من شرمندهام / این مرد در خیابان زانو زد و در برابر زن و دخترش اشک ریخت تا...
رکنا: دختر نوجوان و مادرش پس از اعلام مفقودی پدر خانواده از کلانتری بیرون آمدند. مهلا ناگهان پدرش را در پیادهروی آن طرف خیابان و در حالی که پشت یک وانت مخفی شده بود دید. با عجله به سوی پدر دوید.
مرد ۴٢ساله که رمقی برایش نمانده بود روی زمین زانو زد. شروع به گریه کرد. مهلا به همراه مادر و پدرش، رضا، به کلانتری برگشتند. پدر مهلا در حالی که سرش را پایین انداخته بود با صدایی لرزان گفت: «شرمندۀ زن و بچهام شده بودم. من قبلا در یک شرکت کار میکردم. متاسفانه وضعیت شرکت روبهراه نبود و کارم را از دست دادم. مدتی سر گذر میرفتم. یک روز در جستجوی کار تصادف Crash کردم. در این حادثه Incident کمر و قفسۀ سینهام شکست. دیگر نتوانستم کار مناسبی پیدا کنم.».
رضا ادامه داد: «از طرفی خرج خانه و کرایۀ صاحبخانه مانده بود. خون دل میخوردم و از این که میدیدم همسرم نیز با کارگری برای همسایهها نمیتواند از پس هزینههای خانه بربیاد احساس شرم میکردم. دو روز قبل، وقتی شنیدم دخترم آرام به مادرش میگفت از مدرسه مقداری پول خواستهاند، اشک در چشمانم حلقه زد.»
نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. از خانه بیرون آمدم و گفتم تا کاری پیدا نکنم بازنمیگردم. دو شبانهروز با این حال بیمارم ویلان و سرگردان بودم. امروز میخواستم به خانه برگردم. همسرم و مهلا را در کوچه دیدم. از شرمندگی نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. پشت سرشان راه افتادم. آنها به کلانتری آمدند. خیلی نگران شده بودم. برای همین به دخترم زنگ زدم. من شرمندۀ خانوادهام هستم. نمیخواهم دست نیاز جلوی کسی دراز کنم. امیدوارم امام رضا(ع) خودش کمکم کند.».برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
متین نیشابوری
من اگه پول داشته باشم به بازسازی عتبات عالیات کمک میکنم چون ثوابش زیاده
با سلام لطفا در صورتی که ماجرا واقعیت دارد , شماره تماسی بدید تا ایشون رو اگر تهران باشن ببرم سر کار
رکنا: این پرونده برای شهر مشهد است و بعد از تعطیلات به شما معرفی می کنیم.
این یک نمونه از میلیون ها ادم بیکار و ندار تو جامعه ماست