از زمانى که قیام امام حسین (ع) با آن شرایط اتفاق افتاد، پرسش‌هایی مطرح شد که انگیزه اصلى امام (ع) از این اقدام چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده؟ آیا دستیابى به حکومت، علت اصلى این نهضت بوده است؟ اگر هدف اصلى قیام، اصلاح وضعیت امت و جامعه اسلامى بود، آیا حضرت نمى‌توانست به شیوه مسالمت‌آمیز به هدف خویش جامه عمل بپوشاند؟ و ده‌ها سؤال و ابهام دیگر.

راز فتنه ای بزرگ که مصیبت کربلا را رقم زد/ رابطه نسل دوم آقازاده‌ها با شهادت امام حسین (ع) چه بود؟


بیشتربخوانید: تاریخچه نقشه‌های شیطان از ماجرای آدم (ع) تا واقعه عاشورا


بر اساس آنچه از روایات و نقل‌های تاریخی به دست ما رسیده، چهار هدف را براى فعالیت‌هاى امام حسین (ع) در عصر حاکمیت یزید از جمله احیاى مظاهر و نشانه‌هاى اسلام اصیل و ناب محمدى (ص)، اصلاح و بهبودى در وضع شهروندان، مبارزه با ستمگران اموى برای تأمین امنیت مردم ستمدیده و فراهم ساختن بسترى مناسب براى عمل به احکام و واجبات الهى می‌توان مطرح کرد.

شاهد این مدعا متن وصیت‌نامه‌ای است که سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه براى وى نوشت: «انِّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً ولا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الِاصلاحِ فِى اُمه جَدِّى محمد (ص) اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ و اَنْهى عَنِ المُنْکَرِ و اَسیرَ بِسیره جَدِّى محمد (ص) و اَبى عَلىِّ بنِ اَبِى طالِب (ع)؛ من از روى سرمستى و گستاخى و تبهکارى و ستمگرى از مدینه خارج نشدم؛ بلکه براى اصلاح امت جدم خارج شده‌ام. مى‌خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیره جد و پدرم على بن ابیطالب (ع) عمل کنم. با توجه به اهمیت موضوع و آغاز ماه محرم بر آن شدیم که در سلسله مصاحبه‌هایی به بیان علل قیام امام حسین (ع) بپردازیم که در بخش پنجم آن با حجت‌الاسلام والمسلمین جواد ابوالقاسمی کارشناس‌ ارشد شبکه جهانی ولایت و پژوهشگر تاریخ اسلام گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌آید:

باغیان سرمایه‌دار!/ ضرر قارون برای قوم موسی بیشتر از فرعون و هامان است

در زمان صدر اسلام شاهد بروز و ظهور گروه‌های اشرافی به عبارتی آقازاده‌ها بودیم. به گونه‌ای که ۵ دهه بعد از رحلت پیامبر (ص) همین گروه حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع) را موجب می‌شوند. درباره شکل‌گیری این جریان آقازادگی به خصوص فساد درون حاکمیت اسلامی توضیح دهید.

«إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَالْبَغْی»؛ در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از کار زشت و ناپسند و بغی باز مى‌دارد.(سوره نحل آیه ۹۰) از مهم‌ترین گناهانی که در قرآن از آن بازداشته شده است، بغی است؛ خدای متعال در قرآن کریم ۲ نوع برخورد با مردم را بغی دانسته و مورد توبیخ قرار داده است؛ اولین مورد، سرکشی (همراه با درگیری) گروهی از مسلمانان بر گروهی دیگر است، که در صورتی که حاضر به قبول و پذیرش دستور الهی و صلح میان مسلمانان نشود، باید با آن‌ها به مقاتله پرداخت.

«وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ»(سوره حجرات آیه ۹) در روایات شیعه و سنی، این آیه بر درگیری لشکریان معاویه با امیرمؤمنان علی(ع)  تطبیق داده شده است. (بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۷۲، ش ۴۳۶). گروه دیگری که فساد آنان، معادل فساد این گروه دیده شده است، کسانی هستند که تلاش برای ترویج آموزه‌هایی که اکنون بر آن اقتصاد لیبرال گفته می‌شود، داشتند که نمونه اصلی آن‌ها در قرآن «قارون» پسر خاله حضرت موسی (ع)  است.

 استکبار مالی در امت اسلامی زمانی شکل گرفت که رهبران اصلی، خود مروج این فکر بودند!

خدای متعال در مورد قارون می‌فرماید: «إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَیهِمْ»(سوره قصص آیه ۷۶) در دیدگاه خدای متعال، ضرر قارون برای قوم موسی بیشتر از فرعون و هامان است و به همین دلیل، در هنگام ذکر دشمنان اصلی مستضعفان قوم موسی، در ابتدا نام قارون را برده و می‌فرماید: «وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مُوسَى بِالْبَینَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانُوا سَابِقِینَ»؛ و قارون و فرعون و هامان را [هم هلاک کردیم] و به راستى موسى براى آنان دلایل آشکار آورد، و [لى آن‌ها] در آن سرزمین سرکشى کردند و [با این همه بر ما] پیشى نجستند.(سوره عنکبوت آیه ۳۹)

این بدان معنی است که با وجود تمام ظلم‌هایی که فرعون و هامان داشتند، استکبار قارون از آنان بیشتر بود! و البته این‌همه تذکر قرآن، در مورد قارون و قارونیان، به خاطر وجود چنین خطری در امت اسلامی بود؛ خطری که ضرر آن همانند خطر جنگ‌های حکومت‌طلبان با امیرمؤمنان علی(ع)  بود! و آثار مصیبت‌بار آن بر جامعه اسلامی بیشتر از آثار استکبار قارون بود؛ زیرا استکبار قارون در ابتدا با سد حکومتی حضرت موسی(ع)  مواجه شد و پس از تلاش برای سرکشی بیشتر با عذاب الهی مواجه شد. اما استکبار مالی در امت اسلامی، بعد از رسول خدا (ص)  و در زمانی شکل گرفت که رهبران اصلی حکومت، خود مروج این فکر بودند.

چه شد اختاپوس آقازادگی در اسلام ریشه‌ دواند؟ / شاخصه‌های تفکر قارونیان زمان صدر اسلام چه بود؟

شاخصه‌های اصلی این فکر در ۳ نکته خلاصه می‌شد:

الف- معیار اولیه رشد و پیشرفت در نظر آن‌ها میزان ثروت مالی است!

ب- ممکن است - در ظاهر- در نحوه تحصیل و به دست آوردن اموال، قوانین و شرع را مراعات کنند، ولی در نحوه مصرف، مطیع دستورات شرع نیستند.

ج- تلاش فراوان برای تجمل‌گرایی و ترویج این روش دارند. (ر.ک سوره قصص، آیات ۷۶-۸۰)

البته این تغییرات در امت اسلامی یک شبه رخ نداد و با توجه به رفتارهای گروه حاکم، به صورت خواسته یا ناخواسته تدریج در بین نخبگان رواج پیدا کرد؛ که به صورت فهرست‌وار به آن‌ها اشاره می‌شود:

۱. تعیین حقوق بالا برای حاکم جهت تأمین زندگی او و بستگانش - در حدود ۶۰۰ سکه طلا سالیانه برای خلیفه اول، به همراه تأمین سایر احتیاجات وی و خانواده‌اش (ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبرى،  ج ۳، ص ۱۸۵)؛ وی در مدت یک سال، توانست با این حقوق، باغی تهیه کند که محصول آن سالیانه ۲۰ وسق (تقریباً ۳۴۰۰ کیلوگرم) خرما بود! و آن را به دخترش بخشید، اما در هنگام وفات وصیت کرد که بین کل ورثه تقسیم شود. (بلاذری، أحمد بن یحیی، أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۱۶).

۲. فرق‌گذاری در تقسیم بیت‌المال و ویژه‌بخشی‌ها در زمان خلیفه دوم؛ از جمله بخشیدن یک صندوق جواهر به عایشه همسر رسول خدا (ص)(أحمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج ۱، ص ۸۴).

۳. شروع اختلاف طبقاتی از زمان خلیفه دوم، به صورتی که وقتی خلیفه دوم از دنیا رفت، مجموع میراث او  ۱۲۵۷۰۰۰ سکه (درهم معادل ۱۲۵۷۰۰ دینار طلا) بود.

۴. تبدیل شدن اختلاف طبقاتی به تجمل‌گرایی و ترویج آن در زمان خلیفه دوم به خصوص توسط معاویه؛ به حدی که به او کسرای عرب می‌گفتند و وقتی خلیفه دوم نسبت به مظاهر تجمل‌گرایی او اعتراض کرد در پاسخ گفت که چون ما در نزدیکی رومیان هستیم، باید در چشم آن‌ها قدرتمند جلوه کنیم! و به همین سبب این چنین زندگی می‌کنم! و عمر نیز این سخن را از وی پذیرفت! (ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج ۳، ص ۱۴۱۷)

این اختلاف طبقاتی و ویژه‌خواری‌ها در نظر بسیاری از کسانی که در آن زمان، از امکانات بهره‌مند بودند، امری مشروع به حساب می‌آمد؛ یا به بهانه‌ای که معاویه مطرح کرده بود، و یا به نظر آن‌ها چون بر اساس دستور حاکم اسلامی و قوانین جامعه صورت گرفته بود، اشکالی نداشت!  

اما وقتی خلافت به امیرمؤمنان علی (ع)  بازگردانده شد، آن حضرت به عنوان خلیفه وقت در نظر ایشان، از چنین ویژه‌بخشی‌هایی امتناع کرده و فرمودند این اموال را حتی اگر مهر زنانتان کرده باشید، پس خواهم گرفت (شریف رضی، نهج البلاغة، ج ۱، ص ۴۶). به همین سبب این گروه از سرمایه‌داران بنای مخالف با ایشان گذاشته و تمام تلاش خود را برای ساقط کردن حکومت علوی انجام دادند! به حدی که از ایشان نقل شده است که اساس مشکل خویش را همین گروه‌ها معرفی کرده می‌فرمایند: به چند نفر گرفتار شدم؛ عایشه که از همه بیشتر از او اطاعت می‌کردند، طلحه که از همه زیرک‌تر بود، زبیر که از همه شجاع‌تر بود، یعلی بن منیه که از همه ثروتمندتر بود و عبد الله بن عامر که از همه بخشنده‌تر بود.(صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۲۹، ص ۱۴)

یعلی بن منیه (أمیه) همان کسی بود که هزینه تجهیز لشکر جمل را فراهم کرد و عبد الله بن عامر، کسی بود که یزدگرد را شکست داد و اموال فراوان به دست آورد، و به دستور عثمان، آن را در بین بستگان خویش و افراد با سابقه در اسلام پخش کرد! و اولین کسی بود که بعد از اسلام لباس خز می‌پوشید! (ابن اثیر جزری، اسد الغابة، ج۳، ص ۲۹۳)

برخورد سخت امام علی (ع) با ویژه‌خواران

خب! زمانی که امام علی (ع) حکومت را در دست گرفتند چه برخوردی با شیوه و منش سرمایه‌داری خلفای پیشین اتخاذ کردند؟

در این مرحله، برخورد اصلی امیرمؤمنان علی (ع)  با این افراد در چند بخش صورت گرفت:

الف. جلوگیری از ویژه‌خواری و تقسیم مساوی و عادلانه اموال بیت‌المال.

ب. تلاش برای بازگرداندن اموالی که بر اساس تقسیم ناعادلانه گردآوری شده بود.

ج. عزل نیروهای مفسد و کسانی که این روش حضرت را بر نمی‌تافتند.

د. مقابله با مظاهر تجمل، حتی در مورد اموال حلال و مشروع، به خصوص در مورد مسئولان.

ه‍. زندگی زاهدانه و متواضعه خود رهبر، برای نشان دادن سیره و روش صحیح و یاد آوری نحوه زندگی رسول خدا (ص) به مردم و مسئولان.

این روش حضرت (ع)، باعث شد که تعدادی از کسانی که در گذشته، سابقه آن‌ها با زندگی با روش تجمل‌گرایانه عجین شده بود، دوباره به روش سابق برگردند؛ از جمله آن‌ها یعلی بن أمیه است که در انتها به سپاه حضرت (ع) ملحق شده و با اصلاح روش خویش در رکاب حضرت به شهادت رسید؛ یا یکی از فرزندان عباس عموی پیامبر (ص) که در برهه‌ای با سرقت اموال بیت المال، به حجاز رفته و در آنجا برای خود زندگی مرفهی تدارک دیده بود؛ که امیرمؤمنان (ع)  به او تذکر خاص داده و فرمودند در صورتی که این اموال را برنگردانی، با شمشیری که به هر کس با آن ضربت زدم، به آتش وارد شد، به تو نیز ضربت خواهم زد! (شریف رضی، نهج البلاغة، ج ۳، ص ۶۵). وی نیز اموال را بازگردانده و دوباره در زمره شیعیان حضرت قرار گرفت.

۵. در مرحله بعد، و پس از شهادت آن حضرت، این ویژه ‌خواری‌ها که اثر خود را در دل‌های بسیاری گذاشته بود، سبب گسترش ارتداد و بی‌بندباری در جامعه شده و با تغییر ذائقه عموم مردم، آن‌ها را به سرعت به سمت بی‌بند و باری سوق داد! و کار به جایی رسید که یزید بن معاویه، کارهایی را که در دربار پدرش به صورت مخفی انجام می‌شد، به صورت علنی انجام دهد؛ و فهرست بلند بالایی از گناهان و رذایل اخلاقی را در مقابل مردم انجام داد! 

راز فتنه ای بزرگ که مصیبت کربلا را رقم زد/ رابطه نسل دوم آقازاده‌ها با شهادت امام حسین (ع) چه بود؟

نسل دوم آقازاده‌ها عامل مصیبت کربلا بودند/ فتنه‌ای بزرگ که دستانشان به خون فرزند رسول خدا (ص) آلوده شد

این دوران که نسل دوم بعد از پیامبر(ص) روی کار آمده و امور اجرایی جامعه را در اختیار داشتند، هیچ یک از فرزندان افراد ویژه‌خوار، به خود جرأت مقابله با فساد را نمی‌دادند! و در مورد هیچ یک از آن‌ها نقل نشده است که برای مبارزه با فساد تلاش کرده باشند! بلکه اغلب آن‌ها (با دلایل، توجیهات و بهانه‌های مختلف) زندگی مرفهانه‌ای برای خود درست کرده و حتی اگر در تاریخ از آن‌ها محرماتی مانند شرب خمر و ... نقل نشده باشد، اما تجمل‌گرایی و عافیت طلبی آن‌ها ذکر شده است؛ عبد الله بن عمر از این دسته است. که می‌گفت چون همسر من علاقه زیادی به زندگی تجملاتی دارد، من نیز مجبورم اینگونه زندگی کنم! (بخاری، محمد بن إسماعیل، صحیح بخاری، ج ۵، ص ۱۹۸۶)

بلکه امر در مورد فرزندان اینگونه افراد بیشتر مشارکت در فسادها و جنایات دربار حاکم بود؛ عبید الله بن زیاد که پدرش در زمان معاویه، به او پیوست و جزو ویژه‌خواران شد، مسؤولیت به شهادت رساندن سید الشهدا (ع) را به عهده گرفت. شریح قاضی که در زمان امیرمؤمنان (ع) جوانی بود که به خاطر ذکاوت بالا، با درس‌هایی که از حضرت فراگرفته بود، مسئولیت قضاوت را بر عهده گرفته بود، خود فتوا به قتل مسلم بن عقیل و کشتن سید الشهدا (ع) صادر کرد.

محمد بن اشعث که پدرش از بزرگان قبایلی بود که در زمان خلافت خلیفه اول، به حکومت نزدیک شده بودند، از رؤسای لشکریانی بود که به جنگ سید الشهدا (ع) آمد. بیشتر فرماندهان سپاه یزید و عبد الله بن زیاد، فرزندان کسانی بودند که در دوران خلفا، از بخشش‌های خاص بهره‌مند شده و زندگی تجملاتی برای خود فراهم کرده بودند! گروه اندکی از فرزندان اینگونه افراد که به درگیری با دستگاه حاکم پرداختند - مانند عبد الله بن زبیر- نیز به دنبال رسیدن به چنین جایگاه و مناصبی بودند و زندگی آن‌ها پر از موارد تجمل‌گرایانه است.

در واقع شهادت سید الشهدا (ع) معلول این حرکت خزنده است که به گفته قرآن خود نوعی بغی و مانند فتنه‌ای بزرگ در امت است. و از همین روی سید الشهدا (ع) خطاب به قاتلین خویش فرمودند: آنچه به شما به صورت خاص داده شده است، به حرام بر روی هم انباشته شده است، و شکم‌های شما از حرام پر شده است! (خوارزمی، مقتل الحسین، نجف، ج ۱، ص ۲۳۲)برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

وبگردی