مهناز از من خواست تا با او سر قرار با کیوان بروم که آن اتفاق شوم رخ داد و ...
رکنا: دو دختر جوان که طعمه نقشهای شیطانی شده بودند، خود را از معرکهای شوم نجات دادند.

سمیرا مدرک کاردانی دارد و در یکی از کارگاههای تولیدی اطراف مشهد کار میکند. خانواده این دختر ۲۲ساله از اینکه فرزندشان به ثبات اقتصادی رسیده، ابراز خرسندی میکردند. او چند هفته قبل به خواستگاری پسر یکی از اقوام، جواب مثبت داد؛ اما شرط سمیرا برای پاسخ نهایی، شرکت در جلسات مشاوره قبل از ازدواج بود. اینکه او درمورد انتخاب شریک زندگیاش هوشیاری و حساسیت به خرج میدهد، خیلی خوب و منطقی به نظر میرسد؛ اما این مسئله که چرا سمیرا درمورد انتخاب دوست و همنشین باوجود تذکر خانوادهاش برای قطع ارتباط با دختری بهنام مهناز اشتباه کرد، جای سوال دارد.
دختر جوان و دوستش تا لبه پرتگاه بدنامی و سیهروزی پیش رفتند. سمیرا که برای پیگیری شکایت خود به کلانتری۱۴ مشهد مراجعه کرده بود، گفت: «من و مهناز همکار هستیم و حدود هفت یا هشت ماه از آشناییمان میگذرد. پدرومادرم در همان نگاه اول با دیدن او اخمهایشان را در هم کشیدند و گفتند این دختر لیاقت دوستی و رفتوآمد و همنشینی با تو را ندارد. نمیدانم چرا دربرابر تذکر خانوادهام مقاومت کردم و با پنهانکاری، به دوستیام با او ادامه دادم.»
دختر جوان با صدایی لرزان و حالتی پریشان ادامه داد: «مهناز در شبکههای اجتماعی، اعجوبهای بود که همتا نداشت. او با پسری جوان به اسم کیوان رابطه برقرار کرده بود. مهناز یک روز گفت با کیوان قرار ملاقات دارد و میخواهد درباره مراسم خواستگاری و ازدواجش صحبت کند. او از من که یک جلسه مشاوره قبل از ازدواج رفته بودم، خواست همراهش بروم تا هم خاطرجمع باشد که تنها نیست و هم از تجربیاتم استفاده کند. من هم که در رودربایستی قرار گرفته بودم، با اکراه، خواستهاش را پذیرفتم و با او همراه شدم. سوار ماشین پژو آردی دوست مهناز شدیم و با سرعت کم به طرف بیرون شهر رفتیم. ناگهان در خیابانی خلوت کیوان توقف کرد. دراینلحظه پسر جوانی که دوست او بود، در خودرو را باز کرد و سوار شد. من و مهناز شاکی شدیم؛ اما دوست کیوان یک قمه دستش بود و با گوشی تلفنهمراهش از من و مهناز که ترسیده بودیم، فیلم میگرفت. من که چارهای نداشتم، بلافاصله در خودرو را باز کردم و پیاده شدم و با جیغ و فریاد کمک میخواستم تا اینکه سروکله چند رهگذر از دور پیدا شد. کیوان و دوستش میخواستند مهناز را ببرند؛ اما آنها که دچار وحشت شده بودند، او را پیاده کردند و از محل متواری شدند.»
سمیرا که اندکی آرام شده بود، به مشاور گفت: «مهناز میگفت شکایت نکنیم. او از خانوادهاش و بهخصوص برادر سختگیرش میترسید؛ اما از فردای آنروز مزاحمتهای تهدیدآمیز کیوان برای او شروع شد. قانعش کردم که باید موضوع را به پلیس اطلاع دهیم. خوشبختانه با مشخصاتی که در اعلام شکایت خود به ماموران انتظامی دادیم، کیوان دستگیر و خودروی او توقیف شد. من هم با کمک کارشناس مشاوره کلانتری، نامزدم را در جریان موضوع قرار دادم.»
او درحالیکه نگاهش را به گوشه روکش میز چوبی دوخته بود، افزود: «من دختر جدی و مقیدی هستم؛ اما نهتنها در انتخاب دوستم اشتباه کردم، بلکه برای او دوست خوبی نبودم. نمیخواهم بگویم مهناز دختر بدی است، اما حرکات و رفتار ناپختهای دارد و افکارش کودکانه و رؤیایی است. اگر راهنماییاش میکردم که ازدواج پایه و اساسی دارد و زندگی که شالوده آن در یک رابطه مجازی و خیابانی ریخته شود اساس و قوامی ندارد، این طور نمیشد.»
سمیرا ادامه داد: «پدرومادر هرکس نزدیکترین دوست و دلسوز و خیرخواه او هستند و باید به حرفها و نصایحشان عاشقانه و محترمانه گوش داد. علاوهبراین در هر کاری باید با آنان مشورت داشت؛ چراکه پدرومادر روزی در سنوسال ما بودهاند و دوره جوانی را پشتسر گذاشتهاند. در این حادثه خطرناک من چوب لجبازی با والدینم را خوردم؛ اما دعای خیر آنان بود که مرا نگه داشت و از خطر حفظ کرد.»
درپی دستگیری متهم پرونده، تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری همدست او ادامه دارد برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
پایان جولان زورگیر شوکر به دست در آبادان+عکس
شناسایی نشدن قاتل مرد کرمانشاهی در تهران/این معمای 12 ساله حل نشد
ازدواج در بیمارستان / پای داماد دو روز قبل از روز عروسی شکست+عکس
ماجرای حمله مسلحانه به پستهای برق درسیستان
راننده سمند مقابل چشمان همسر و فرزندانش زیر چرخ های کامیون له شد
اخباری که شاید از دست داده باشید:
دوست صمیمی ام از شوهرم باردار شد / پارتی را لو دادم شوهرم 6 ماه زندانی رفت
2 پسر به مدت 2 سال بازیچه هوسرانی یک زن بودند+عکس زن هوسران
اقدام زشت زن بیوه با تازه داماد ساعتی پس از شب عروسی
-
فیلم گاو خشمگین به سگ حمله کرد
ارسال نظر