مرد 40 ساله ای که دقایقی هولناک و اضطراب آور را پشت سر گذاشته و از تیغ زورگیران بی رحم جان سالم به در برده بود، با تشریح حادثه Incident تلخ زورگیری به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: در خانواده ای بی بضاعت به دنیا آمدم.

پدرم مرد زحمت کشی بود اما تلاش هایش کفاف هزینه های زندگی را نمی داد به همین دلیل نتوانستم به تحصیل ادامه بدهم ودر همان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم و از همان دوران نوجوانی وارد بازار Store کار شدم و بعد هم ازدواج کردم و با کارگری و زحمت کشی نان حلال سر سفره خانواده ام بردم.

زندگی خوبی داشتم و همه تلاشم را برای رفاه و آسایش خانواده ام به کار می بردم تا این که در یکی از شرکت های پیمانکاری مربوط به شهرداری استخدام شدم. زندگی ام هر روز بهتر می شد و من با خرید یک دستگاه پراید گاهی مسافرکشی نیز می کردم اما ماجرای این حادثه تلخ هنگامی رخ داد که حدود ساعت 4 بامداد کارم را به پایان رساندم و سوار بر پراید قصد داشتم به منزلم بروم. در این هنگام بود که زن و مردی جوان نزد من آمدند و از من خواستند که آن ها را به بیمارستان برسانم ولی من که خسته بودم قبول نکردم و به آن ها گفتم باید به منزلم بروم. آن زن و مرد جوان دست بردار نبودند و اصرار می کردند که باید هر چه سریع تر به یک مرکز درمانی مجهز برسند! در آن ساعات بامداد فکر کردم نباید آن ها را در این وضع رها کنم شاید اگر دیر به مرکز درمانی برسند حادثه ای برایشان رخ بدهد. این بود که تصمیم خودم را گرفتم و از آن ها خواستم سوار شوند.

برای آن که سریع تر به مقصد برسم مسیر اتوبانی انتخاب کردم ولی ناگهان زن جوان که مانتوی مشکی رنگ به تن داشت، چاقویی را از پشت سر زیر گلویم گذاشت و از من خواست در حاشیه اتوبان توقف کنم. وقتی خودرو متوقف شد تهدیدم کرد خودرو را ترک کنم.

من که در یک لحظه دچار شوک شده بودم و جانم را در خطر می دیدم فقط به زندگی خودم اندیشیدم و بدون هیچ گونه مقاومتی از خودرو پیاده شدم. از شدت ترس کنار رفتم و در حالی که ناباورانه به آن چه رخ می داد می نگریستم، مرد جوان پشت فرمان نشست و به سرعت از محل دور شد. دقایقی را بی هدف در محل حادثه ایستادم. هنوز باورم نمی شد چه حادثه تلخی رخ داده است. گریه کنان آن سوی خیابان رفتم تا به خانه ام باز گردم. وقتی سوار یک دستگاه خودروی مسافربر شدم راننده آن علت گریه ام را پرسید و من اشک ریزان حادثه تلخ زورگیری را برایش بازگو کردم. او با شنیدن این ماجرا ناگهان خودرواش را متوقف کرد و گفت در مسیری که می آمدم پرایدی را با مشخصات خودروی شما دیدم که با یک خودروی سواری دیگر تصادف Crash کرده بود. بلافاصله به همراه آن راننده به محل تصادف رفتم. اگرچه دزدان متواری شده و لوازم داخل خودرو را به سرقت Stealing برده بودند اما باز هم آن قدر خوشحال شدم که ...

ماجرای واقعی با همکاری پلیس Police پیشگیریبرای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

شوهرم پول گرفت و مرا در اتاق با مرد غریبه تنها گذاشت و ..!

اظهارات تند خانم بازیگر سرشناس ایرانی در مراسم شام غریبان شهدای نفتکش سانچی/پنهان کاری بس است! + فیلم

علت اصلی قتل عام دریانوردان نفتکش سانچی چیست؟

مربی با آزارهای شیطانی 42 دانش آموز را ایدزی کرد!+عکس

اعتراف 2 مرد به دفن زنده زنده دو مرد گنج یاب / پلیس آگاهی تهران کشف کرد + تصاویر محل دفن اجساد

کشف جسد یکی از مفقودان حادثه ناوشکن دماوند در دریای خزر + عکس

3 روز مهلت برای رهایی از اعدام جوان 23 ساله روستایی/ کمک کنید تا ابوالفضل اعدام نشود!+عکس

واقعیت ماجرای مرگ پسر جوان در مقر پلیس چالوس چیست!

این 2 پسر را می شناسید؟!/آنها بی رحمانه شلیک می کردند!+عکس

عامل قتل شبانه اصفهان 27 سال به کویت فرار کرده بود !

فیلم سوپر مارکت که اتفاق شومی داخل آن افتاد! + فیلم

فرزند سرآشپز کشتی سانچی: پدرم برای خدمت به وطن جانش را از دست داد

انفجار خونین دیگری در دریا! +تصاویر عجیب

ربات‌های زیرآبی چینی برای شناسایی وضعیت لاشه نفتکش سانچی آماده شدند

مدیر خاطی مدرسه فاریابی جیرفت دستگیر شد + عکس

نجات پای چوبه دار با اشک های دختر 7 ساله / گفتگو با مرد اعدامی + عکس

اعدام 2 پسر جوان بی رحم در زندان مشهد / مراسم عقدکنان دروغی بود و ..!

وبگردی