به گزارش رکنا، با خوشحالی پا به خانه بخت گذاشتم و تصورم این بود که در خانه شوهرم زندگی را درک خواهم کرد. اما افسوس که همسرم نیز مردی تعصبی و خسیس بود. او من و ۴ فرزندمان را با سخت گیری هایش عقده ای بار آورد و آرزوی یک خوراک، لباس و تفریح و مسافرت درست و حسابی را در دلمان به یک حسرت تبدیل کرد.

ما سال ها زیر یک سقف در وضعیتی تاسف بار زندگی کردیم تا این که حدود ۳ سال قبل شوهرم مال و ثروتی که حاضر بود جانش را برای آن فدا کند به ارث گذاشت و فوت کرد. با مرگ همسرم، بچه هایم که انگار منتظر چنین فرصتی بودند از همان لحظه به خاک سپاری پدرشان به خاطر تقسیم ارث و میراث به جان هم افتادند و درگیری شدیدی بین آن ها به وجود آمد. آن ها پس از گرفتن سهم ارث خود با همدیگر قهر کردند و ۲ دامادم که مدعی بودند حق و حقوق شان ضایع شده ارتباط خود را با خانواده ما به طور کامل قطع کرده اند.

این ارثیه برای دو پسرم نیز عاقبت خوبی نداشت چون یکی از آن ها با خرید خودرویی گران قیمت و ریخت و پاش بی حساب و کتاب به فساد اخلاقی کشیده شد و پسر دیگرم نیز معتاد شده است. من دلم برای ۲ عروسم می سوزد که آن ها نیز خیری از زندگی خود نمی بینند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.