پیشنهاد بد سمانه خانم در پارتی مختلط من را تسلیم وسوسه کرد !
رکنا: در میهمانی شبانه بودیم که سمانه پیشنهاد داد او را همراهی کنم همین پیشنهاد کافی بود تا به ناکجاآباد برسم.
این جملات بخشی از اعترافات سارق دوچرخه های شهروندان از مجتمع های مسکونی است که چند روز پیش در تور نیروهای تجسس کلانتری الهیه مشهد افتاد و همدست دیگر خود را نیز لو داد. این جوان 32 ساله که مدعی بود سابقه کیفری ندارد اما از مدت ها قبل برای تامین هزینه های اعتیادش به اموال مردم دستبرد می زند پس از آن که به سوالات فنی و تخصصی کارآگاهان دایره تجسس پاسخ داد درباره سرگذشت خود نیز به مشاور دایره مددکاری اجتماعی کلانتری گفت: در یکی از روستاهای اطراف شهرستان قوچان به دنیا آمدم و رشد کردم. اما در گذر زمان و برای رسیدن به یک زندگی بهتر به مشهد آمدم و بالاخره در شهر طرقبه شاندیز ساکن شدم. با آن که شغل ثابتی نداشتم و مشاغل زیادی را برای کسب درآمد تجربه کردم ولی از زندگی ام راضی بودم تا روزی که اولین نخ سیگاری که در یک جمع دوستانه لای انگشتانم گذاشته شد توسط سمانه بود پیشنهاد این دختر بیچاره ام کرد خواستم کم نیاورم رفاقت و معاشرت با همین دوستان مرا به سوی مواد مخدر سوق داد. ابتدا از مصرف مواد در همنشینی های شبانه با دختر و پسرها لذت می بردم و بیشتر اوقاتم را با سمانه می گذراندم من و او با هر تعارفی بلافاصله پای بساط می نشستیم تا این که با مواد مخدر صنعتی آشنا شدم و این درحالی بود که سمانه تنهایم گذاشته بود. از وقتی هروئین و کریستال وارد زندگی ام شد من هم مسیر سقوط و تباهی را پیش گرفتم چرا که مواد مخدر مسیر حرکت مرا مشخص می کرد در حالی که وضعیت مالی مناسبی داشتم ولی کارم به جایی رسیده بود که دیگر از عهده هزینه های سنگین اعتیادم برنمی آمدم و همه درآمدم را در کنار پس اندازهایم روی زرورق می ریختم و دود می کردم. زمانی به خود آمدم که دیگر نای کار کردن هم نداشتم. تا ظهر خواب بودم و بعدازظهر هم به مصرف مواد مخدر می پرداختم تا رمقی برای کارکردن داشته باشم، اما زمانی که بساط استعمال مواد را جمع می کردم دیگر شب شده بود و باید به دنبال تهیه مواد مخدر می رفتم. خلاصه وضعیتم به جایی رسید که همسرم مرا رها کرد و به همراه فرزندانم به خانه پدرش رفت. من هم در این شرایط به منزل یکی از دوستانم در جاده قدیم قوچان می رفتم و با یکدیگر مواد مصرف می کردیم. وقتی فقط یک خودرو از مال دنیا برایم باقی ماند به ناچار پیشنهاد دوستم برای سرقت از مجتمع های مسکونی را پذیرفتم. «صابر» میگفت: صبح زود به منطقه الهیه مشهد می رویم و از داخل مجتمعهای مسکونی که نگهبان ندارند اموالی را سرقت می کنیم کسی هم نمی تواند ما را شناسایی کند! این گونه بود که مسیر سرقت را پیش گرفتم در اولین سرقت ها خیلی می ترسیدم و با نگرانی و اضطراب وارد پارکینگ یا انباری واحدهای آپارتمانی می شدم ولی آرام آرام طوری رفتار می کردم که مورد ظن اهالی قرار نگیرم. از سوی دیگر نیز به مجتمع هایی دستبرد می زدیم که ساکنان آن ها مسائل ایمنی را رعایت نمی کردند یا اموال خودشان مانند دوچرخه را بدون قفل و زنجیر در پارکینگ یا انباری رها می کردند. من هم با یک میله آهنی قفل آویز را می شکستم و اموال قابل فر وش را به سرقت می بردم. این سرقت ها تا جایی ادامه یافت که از ضایعات فلزی و در و پنجره های ساختمان های در حال احداث هم نمی گذشتیم. خودروام را در گوشه ای پارک می کردم و هر آن چه را از اموال داخل انباری ها به دستم می رسید، در صندوق عقب می ریختم و به همراه دوستم فرار می کردیم من لوازم سرقتی را به همدستم می دادم و او هم با فروش آن ها به مالخران مبالغی را برای خرید مواد مخدر به من می داد به طور مثال برای فروش هر دوچرخه بین 50 تا صد هزار تومان به من می رسید ولی نشانی دقیق محل سرقت هایی را که انجام دادیم به خاطر ندارم! خلاصه زمانی با تماس و قرار صوری نیروهای کلانتری الهیه دستگیر شدم که مالکان یک مجتمع مسکونی از طریق نصب دوربین های مداربسته تصاویر مرا هنگام سرقت ضبط کرده و در اختیار کلانتری قرار داده بودند حالا هم ...
شایان ذکر است، به دستور سرهنگ توفیق حاجیزاده (رئیس کلانتری الهیه) تلاش ماموران تجسس برای دستگیری همدست متهم و کشف سرقت های احتمالی دیگر آنان ادامه یافت.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر