوان یک قاتل در انتظار حکم دادگاه هستم و از این که نوجوانی ۱۷ ساله را به سینه قبرستان فرستاده ام و پدر و مادری عزادار شده اند احساس پشیمانی و عذاب وجدان شدیدی دارم.

در پایان می خواهم به جوان ها بگویم راه زندگی خود را از اول درست انتخاب کنید و حتی اگر در شرایط سخت و نابسامانی قرار داشتید با مشکلات بجنگید و مردانه زندگی کنید. اگرچه از پدرم نیز گلایه های زیادی دارم اما چون خیلی دوستش دارم به خودم اجازه نمی دهم در این باره حرفی بزنم. ای کاش او هم مرا دوست داشت و دنبال خلاف و اعتیاد نمی رفت. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

فیلم پر بازدید قتل در اسلامشهر