وسواس تبهکاری حتی دزدی در زندان
رکـنا : میزان بهبود خود به خودی معلوم نیست. برخی افراد در طول فاصله این کار از مقاومت در برابر کنترل تکانه ناتوان بوده ولی برخی در این فاصله که ممکن است هفتهها طول بکشد، فاقد علائم هستند. درمان متداول برای این نوع اختلال روانکاوی است.
در مواردی که بیمار دچار احساس شرم و گناه شده به دلیل انگیزه قوی او برای تغییر رفتار میتوان با رواندرمانی به نتیجه مطلوب رسید. رفتاردرمانی از جمله حساسیتزدایی و تغییر وابستگیهای اجتماعی نیز در این بیماران کارساز است، اما در برخی موارد نیز داروهایی مانند سروتونین و فلوکستین در درمان جنون دزدی موثر بوده است.
دزدی برایش شده بود عادت. فرقی برایش نمیکرد داخل اتوبوس است یا داخل خیابان. حتی وقتی پول هم داخل جیبش بود باز هم سرقت میکرد. وقتی هم که به زندان افتاد دو، سه بار سیگارهای همبندیهایش را به سرقت برد، هر بار هم کتک مفصلی خورد.
عادت به کارهایی که در عرف و قانون وجود ندارد، یکی از بدترین عاداتی است که برخی به آن دچار میشوند؛ سرقت، خیانت و تخریب اموال مردم، از جمله عاداتی است که میتوان آن را نوعی بیماری تلقی کرد. گاهی افرادی که عادت به سرقت دارند، حتی اموال باارزشی را نمیدزدند و پس از برداشتن اموال دیگران یا آن را در گوشهای میاندازند یا به صاحبش برمیگردانند. برخی افرادی که به همسر خود خیانت میکنند، تصمیمی برای این کار ندارند و همیشه هم پس از خیانت از کار خود پشیمان میشوند، اما با این حال وسوسه این کار آنها را وادار به کاری میکند که تبعات زیادی را میتواند به همراه داشته باشد.
اما علل اصلی این عادتها چیست و چه عواملی باعث میشود فرد به این عادتهای زشت دچار شود.
دکتر ابوالفضل فرخرو، روانشناس، در این باره میگوید: یکسری افراد با وجود آنکه آنها نیاز مالی ندارند، اما اقدام به دزدی میکنند. اینگونه افراد تمایل زیادی به برداشتن اشیای دیگران دارند، در واقع این تمایل شدید به شکل باورنکردنی در این افراد وجود دارد. این عادت حتی میتواند در برداشتن یک جفت جوراب در یک فروشگاه باشد.
اگر دقت کنید حتی وقتی این افراد به رستوران یا میهمانی میروند، حتی به یک نمکدان یا قاشق و چنگال نیز رحم نمیکنند و حتی ممکن است دستمالهای داخل جعبه دستمال کاغذی را نیز تا کنند و در جیب خود قرار دهند. این جنون در افرادی که به موادمخدر اعتیاد دارند نیز دیده میشود. یعنی شاید بارها پس از ترک مواد دوباره به مصرف مواد رو میآورند.
این روانشناس در ادامه میگوید: در واقع جنون سرقت، غیبت یا تمایل شدید به موادمخدر به دلیل نوع نیاز روانی ارضا نشده است. شما افرادی را دیدهاید که با وجود شرایط مالی خوب به خاطر وابستگی به موادمخدر حتی کارتنخواب شدهاند. در واقع احساس محرومیت از محبت با احساس تملک به شیء یا عادتی میتواند جبران شود.
این رفتارشناس در ادامه میگوید: اما اگر بخواهیم این عادت را ریشهایتر بررسی کنیم، میتوانیم به دوران بچگی این افراد برگردیم. در واقع میتوان گفت ریشه این رفتارها کمبود محبت والدین در کودکی است که زمینهساز عطش دزدی در بزرگسالی میشود.
وی در ادامه تصریح میکند: متأسفانه خیلی از اوقات خانوادهها به بسیاری از رفتارهای کودکان توجه نمیکنند و همین مسأله عادات آنها را تثبیت میکند. نباید از رفتار کودکی که وقتی به میهمانی میرود، اسباببازی صاحبخانه را با خود برمیدارد یا اینکه چند خوراکی در داخل کیف مادر میاندازد، بیتفاوت گذشت. وقتی کودک این اقدام را انجام میدهد، برخی والدین گاهی به این رفتار کودکان خود میخندند و با این کار، حرکت کودک را تأیید میکنند. این اقدام نوعی تشویق برای کار وی به حساب میآید. در واقع میتوان گفت کودکان با این اقدام میخواهند توجه بزرگترها را به خود جلب کنند. بسیاری از کارشناسان معتقدند بیش از 80 درصد افرادی که به موادمخدر معتاد میشوند نیز با همین مشکل روبهرو هستند و کمبود محبت و نیاز به توجه والدین آنها را وادار میکند به سمت مصرف این مواد گرایش پیدا کنند.
وی در ادامه میگوید: ما در علم روانشناسی بیماریای داریم که به جنون دزدی شهرت دارد. در این بیماری افراد بهشدت تمایل دارند که اموال دیگران را بردارند، شاید هیچ نیازی به آن شیء یا وسیله نداشته باشند، اما وسوسه این کار آنها را رها نمیکند. این سرقتها گاهی کوچک هستند و شاید در حد سرقت یک خودکار باشد، اما با این کار فرد از نظر روانی آرام میگیرد. در اصل آنچه ربوده میشود هدف نیست، بلکه هدف اساسی، نفس عمل «برداشتن» است.
وی در ادامه میگوید: البته این عادت زشت تنها به سرقت منتهی نمیشود، گاهی حتی خیانت به همسر و خانواده برای برخی افراد به صورت یک عادت همیشگی تبدیل میشود. فرد با آنکه به خانواده و همسرش علاقه دارد، اما با این وجود هر بار به همسر خود خیانت میکند. هر بار هم که خانواده از این ماجرا مطلع میشوند، آنها با گریه و زاری میخواهند همسر و فرزندان، وی را ببخشند، اما این پایان ماجرا نیست و این خیانتها باز هم تکرار شده و به صورت یک عادت زشت در این افراد نهادینه میشود .
این روانشناس اجتماعی با اشاره به اینکه این عادتهای نادرست قابل درمان هستند، میگوید: بیش از 5 درصد از سرقتها و خلافها از روی عادت صورت میگیرد و میتوان گفت افرادی که به این عادتها دچار هستند، باید تحت درمان قرار گیرند. شواهد نشان میدهد این عادتها ممکن است با یک نوع اختلال روانی مانند افسردگی ارتباط داشته باشد. هر چند اختلالات دیگری مانند اختلال شخصیت اسکیزویید و اختلال شخصیت مرزی را نیز مرتبط با این بیماری میدانند.
وی در ادامه میگوید: این عادتها که به نوعی بیماری تبدیل میشود، در بین افراد سرشناس هم دیده میشود. چند سال قبل همه دیدند که رئیسجمهوری چک وقتی در کنار همتای شیلیایی خود نشسته بود، خودکار وی را بدون آنکه کسی متوجه شود سرقت کرد. با آنکه این مسأله بسیار رسانهای شد، اما رئیسجمهوری چک در مصاحبههای خود از آخرین سرقتش خبر داد که از سازمان ملل یک دفترچه سرقت کرده است.
این ماجرا درمان دارد
دکتر علی ناظرآستانه، روانپزشک نیز در مورد درمان این مسأله میگوید: این عادتها باید طی زمان حل شود، اما در برخی تا پایان عمر همراه است که وقتی این مشکل راحتتر درمان میشود که روانکاوی در مورد آنها صورت گیرد.
در مواردی که بیمار دچار احساس شرم و گناه شده، به دلیل انگیزه قوی او برای تغییر رفتار میتوان با رواندرمانی به نتیجه مطلوب رسید. رفتاردرمانی از جمله حساسیتزدایی و تغییر وابستگیهای اجتماعی نیز در این بیماران کارساز است، اما در برخی موارد داروهایی مانند سروتونین و فلوکستین در درمان جنون دزدی موثر بوده است.
وی در ادامه میگوید: مشاوره و حضور در درمانهای گروهی و شرکت در انجمنهای گروهی میتواند در درمان این افراد بسیار موثر باشد .
میتوان انتظار داشت که در اثر روانکاوی، افراد دچار عادات نادرست بهبود یابند، با این حال در صورت وجود یک رابطه درمانی خوب و انگیزه قوی برای تغییر رفتار میتوان نتیجه بهتری را انتظار داشت، اما مشکلی که در این بین وجود دارد، این است که افرادی که عادات اینچنینی دارند به دکتر و روانشناس مراجعه نمیکنند و بیشتر موارد سر از زندان درمیآورند.
ارسال نظر