مرد جوان که با اعلام شکایت همسرش و با ردیابی‌های اطلاعاتی در فضای مجازی دستگیر شده بود در حالی که زندگی خود را در معرض نابودی می‌دید به تشریح ماجرای زندگی‌اش پرداخت و به رئیس دایره اجتماعی پلیس Police فتا گفت: حدود ۶ سال قبل با سیمین ازدواج کردم. آن روزها هر دوی ما در یک رشته تحصیل می‌کردیم که من به خاطر رفتار و وقار او عاشقش شدم و در سال آخر تحصیل در دانشگاه به خواستگاری‌اش رفتم. با توجه به این که از نظر خانوادگی نیز شرایط یکسانی داشتیم خیلی زود مقدمات عقدکنان فراهم شد و ما با یکدیگر ازدواج کردیم. بعد از پایان تحصیلات من شغل متناسب با رشته تحصیلی‌ام را پیدا نکردم و به شغل آزاد روی آوردم. این گونه بود که فروشگاهی تأسیس کردم و مشغول کار در بازار Store شدم اما سیمین به خاطر استعداد فوق‌العاده‌اش شاگرد اول دانشگاه شد و در کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد. او پس از آن که با موفقیت و رتبه تک رقمی دانش آموخته شد در همان دانشگاه هم به تدریس پرداخت، اما مدام در وایبر و شبکه‌های اجتماعی در حال پاسخ‌گویی و چت کردن با دانشجویانش بود و از سوی دیگر نیز برای شرکت در آزمون دکترا مدام مطالعه می‌کرد به طوری که دیگر خانواده‌اش را فراموش کرده بود و حتی حاضر نمی‌شد فرزندی به دنیا آورد. دیگر کانون زندگی‌ام هر روز سردتر می‌شد و من با دیدن کودکان دوستانم در آرزوی گریه‌ها و لبخند‌های یک کودک خردسال باقی مانده بودم. به طوری که «حسادت» سراسر وجودم را فرا گرفته بود و نمی‌توانستم تحصیل سیمین در مقطع دکترا را بپذیرم. این گونه بود که با طرح یک نقشه سعی کردم در مسیر ورود او به دانشگاه سنگ‌اندازی کنم. یقین داشتم همسرم با رتبه بسیار خوبی پذیرفته خواهد شد. بنابراین پس از آن که همسرم در آزمون دکترا ثبت‌نام کرد رمز ثبت‌نام اینترنتی او را یادداشت کردم و به طور پنهانی از لپ‌تاپ خودم و هنگام مهلت اصلاح اطلاعات ثبت‌نام همه اطلاعات ثبت شده را تغییر دادم اما وقتی دفترچه آزمون رسید همسرم متوجه تغییر اطلاعات شد و از فردی ناشناس شکایت کرد که پلیس فتا با ردیابی اطلاعاتی مرا شناسایی و دستگیر کرد. سیمین که با دیدن من شوکه شده ، قصد دارد از من طلاق بگیرد چرا که مدعی است من خیرخواه او نیستم و نمی‌تواند با من زندگی کند. حالا با اشتباهی که مرتکب شده‌ام نمی‌دانم پایان این ماجرا به کجا می‌کشد... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی