دختر 25 ساله در حالی که درخواست می کرد مرا از طریق نیروی انتظامی به مرکز درمانی روان پزشکی معرفی کنید، به شرط این که خانواده ام مجبور به پرداخت هزینه نباشند، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: در یک خانواده شش نفره زندگی می کنم و پدرم وضعیت مالی خوبی ندارد و نمی تواند هزینه های سنگین زندگی را تامین کند اما روزگار هنگامی بدبختی و سیه روزی را بر دوش من نهاد که 9 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود.

در آن زمان شبی تب شدیدی گرفتم که با هیچ دارو و درمان خانگی از شدت آن کاسته نمی شد تا این که در خواب به دلیل همین تب بالا دچار بیماری صرع شدم به طوری که از آن روز به بعد زندگی ام آشفته شد و سرنوشتم تغییر کرد.

دختر جوان در حالی که اشک می ریخت، ادامه داد: این بیماری در حالی زندگی اطرافیانم را تحت تاثیر قرار داده بود که خانواده ام نمی توانستند هزینه های دارو و درمان مرا بپردازند اما باز هم با هر سختی و مشکلاتی بود، قسمتی از هزینه داروهایم را تامین می کردند ولی اکنون که 16 سال از آن زمان می گذرد، دیگر خانواده ام از من خسته شده اند و تاب و تحمل وضعیت اسفبار بیماری مرا ندارند و از سویی هم نمی توانند مرا در مرکز روان پزشکی بستری کنند.

اگرچه گاهی سرزنش ها و کتک های پدر و مادرم را تحمل می کنم و دم بر نمی آورم اما نگاه های وحشتناک و توهین های اطرافیانم خسته ام کرده است و به شدت از رفتار و گفتار آن ها رنج می برم. تا زمانی که دارو مصرف می کنم، شرایط روحی مناسبی دارم و دیگران نیز مرا تحمل می کنند اما وقتی دچار حمله عصبی می شوم و نیاز به کمک دیگران دارم، اطرافیانم از کمک به من دچار رنج و عذاب می شوند و مرا کتک می زنند به خصوص اگر در نیمه های شب یا هنگام استراحت خانواده ام مجبور شوم آن ها را بیدار کنم.

آن قدر به خاطر بیدار کردن اعضای خانواده ام کتک خورده ام که دیگر می ترسم هنگام احساس حمله بیماری صرع آن ها را بیدار کنم. دختر جوان اشک هایش را با گوشه روسری پاک کرد و ادامه داد: اکنون مدتی است که پدرم به دلیل شرایط بد اقتصادی، نتوانسته است داروهایم را تهیه کند، به همین دلیل تقریبا هفته ای یک بار دچار حمله عصبی می شوم.

با این وجود سعی می کنم کمتر خانواده ام را اذیت کنم اما سپیده دم امروز به طور ناگهانی دچار حمله عصبی شدم و مادرم را بیدار کردم تا کمکم کند اما مادرم زمانی به دادم رسید که من هنگام حمله صرع، کنترل خودم را از دست داده بودم و کار از کار گذشته بود. مادرم که از شرم نگاه های من متوجه موضوع شده بود، پتو را کنار زد و با دیدن خراب کاری در رخت خوابم، آن قدر عصبانی شد که به طرز هولناکی مرا به باد کتک گرفت.

او که کنترل خودش را از دست داده بود آن قدر مرا زد که خودش خسته شد. بعد از آن هم روسری ام را روی سرم انداخت و مرا از خانه بیرون کرد. با این وجود من از خانواده ام دلگیر نیستم زیرا به آن ها حق می دهم که از این وضعیت خسته شده باشند اما خواهش می کنم مرا از طریق نیروی انتظامی به بیمارستان روان پزشکی معرفی کنید تا آن ها هزینه ای از خانواده ام دریافت نکنند و ... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:

تجاوز 2 عمو، دختر 10 ساله را باردار کرد!

تجاوز به دختر معتاد در بازداشتگاه / این دختر دستگیر شده بود

به شوهرم گفتم دوستش به من نظر دارد و..!

داماد به خاطر ارث خانواده همسرش را به رگبار بست/در اشنویه رخ دا

پستچی متجاوز به 40 زن تهرانی اعدام نمی شود! +عکس

17 خارجی در منطقه ممنوعه کویر لوت چه می کردند؟

زن جوان شوهرش را تکه تکه کرد / مژگان ارتباط پنهانی شوهرش با زن غریبه را فهمیده بود! + عکس

توطئه هولناک عروس دو روزه برای داماد! + عکس

نقشه عجیب تبهکار جوان برای زن کرجی

زن و شوهر جوان تهرانی از ترس آتش‌ خود را از طبقه دوم ساختمان بیرون پرت کردند + عکس

خودکشی وحشتناک یک گرگ + فیلم و عکس 14+

کشف 2 سر بریده زن در آپارتمان مجردی یک مرد

بلایی که پسر 12 ساله در زیر پل سر دختر 23 ساله آورد! + عکس

انتقام احمقانه یک زن از شوهرش / وقتی به خودم آمدم که خاطرخواه مرد غریبه شده بودم!

تقلبی که در ایران حکم اعدام دارد

اقدام زشت با دختر جوان در بامداد دوشنبه در مسیر محل کارش + عکس

یک شایعه تلگرامی و فیلمی که به آن گره خورد! + عکس

وقتی زن برادرم در خانه تنها بود او را غافلگیر کردم! / زنم به او حسادت می کرد!

اقدام وحشتناک جوان دشتستانی با خواهرش

وقتی داماد خاطر خواه خواهر عروس شد! + عکس

رفتگر درستکار کرجی آزاد شد / همه نیکوکاران آمدند + عکس