غرور کاذب، خود بزرگ بینی و قدرت نمایی موجب شده بود تا به بهانه حمایت از پدرمان دچار درگیری های متعدد شویم و هر بار طوری عمل می کردیم که دیگران این صحنه‌ها را ببینند و درس عبرت بگیرند چرا که ما چند برادر بودیم و در برابر خواسته هایمان کوتاه نمی آمدیم تا این که در یکی از همین درگیری ها ناگهان برق تیغه های چاقو در آسمان درخشید .

جوان 27 ساله ای که به اتهام قتل Murder یک راننده کامیون تحت تعقیب قرار داشت وقتی در تنگنای محاصره پلیس Policeقرار گرفت خود را تسلیم قانون Law کرد. او که دستبندهای آهنین عدالت بر دستانش گره خورده بود و خود را در نزدیکی چوبه‌دار می دید درباره چگونگی وقوع حادثه Incident به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: در یک خانواده 10 نفره رشد کردم و از این که چهار برادر داشتم احساس غرور می کردم چرا که اگر اتفاقی برایم رخ می داد مورد حمایت برادرانم قرار می گرفتم و در واقع کسی نمی توانست بگوید بالای چشمتان ابروست. پدرم راننده کامیون بود و مخارج زندگی را با رانندگی در جاده های بین شهری تامین می کرد به همین دلیل من و برادرانم نیز به شغل پدر روی آوردیم و راننده کامیون شدیم چرا که رابطه صمیمی با پدرمان داشتیم و هنگام اوقات فراغت با او به سفرهای کاری می رفتیم. از سوی دیگر به دلیل علاقه‌ای که به رانندگی داشتم در کلاس سوم راهنمایی ترک تحصیل کردم چون تا حد خواندن و نوشتن، سواد آموخته بودم و بیشتر از آن را نیاز نمی دیدم. با وجود این درگیری های ما با طرف مقابل از یک مجلس عروسی شروع شد.

سال ها قبل وقتی به مجلس عروسی یکی از اقوام دعوت شده بودیم و ساقدوش داماد بودم،  فردی از طرف خانواده عروس - که بعدا فهمیدم پسرخاله عروس خانم است - به پدرم توهین کرد همین موضوع موجب درگیری فامیلی شد و به نزاع دسته جمعی کشید چرا که احساس می کردیم پدرمان را تحقیر کرده اند. اگرچه آن شب به خاطر میانجی‌گری افراد دیگر نزاع خاتمه یافت ولی کینه عمیقی از فامیل طرف مقابل در دل ما باقی ماند تا جایی که خیلی از افراد برای شعله ورکردن این کینه قدیمی اقدام به سخن چینی می کردند.

از سوی دیگر نیز هرگاه طرفین نزاع یافرزندان آن ها را در مکان های مختلف یا مجالس خانوادگی می دیدیم بلافاصله مشاجره و نزاع بین ما شکل می گرفت. کار به جایی رسید که دیگر میانجی‌گری بزرگان فامیل و ریش سفیدان نیز تاثیری در برطرف شدن این کینه های شتری نداشت.

روزها به همین ترتیب می گذشت و ما برای یکدیگر خط و نشان می کشیدیم چرا که طرف های مقابل نیز راننده جاده بودند و گاهی در ایستگاه های مختلف با هم برخورد می کردیم. تا این که روزی در یک شرکت باربری در نزدیکی سبزوار با سه برادر از طرف مقابل برخورد کردیم که بلافاصله درگیری بین برادران من و آن 3 برادر شروع شد در این میان من چاقو را از داخل کامیون برداشتم و وارد درگیری شدم اما قصد کشتن Killing کسی را نداشتم فقط غرور کاذب و خشم آنی و همچنین کینه توزی های کودکانه این حادثه تلخ را رقم زد.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

نماینده مجلس شورای اسلامی معتاد بود! + فیلم

حکم اعدام برای نو عروس تهرانی + عکس

این مرد می خواهد معشوقه زن جوانش اعدام شود + عکس دادگاه تهران

این شیر زن ایرانی محافظ شخصی فرمانده سپاه بود +عکس

تجاوز 10 زن و دختر جوان در برابر دوربین مخفی / شهرام دستگیر شد

مائده هژبری اعتراف به اشتباه کرد/ دیگر نمی رقصم! +عکس

خواننده پاپ اعدام می شود! / 5 دختر روی ادعاهایشان پافشاری می کنند!

مرد جوان هر شب با اسلحه سراغ زن همسایه می رفت و از او تمکین می خواست + فیلم

3 مرد و 4 زن کودکان خیابانی را برای تجاوز خرید و فروش می کردند+عکس

زنان تنها وقتی در را باز می کردند 4 مرد را می دیدند! / در گرگان رخ داد

چه بلایی سر معصومه و سمیرا در ویلا آمد / 8 مرد به من رحم نکردند

داماد قبل بله شنیدن از عروس اقرار وحشتناکی کرد + عکس