وقتی به خودم آمدم در خانه زن جوان بودم و دو مرد بالای سرم از من فیلم می گرفتند
رکنا: با بازی چشمانش و لبخند مرموزی که بر چهره داشت دلم را لرزاند. سرم را پایین انداختم و می خواستم خیلی سریع از آن جا عبور کنم اما شیطان لعنتی یک لحظه توی جلدم رفت و دوباره به چشمانش نگاه کردم و ...!
نمی دانم با چه رویی به روستا برگردم و به همسر و خانواده ام بگویم چه غلطی کرده ام؟«غضنفر» مرد ۳۵ ساله ای است که برای پی گیری شکایت خود به پلیس آگاهی مراجعه کرده است او که خیلی ساده حرف می زد اظهار داشت:اهل یکی از روستاهای دورافتاده هستم و یک عمر با کارگری بر روی زمین های کشاورزی و چوپانی خون دل خورده ام تا زندگی آبرومندانه ای داشته باشم. دو ماه قبل یکی از اقوام برای عیددیدنی به روستا آمده بود پیشنهاد داد اگر مایل باشی می توانم برایت کاری در قسمت خدمات یکی از کارخانجات شهر دست وپا کنم! با شنیدن این حرف هوایی شدم و تصمیم گرفتم به شهر بیایم اما همسرم ناراضی بود و می گفت: به همین لقمه نان حلال قانع باش و خدا را شکر کن، ما بدون سرمایه در شهری بزرگ چه خاکی به سرمان بریزیم و.... ! اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود و با عصبانیت به او گفتم: برای مدتی به شهر می روم و کار می کنم تا آن موقع مدرسه بچه ها هم تعطیل می شود. اگر شرایط جفت وجور شد می آیم و شما را هم با خودم می برم و اگر به بن بست خوردم برمی گردم و به همین زندگی فقیرانه خود ادامه می دهیم.غضنفر افزود: با فروش گوسفندانم مبلغ ۳ میلیون تومان وجه نقد جور کردم تا خانه ای در حاشیه شهر برای خودم رهن کنم ، به این ترتیب راهی شدم. ولی به محض ورود به شهر در خروجی پایانه مسافربری خانم جوانی را دیدم که روی صندلی نشسته بود. او خیره خیره به چشمانم نگاه می کرد و می خندید. می خواستم با عجله رد شوم اما شیطان بزک کرده فریبم داد و دوباره به چشمانش نگاه کردم . زن غریبه با لبخندی اشاره کرد که در کنارش بنشینم و من بدون آن که به عواقب این خطای بزرگ و هم چنین تعهدی که به همسرم دارم فکر کنم، با او هم سخن شدم . زن جوان با حرف هایش سرم را گرم کرد و مرا به خانه ای در حاشیه شهر کشاند. پس از چند دقیقه ۲ نفر که داخل اتاق پنهان شده بودند بیرون آمدند و با نشان دادن فیلمی گفتند از حضورت در اینجا فیلم گرفته ایم و قصد داریم تو را تحویل پلیس بدهیم .خیلی ترسیده بودم و نمی توانستم حرف بزنم. آنها با تهدید و توسل به زور پول هایم که تمام سرمایه زندگی ام بود گرفتند و از آن خانه بیرونم کردند.
من آدم بی لیاقتی هستم و دیگر نمی توانم به چشمان معصوم همسرم که سجاده نمازش جمع نمی شود نگاه کنم .برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
این اخبار از دست ندهید:
چرا سپاه مرکز تروریست ها را هدف حمله موشکی قرار داد؟ + فیلم و نقشه حمله
محسن با نسرین پشت تپه رفته بودند که من آن صحنه را دیدم و ...
عکس لحظه شلیک موشک / حمله موشکی سپاه به دنبال اقدامات شرورانه تکفیری ها در تهران بود + فیلم و جزئیات
صاحبخانه وقتی تازه داماد نبود سراغ نوعروس رفت و ...
دستگیری تروریستهای داعش در قزوین؟!
برجساز تهرانی نیم میلیارد تومان داد تا اعدام نشود + عکس
زنم را به بیابان بردم و در یک چاله خاک کردم ! + عکس
خطوط دفاعی داعش فروپاشید
اشتباه فاحش سردخانه بیمارستان امام رضا / جسد پدر شهید اشتباهی خاکسپاری شد!
سرویس خصوصی ام بود و پس از یک درخواست دیگر او را ندیم تا اینکه ...
عاشق سمیه شده بودم که فهمیدم او با دوستم هم ارتباط دارد و ...
بلایی که سر کودک 5 ماهه ورزشکار معروف در هتل آمد!
با زن جوان در خانه خلوت کرده بودم که 2 مرد سر رسیدند و از من در آن وضعیت فیلم گرفتند و ...
کشته شدن نوزاد در آغوش پدر + عکس
قتل پدر هنگام عبادت!
کشته شدن دختر 18 ساله در پارک آبی+ عکس
خرید و فروش سوالات امتحانی نهایی دوره دبیرستان در تلگرام+ عکس
مرد 2 زنه و ارتباط شوم دو زن با یکدیگر در خانه هنرمندان!
نقشه شیطانی زن جوان و پدر خوانده اش برای مردان بولهوس
اشک پشیمانی پسر جوانی که در حالت مستی قاتل شد+ عکس
نجات نوزاد از شکنجهگاه با شکایت مادربزرگ
احضار رئیس بیمارستان 39 سال پس از حادثه مرگبار
اشکهای سوزناک مادر یک قاتل در دادگاه + عکس
فوری / سیلی محکم موشکی ایران به تروریستها در سوریه/ سپاه انتقام حمله تروریستی تهران را گرفت
تجمع خونین اهالی آقدره در معدن طلا /13 نفر زخمی شدند + عکس
عجیب ترین موجود دریایی! + تصاویر بارنکردنی
اولین فیلم منتشر شده از شلیک موشک سپاه به مقر فرماندهی تروریستها+ فیلم
ارسال نظر