راز ناپدید شدن یک جوان تهرانی با اسپورتیج / پرونده یک قتل بدون جسد+عکس
رکنا: 2 جوان که متهمند به بهانه خرید خودروی اسپورتیج، صاحب آن را به بیابانهای اطراف گرمسار کشانده و در جریان جنایتی مخوف وی را به قتل رساندهاند در جلسه محاکمه قتل را به گردن یکدیگر انداختند.
روز 29مهرماه مردی به کلانتری 129تهران رفت و مدعی شد پسر 27سالهاش به نام بهنام که قرار بود خودروی اسپورتیجش را به 2جوان بفروشد ناپدید شده است اما چند روز بعد وقتی خبری از پسر جوان نشد فرضیه قتل Murder او قوت گرفت. 2خریدار خودرو مهمترین مظنونان بودند. به همین دلیل ردیابیشان آغاز و چند روز بعد یکی از آنها به نام سجاد- 23ساله- دستگیر شد. هنوز چند ساعت از شروع بازجویی نگذشته بود که او اعتراف کرد با همدستی دوستش به نام نیما صاحب اسپورتیج را به قتل رسانده است.
به این ترتیب چند ساعت بعد نیما نیز به دام افتاد و در بازرسی از خانه متهمان بخشی از اموال مقتول کشف شد. آنها اعتراف کردند که با خوراندن آبمیوه مسموم به بهنام، او را بیهوش و در ادامه وی را خفه کردهاند و در نهایت جسد وی را در بیابانهای اطراف گرمسار به آتش کشیدهاند. در این شرایط به دستور سیدمجتبی حسینپور، بازپرس پرونده مأموران نیروی انتظامی برای کشف جسد بسیج شدند.
آنها حتی درجستوجوها از بالگرد نیز استفاده کردند اما فقط توانستند در محل حادثه Incident ردی از خون و بخشی از اموال سوخته مقتول را کشف کنند و هیچ اثری از جسد وی کشف نشد. با این حال اعترافات متهمان برای صدور کیفرخواست کافی بود و پرونده برای تصمیمگیری به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه دهم به ریاست دکتر محمدباقر قربانزاده و با حضور قاضی رضا ملکی و قاضی عیسی غفاری برگزار شد،
پدر و مادر مقتول گفتند خواستهشان قصاص قاتلان پسرشان است و حتی حاضرند بابت تفاضل دیه 2متهم خانهشان را بفروشند و دیه آنها را پرداخت کنند تا حکم اجرا شود. سپس نیما در جایگاه ایستاد و گفت بهجز قتل بقیه اتهاماتش را قبول دارد. او گفت: سجاد گفت بیا به بهانه خرید ماشین آن را بدزدیم. در آگهیهای روزنامه یک اسپورتیج پیدا کردیم و با صاحب آن که بهنام بود قرار گذاشتیم تا به دفترخانه برویم. آن روز یک آبمیوه مسموم که داخلش 40قرص ریخته بودیم به او دادیم و وی بیهوش شد. سپس به خانه سجاد رفتیم و در آنجا دست و پای او را چسب زدیم.
سجاد گردنش را فشار داد و وقتی او فوت شده بود من یک پلاستیک روی سرش کشیدم و در نهایت جسد را به نزدیکی گرمسار بردیم و در آنجا سجاد روی جسد بنزین ریخت و آن را آتش زد. سپس سجاد در جایگاه ایستاد و گفت: من قبول دارم که گلوی مقتول را گرفتم اما فشار ندادم. نیما روی سر مقتول کیسه پلاستیکی را کشید و باعث مرگش شد. جسد را هم من آتش نزدم. قبلا با هم قرار گذاشته بودیم که هر 2نفر قتل را گردن بگیریم تا قصاص نشویم اما اشتباه میکردیم. واقعیت این است که نیما عامل جنایت است. در پایان این جلسه قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
نوعروس در کمینگاه شیطانی مدیر / او به همه مرخصی داده بود و من نمی دانستم که آن صبح وحشتناک در تولیدی تنها هستم
ارسال نظر