روشندلی چراغ راه این نوجوان کشورمان را روشن کرد + فیلم

به گزارش رکنا، آیین اختتامیه دومین جشنواره نوجوونیم در پهنه شمال شهر تهران سه‌شنبه 10 بهمن‌ ماه با مشارکت مدیریت فرهنگی هنری مناطق 1، 2، 3، 4، 6 و 7 و فرهنگسراهای خاص رسانه، نهج‌البلاغه، سلامت و خانواده و با حضور مدیران و چهره‌های فرهنگی، نوجوانان برگزیده و خانواده‌هایشان در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. یکی از چهره های نوجوان و مستعد کشورمان که در این مراسم از او تقدیر شد همه را به فکر فرو برد که به راستی که خواستن، توانستن است. چراکه او با وجود روشندل بودن قلم بسیار زیبا و روانی دارد و در بخش های مختلف فرهنگی هنری مانند موسیقی و نویسندگی مهارت خود را نشان داده است. در ادامه مصاحبه ای را که با این دختر نوجوان و آینده دار ایران زمین انجام داده ام بخوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید.

نگین صفرزاده مقدم هستم، محصل پایه یازدهم در دبیرستان دخترانه فرهنگ هفت تهران.

درباره مشکل بینایی تان بفرمایید؛ در اثر سانحه با این مشکل مواجه شدید یا مادرزادی است؟ و این موضوع چه تاثیری در زندگی فردی و اجتماعی شما داشت؟

در بدو تولد مبتلا به بیماری گلوکوم (آب سیاه) بوده و در 3 سالگی به طور کامل بینایی ام را از دست دادم. محرومیت از حس بینایی من را به تقویت 4 حس دیگرم تشویق کرد و در تمام طول زندگی ام تا این لحظه کوشیده ام پس از مواجهه با یک در بسته، باز گردم و راه دیگری را در پیش بگیرم.

شما موفق شدید در جشنواره انتخاب نوجوانان کنشگر در زمینه داستان نویسی مقام کسب کنید؛ در این باره و از فعالیت داستان نویسی تان برایمان بگویید.

من در زمینه های بسیاری همچون موسیقی (ساز پیانو)، کامپیوتر، دوبلاژ، بازیگری، فیلمنامه نویسی، ترانه سرایی، دکلمه خوانی، رمان نویسی و داستان نویسی فعالیت دارم. نخستین داستان من در یک کتاب به همراه چند داستان دیگر با پشتیبانی دبیرستان فرهنگ به چاپ رسید و این سرآغازی شد برای شرکت در جشنواره نوجوونیم.

برگزدیگان جشنواره نوجوونیم

شانس تان را در این جشنواره برای برنده شدن چقدر می دیدید؟

من به هدف برنده شدن پا به این عرصه نگذاشتم و تنها آمدم تا تلاش های پیشین خود را بیازمایم.

چه حسی داشتید وقتی اسم تان را خواندند و یک جمعیت زیادی برایتان دست زدند؟

از آنجایی که از 8 سالگی در مراسم بسیاری به اجرای دکلمه خوانی پرداخته ام این احساس برایم تازگی نداشت اما باید بگویم که نه تنها هر بار به اندازه بار نخست لذت می برم بلکه با تکرار آن انگیزه بیشتری می یابم.

خانواده چقدر در راه مشکل بینایی شما همراه تان بوده و هستند؟

خانواده من از بدو تولد با بردباری همراه من بوده اند. من در کودکی آموختم که فرقی با خواهر بزرگم ندارم. گاهی سنگ های بزرگ و کوچکی بر سر راهم قرار گرفت که با یاری خانواده و به ویژه مادرم از آنها عبور کردم. من برای کسب موفقیت تلاش می کنم تا بارها و بارها لبخند بر لب شان بیاورم و گوشه ای از زحمات شان را جبران کنم.

نگین صفرزاده مقدم داستان نویس

چه شد که فهمیدید استعداد نوشتن دارید؟

در پیش دبستانی معلم بسیار مهربانی داشتم. او طرحی را آغاز کرد که سرنوشت مرا رقم زد؛ طرح نوشتن داستان های کوتاه هرچند کودکانه و غیر اصولی. با خواندن داستان های قدیمی خود به خنده می افتم اما می دانم که همه چیز از همان کودکانه ها سرچشمه گرفته است.

موقع نوشتن از چه چیزی الهام می گیرید تا حس تان را روی کاغذ بیان کنید؟

زندگی من در یک واژه خلاصه می شود و آن ادبیات است؛ زیرا ادبیات همه چیز دارد. خداوند را، خانواده را، دوستی و عشق را و ... من برای نوشتن که خود بخشی از ادبیات است از اشعار، ترانه ها، رمان ها، داستان ها، خاطره ها، افراد، سکوت ها، حرف های ناگفته، سخنان رد و بدل شده و گاهی حتی یک نام الهام می گیرم.

اگر بخواهید از دنیای روشندل بودن بگویید چه می گویید؟ این حسن را مثلا از نظر من دارد که آدم خیلی از بدی های اطراف را نمی بیند.

روشندل بودن من را مجبور کرد تا برای جبران یک کاستی کوچک تلاش های بزرگ کنم. از دید من، همین موضوع بود که از من دختری قوی و با پشتکار ساخت. با کمک خانواده ام یاد گرفتم اگر دست به کاری می زنم تا پایان راهم را بپیمایم. روشندل که باشی برخی زشتی های دنیا را نمی بینی و در عوض از برخی زیبایی ها هم محرومی اما این خوب است؛ زیرا محرومیت از دیدن زیبایی ظاهری افراد و پدیده ها تو را وادار به درک زیبایی های درونی می کند.

هدف تان در دنیای نویسندگی چیست؟ یعنی مثلا دوست دارید کتاب منتشر کنید؟

من هم اکنون یک داستان خود را در کتابی گروهی به چاپ رسانده ام و در تکاپو برای چاپ یک رمان نیز هستم اما هدف من تنها به چاپ رساندن نوشته هایم نیست. من می خواهم در قالب رمان ها و داستان هایم به افراد درس زندگی را بیاموزم.

نگین صفرزاده مقدم نویسنده

خواهر و مادرتان هم در آیین اختتامیه دومین جشنواره انتخاب نوجوانان کنشگر در تهران همراهی تان کرده بودند؛ حرفی برایشان ندارید؟

مادر و خواهر من که خود استعداد بسیاری در نوشتن دارند همواره مرا به ادامه راه نوشتن تشویق کرده اند. خواهرم هرگز نمی گذارد من ناامید شوم و مادرم از کودکی تاکنون تمام تلاش خود را برای شکوفایی استعدادهایم کرده است. تنها چیزی که می خواهم بگویم این است: من روی سن می روم، تشویق می شوم و جایزه می گیرم اما بهترین احساس را زمانی پیدا می کنم که شما را شاد می بینم.

پیام تان به افرادی که حالا به هر دلیل مشکل جسمانی دارند اما از تلاش و ادامه راه زندگی ناامید و دلزده هستند چیست؟

ما همه شنیده ایم که معلولیت محدودیت نیست. من می گویم اتفاقا معلولیت برای ما محدودیت است اما انسان زمانی از موفقیت های خود لذت می برد که با تمام محدودیت هایش و با وجود سنگ های بسیار بر سر راهش به قله موفقیت صعود کند.

شما در آزمون المپیاد هم شرکت کرده اید؛ این اراده شما در راه علم آموزی بی نظیر است با توجه به شرایط خاص تان؛ لطفا بفرمایید چرا از خیلی از افراد سالم پرکار تر هستید؟

من از کودکی به جنب و جوش علاقه بسیاری داشته ام. دوست دارم از تمام استعداد هایی که خداوند در وجودم گماشته به خوبی بهره ببرم. من از تکاپو نه تنها خسته نمی شوم بلکه نیرویم افزایش نیز می یابد.

شما داستان نویس هستید یا داستانک نویس؟ فرق این دو را در چه می بینید؟

من درحقیقت رمان نویس هستم و برای تقویت رمان نویسی ام به داستان نویسی روی آوردم. البته همان گونه که پیش از این بیان کردم آغاز کار من از داستانک نویسی بوده است. از دیدگاه من تفاوت داستان و داستانک تنها در مقداری است که نوشته می شود.

روشندل نوجوان و نویسنده ایرانی

آیا در دوره های داستان نویسی شرکت کردید یا خیر و همه چیز الهام گرفته از فکر و دنیای درون تان است؟

من یک دوره مقدماتی داستان نویسی را در کانون فرهنگی ادبی دبیرستان فرهنگ هفت گذرانده ام که منجر به چاپ یکی از داستان هایم شد. هم اکنون نیز در حال گذراندن دوره پیشرفته داستان نویسی هستم.

برای نگین صفرزاده مقدم و تمامی نوجوانان خلاق و هنرمند کشورمان آرزوی سلامت و موفقیت روزافزون می کنیم.